کیفیت نازل فیلمهای سینمایی، سالنهای خالی، و استقبال نکردن تماشاگران، وضعیت نگرانکنندهای را برای سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ رقم زد.
در شرایطی که به دلیل سانسور، سرکوب و محدودیتهای دیگر، هر سال از تعداد سینماگران مستقل فعال در ایران کاسته میشود، تعداد فیلمهایی که با بودجه نهادها و سازمانهای حکومتی ساخته میشوند، افزایش مییابد.
سازمان سینمایی «اوج»، بنیاد «فارابی»، حوزه هنری، شهرداری تهران و بنیاد «روایت فتح» از جمله نهادهای حکومتی هستند که در سرمایهگذاری بسیاری از فیلمهای تولید شده در سال ۱۴۰۲ به صورت کامل و یا مشترک، مشارکت داشتند.
اکثر این آثار سینمایی توسط سینماگران به اصطلاح «خودی» ساخته میشوند و به موضوعاتی مرتبط با انقلاب بهمن ۵۷، جنگ هشت ساله ایران و عراق، و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میپردازند، و یا اینکه به نوعی، سیاستها و ارزشهای جمهوری اسلامی را بازتاب میدهند.
به عقیده کارشناسان، سینمای ایران تنها با تزریق بودجههای این نهادها و سازمانها به فعالیت خود ادامه میدهد و صنعتی ورشکسته محسوب میشود؛ موضوعی که خود مسئولین نیز به آن اذعان دارند.
وبسایت «خبر آنلاین» در میزگردی با حضور تعدادی از عوامل و دستاندرکاران، به ارزیابی سینمای ایران در سال گذشته، پرداخته است.
پریسا ساسانی، مجری و روزنامهنگار، میگوید که ساخت فیلم در روزگار فعلی در سینمای ایران، بهمثابه راه رفتن روی لبه تیغ است که در هر صورت، صاحبان سرمایه اعم از کارگردان، فیلمنامهنویس، بازیگر، و مخاطب، خراشیده میشوند.
او میافزاید که مشخص نبودن سیاستهای راهبردی در بررسی موضوع تولید و چگونگی عرضه آثار به مخاطب، بررسی نشدن میزان تقاضا و عرضه تولیدات سینمایی، وجود سیاستهای یک بام و دو هوا در برخورد با آثار سینمایی، تبدیل سینمای بینالمللی به سینمای منطقهای، نبود سرمایهگذار کاربلد، تولید نشدن آثار مستقل سینمایی به دلیل نوسانات قیمت ارز، و در نهایت از بین بردن دستاوردهای دولتهای گذشته در عرصههای مختلف از جمله فرهنگ و سینما، از جمله دلایل بیثباتی و وضعیت نابسامان سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ بود.
محمد آفریده، تهیهکننده سینمایی، که در طول سالهای گذشته ترجیح داده است تا از سینما به دلیل شرایط موجود فاصله بگیرد؛ درباره ارزیابی وضعیت کنونی سینمای ایران میگوید: «مدتها است در همه امور فقط دلخوش به گذران امروزمان هستیم و این روزمرگی یعنی همین شرایط فعلی، شرایطی که دیگر هیچی سرجای خود نیست و متأسفانه گوش شنوایی هم وجود ندارد.»
او اضافه میکند: «این در حالی است که قرار بود همه ما باهم باشیم و با هم بسازیم و خب وقتی که همه نیستیم، میشویم همینی که هستیم؛ بنابراین به اعتقاد من، راه برونرفت از این شرایط بحرانی، حضور سلایق و نگاههای متفاوت بدون حب و بغض در همه حوزهها و فعالیتها است.»
جلیل اکبریصحت، منتقد، تهیهکننده و کارگردان سینما، موضوع حضور سینمای ایران در مجامع بینالمللی را ترکیبی از نمایش فیلم و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی بیان میکند و میگوید: «من فکر میکنم مسئله مدیران اکنون سازمان سینمایی و در افق وسیعتر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حضور سینمای ایران در خارج از کشور با حضور در جشنوارههای معتبر و یا جذب مخاطب بیرونی نیست.»
او اضافه میکند: «یک زمانی این بهعنوان یک هدف مهم برای مدیران سینمایی مطرح بود و تلاش این بود که برنامهریزیها در جهت رسیدن به این هدف باشد؛ و خب تاریخ نشان میدهد به آن رسیدند.»
آقای اکبریصحت میافزاید: «در حال حاضر چنین هدفی برای مدیران سینمایی متصور نیست. جشنواره سینمایی ترکیبی از نمایش فیلم و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی است که طبیعتاً با سطح محافظهکاری بیش از حدی که در حوزه فرهنگ وجود دارد، به هیچ عنوان این موضوع برای مدیران سینما قابلقبول نیست.»
علی ملاقلیپور، کارگردان سینما، حضور فیلمهای متنوع در اکرانهای عمومی و عرصههای بینالمللی را حق مسلم مردم ایران میداند و معتقد است این موضوع جز با گفتگو و اعتماد به هنرمندان میسر نیست.
او میگوید: «مسئولان در وزارت فرهنگ و ارشاد باید بدانند که این وزارتخانه، محل و خانهای برای فرهنگیان و هنرمندان است. پس راهی جز گفتگو و اعتماد به هنرمندان را ندارد. از سوی دیگر، مسئولین سینمایی خطکش بین خودی و غیرخودی را باید کنار بگذارند و به جای نگرانی از ارائه بیلان کاری به مسئولین بالادستی باید نگران روح اجتماع باشند.»
این کارگردان سینما میافزاید: «با این روند فیلمسازی حکومتی منهای مردم، و ساخت سینمای استراتژیک، هیچ دستاوردی به دست نیامده و نخواهد آمد. با توجه به نارضایتی مردم و عدم مشارکت در مجامع ملی و سرنوشتساز، ساخت انبوه آثار با مضمون ایدئولوژیک که حتی اثرگذاری سیاسی هم ندارد، از اشتباهات بزرگ در دو دهه اخیر است.»
به اعتقاد وی، «در نتیجه، شاهد جایگزینی سیستماتیک هنرمند بیسابقه و متعهد به سیستم به جای هنرمند متخصص و دغدغهمند هستیم.»
کیوان کثیریان، منتقد سینما و مدیر وبسایت «سینماسینما» معتقد است «مدیران سینمای ایران با آمار سازی درصدد رزومهسازی و پنهان شدن پشت آمار فروش بالای ریالی هستند تا موفقیت در اجرایی کردن اهداف تعریف شده سازمانی خود را با این آمار توجیه کنند. بنابراین اکران دادن به سینمای غیر از سرگرم کننده و غیر کمدی، عملاً غیرممکن است.»
او میگوید: «در نتیجه، فیلمهای اجتماعی و غیر جریان کمدی بهخوبی اکران نمیشوند و یا با مشقت و گرفتاری در سانس نامنظم و نامناسب رنگ پرده به خود میگیرند که اغلب فروش پایینی هم دارند و بازگشت سرمایهای هم در کار نیست. بنابراین سرمایهگذاران ناامید میشوند؛ زیرا سرمایهگذاری روی فیلمهای اجتماعی، فیلمهای منتقد و فیلمهای مستقل و یا با درام غیر کمدی عملاً در سینمای ایران بهصرفه نیست.»
آقای کثریان اشاره میکند: «این در حالی است که سینمای ایران با فیلمهای اجتماعی که زمینههای اندیشه ورزانهتری دارند در دنیا شناخته شده و مورد توجه جهانیان قرار دارد.»
این منتقد سینما درباره سینمای مستقل ایران با اعلام اینکه «از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون مجوز گرفتن و تن دادن به سانسور دیگر موضوعیت ندارد»، میگوید: «در قلب جامعه ایران اتفاقهایی افتاده و قالب ملت ایران تصمیم گرفتند که خودشان باشند و به خیلی چیزها تن ندهند و سینمای مستقل ایران هم ترجیح داده مسیرهای تازهای را تجربه کند. درست مثل فیلم کیک محبوب من، یا فیلمهای اکتای براهمنی و دیگران که در یک سال اخیر در عرصه بینالملل موفقیتهایی کسب کردهاند.»
او میگوید: «بنابراین سینمای مستقل کار خود را میکند و راه خود را میرود و افرادی که دغدغههای مشترک در زمینههای اجتماعی دارند؛ یکدیگر را پیدا میکنند و راهی خواهند رفت که دیگر نیازی به مجوز هم نداشته باشند.»