خبرگزاری رویترز روز جمعه با اشاره به حملاتی که در ماههای اخیر به لوله های نفت و گاز ایران در خوزستان شده است، گزارشی درباره اقلیت عرب زبان در خوزستان ایران منتشر کرد که بخشهایی از آن را در زیر می خوانید:
شورشیان عرب هفته گذشته خط لوله گاز ایران را منفجر کردند و این حمله را به برادران مسلح خود در سوریه تقدیم کردند. این اقدام به منزله نمونه ای از تاثیر جنگ داخلی سوریه و گسترش درگیری ها به سراسر منطقه ای است که می تواند پیامدهای انفجاری برای ایران داشته باشد. این انفجار دو روز پس از آن به وقوع پیوست که حسن روحانی، رئیس جمهوری جدید ایران فعالیت دولت خود را آغاز کرد....
گروه های خرابکار به خط لوله کارخانه پتروشیمی شهر ماهشهر در جنوب غرب ایران حمله کردند. ماهشهر شهری نفت خیز است و اکثریت جمعیت آن اقلیت های قومی عرب معروف به اهوازی هستند. خبرگزاری های داخلی ایران خبر مربوط به آتش گرفتن خط لوله گاز هفته گذشته را گزارش کردند اما نوشتند علت این انفجار مشخص نیست.
اعراب اهوازی اقلیت کوچکی از جمعیت ایران هستند. بعضی از این اعراب خود را تحت «اشغال» ایرانیان می خوانند و می خواهند استقلال و خودمختاری داشته باشند. آتش خصومت های قومی و فرقه ای اعراب با ایران هیزمی به خرمن جنگ سوریه و عراق و محرکی برای ناآرامی سیاسی منطقه، از بیروت گرفته تا بحرین است.
تهران هر گونه ادعا در مورد نارضایتی شدید بین دولتمردان جمهوری اسلامی و اقلیت های عرب کشور را رد می کند و انتشار چنین گزارش هایی را توطئه خارجی برای به سرقت بردن نفتی مناطق ثروتمند خلیج فارس می خواند.
سالیان متمادی است که برخی از مناطق ناآرام بوده اند و هم اکنون بعضی از اعراب اهوازی خود را بخشی از درگیری بزرگتری بین ایران شیعه و کشورهای عرب تحت حاکمیت دولتمردان سنی کشورهای منطقه خلیج فارس قلمداد می کنند.
با وجودی که اکثریت قریب به اتفاق اهوازی ها شیعه هستند، اما بعضی از آن ها با شورشیانی که بیشتر آن ها سنی هستند و با حکومت پرزیدنت بشار اسد مبارزه می کنند، حس همدردی دارند.
یک فعال اهوازی در منطقه به رویترز گفته است «سرزمین ما اشغال شده است و مردم سوریه در سایه یک حکومت دیکتاتوری روزگار می گذرانند که به منافع ایران در منطقه خدمت می کند. اگر بشار سقوط کند، ایران نیز سقوط خواهد کرد و این شعار اهوازی ها است».
«عربستان»
جمهوری اسلامی به طور قطع پس از سقوط اسد نیز به بقای خود ادامه خواهد داد. اما این شعار نمایانگر این واقعیت است که تحولات سوریه برای ثبات استان خوزستان تهدید بسیار جدی تلقی می شود. اکثریت جمعیت عرب خوزستان را «عربستان» می نامند، خوزستان از نظر منابع طبیعی از جمله غنی ترین نقاط جهان محسوب می شود.
یک گروه شبه نظامی اهوازی اعلام کرده است خط لوله را با مواد منفجره ساخت داخل منفجر کرده است تا به تلافی بدرفتاری مقامات جمهوری اسلامی با اقوام عرب و نقش تهران در سوریه و عراق به اقتصاد ایران ضربه بزند.
«لشکر شهدای محی الدین الناصر» که مسئولیت حمله های گذشته به ساختارهای زیربنایی انرژی ایران را به عهده گرفته بود، با انتشار بیانیه ای اعلام کرد «این عملیات قهرمانانه به دشمن ایرانی پیامی ارسال می کند که مقاومت ملی اهواز از توانایی وارد کردن ضربه های دردناک به تاسیسات دشمن ایرانی در داخل و خارج از اهواز برخوردار است».
این گروه تهدید کرده است که با هماهنگی با اقلیت های کرد و بلوچ ایران فعالیت های خود را تشدید خواهد کرد.
اعراب اهوازی خواهان یک کشور مستقل در ورای مرزهای خوزستان هستند. صدام حسین، دیکتاتور پیشین عراق تلاش کرد تا در دوران جنگ ایران و عراق خوزستان را به عراق ملحق کند . صدام و کشورهای عرب حامی او شعار «آزادسازی» اهوازی ها را در مرکز این هدف قرار داده بودند.
جدایی طلبان اهواز در سال ۱۹۸۰ با حمایت عراق ۲۶ ایرانی را در سفارت لندن به گروگان گرفتند. نیروهای ویژه بریتانیا پس از محاصره ۶ روزه به سفارت یورش بردند و در نهایت ۲ گروگان و ۵ گروگانگیر کشته شدند.
اهواز که مورد سوء استفاده ملی گرایان عرب سکولاری همچون صدام قرار گرفته بود، هم اکنون در ادبیات قومی و جناحی در مورد درگیری سوریه که سنی ها و شیعیان را دوقطبی کرده، بافته شده است. اکثریت اقوام اهوازی شیعه هستند اما طی سال های اخیر برخی از آن ها سنی شده اند.
برخی از فعالان خوزستان به رویترز گفته اند به دلایل سیاسی به مذهب سنی روی آورده اند.
این در حالی است که امیر عبداللهیان، معاون امور خارجه و عرب ایران در کویت به خبرنگاران گفته بود در خوزستان هیچ سنی وجود ندارد.
اما سنی های سراسر جهان عرب به حمایت از اهوازی های ایران برخواسته اند.
احمد العلوانی؛ نماینده مجلس عراق در ناآرامی های اخیر و راهپیمایی های چندین ماهه علیه رهبری شیعه در کشور در استان انبار فریاد می زد «ما به مردم خود در اهواز پیام می دهیم: ما می آییم».
پادشاهی سنی بحرین تهران را به تهییج و تحریک اعتراضات اکثریت شیعه از سال ۲۰۱۱ تاکنون (علیه سنی ها) متهم می کند. نام خیابانی در بحرین به نام «خیابان اهواز عربی» تغییر کرده است.
یک لشکر «ارتش آزاد سوریه» به نام «لشکر اهواز» است، اما این گروه ادعا می کند که هیچ ستیزه جوی خارجی بین نیروهای نظامی آن فعال نیست.
حبیب نبگان، رئیس پیشین ائتلاف احزاب اهوازی به رویترز گفته است «ما با جناح های مختلف شورشیان (سوریه) رابطه داریم». شاخه نظامی این ائتلاف مسئول حمله هفته گذشته به خط لوله گاز ایران بود.
او تاکید کرده است «آن ها به اطلاعات احتیاج دارند و ما برای آن ها اطلاعات فراهم می کنیم و ما نیز به کمک کارشناسی نیاز داریم. بنابراین نوعی همکاری بین ما هست که در حال توسعه است».
اعتراض
استفاده از اهواز برای دستیابی به اهداف جناحی و ملی گرایی عرب به نوعی بهانه جمهوری اسلامی برای توجیه سرکوب اقلیت های عرب کشور بوده است. تهران ادعا می کند برای مقابله با توطئه های خارجی باید منابع طبیعی کشور را کنترل کند.
مقامات ایران همچنین عربستان سعودی، بریتانیا و اسرائیل را به ایجاد شورش و ناآرامی درخوزستان متهم کرده اند.
با وجودی که بخش عظیمی از ۱۳۷ میلیارد بشکه ذخایر نفتی ایران در خاک خوزستان نهفته است اما بخش بزرگی از جمعیت برای گذران معیشت خود با چالش های بسیاری مواجه هستند.
طه الحیدری، فعال خوزستانی در نواری که مخفیانه در زندان ضبط شده بود، گفته است «از میدان های نفت و گاز به جز دود (پالایشگاه ها) چیزی نصیب ما نمی شود».
طه اندک زمانی پس از انتشار این فیلم، به همراه دو برادر و یک دوستش اعدام شد.
ایران نارضایتی و گلایه های مردم اهواز را نادیده می گیرد و ادعا می کند گزارش هایی که در مورد بدرفتاری با آن ها منتشر می شوند، تبلیغات ضدجمهوری اسلامی هستند.
سازمان عفو بین الملل به سند سری دولت جمهوری اسلامی ایران اشاره می کند که در سال ۲۰۰۵ به بیرون درز پیدا کرد و به سیاسی اشاره می کند که براساس آن جمعیت عرب خوزستان کاهش پیدا می کند و افراد دیگری جایگزین جمعیت آن ها شود. این نامه اعتراض های جدی به همراه داشت که با اعمال زور مقامات امنیتی ایران سرکوب شد.
همزمان با فرارسیدن سالگرد سرکوب سال ۲۰۱۱، فعالان اهوازی برای ابراز همدری با شورش های مردمی و ضددولتی در مصر و تونس برای برگزاری تظاهرات «روز خشم» فراخوان دادند.
این تظاهرات با سرکوب مقامات جمهوری اسلامی روبرو شد و ده ها فعال اهوازی بازداشت شدند. حداقل ۵ تن از این افراد به اتهام فعالیت های تروریستی در انتظار اجرای احکام اعدام هستند.
گروه های اهوازی در مورد اعلام استقلال و یا دستیابی به قدرت در یک ایران دموکراتیک و فدرال اختلاف نظر دارند.
ابوخالد، یکی از اعضای بزرگترین حزب فدرالیست اهوازی به رویترز گفته است «ما حق داریم ادعای استقلال کنیم، اما من تصور نمی کنم که این کار در چنین برهه ای امکان پذیر باشد. ما عملگرا هستیم و ... در غیر این صورت به تاریخ می پیوندیم».
از سویی دیگر، تارنمای اطلاعاتی اعراب اهواز روز ۷ اوت گزارش داد «ارتش آزاد سوریه» ضمن ابزار حمایت از چالش عرب های اهوازی ایران برای دستیابی به استقلال از حکومت جمهوری اسلامی ابراز حمایت کرده است.
ریاض اسد، سرهنگ پیشین نیروهای هوایی سوریه و فرمانده «ارتش آزاد سوریه» در نامه ای خطاب به حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان خواهان عقب نشینی نیروهای اشغالگر ایرانی از اهواز شده بود.
«ارتش آزاد سوریه» پیش از این یکی از واحدهای نظامی خود را به اسم لشکر اهواز نامگذاری کرده ابود.
بنا به گزارش خبرگزاری اهواز، بین رهبران بلندپایه «جنبش مبارزه عرب برای آزادسازی اهواز» و «اخوان المسلمین» سوریه گفتگوهایی برگزار شده اند. بر پایه این گزارش ها، هر دو گروه ایران را به تحریک اختلافات فرقه ای در جهان عرب متهم و ادعا کرده اند ایران همچون یک قدرت استعماری عمل می کند.
«جنبش مبارزه عرب برای آزادسازی اهواز» تماس های رسمی خود با اخوان را «جهش عظیمی برای تقویت مناسبات بین اهوازی ها و انقلاب مردم سوریه» خوانده است که آن ها را قادر خواهد ساخت تا برای سرنگونی ائتلاف کنونی بین حکومت بشار اسد و حکومت ایران که هنوز در سوریه و دراهواز خون اعراب را می ریزند، همکاری کنند».
بنا به گزارش این پایگاه خبری، ابراز همبستگی فزاینده این دو گروه پس از آن ناگزیر شد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و حزب الله، گروه دست نشانده آن مستقیماً در جنگ سوریه و در حمایت از دیکتاتوری اسد مداخله کردند.