لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۰۵:۰۶

دیدگاه | جنگ اوکراین روند تاریخ معاصر جهان را دستخوش تغییر کرد


نمایش آکروباتیک یک فروند جت جنگنده داسو رافال فرانسه در نمایشگاه هوائی پاریس- آرشیو
نمایش آکروباتیک یک فروند جت جنگنده داسو رافال فرانسه در نمایشگاه هوائی پاریس- آرشیو

یکی از نویسندگان وال استریت جورنال در مقاله‌ای در صفحه عقیده‌ها می‌نویسد اشغال اوکراین توسط روسیه، برای رهبران غرب، اهمیت قدرت سخت را گوشزد می‌کند.

ویلیام گالستون، در مقاله‌ خود در وال استریت جورنال می‌نویسد هر چند پایان جنگ اوکراین معلوم نیست، اما این جنگ هم‌اکنون نقطه‌ عطفی در تاریخ معاصر است.

اول اینکه این جنگ، به بحث درباره هدف غایی از ایجاد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و احتمال گسترش آن، پایان داده است. کارشناسان راهبردی که ترس از واکنش روسیه را عاملی علیه گسترش چتر حمایتی ناتو بر کشورهای آسیای مرکزی و بالتیک، عنوان می‌کردند، حالا تائید می‌کنند که اشغال اوکراین توسط روسیه، گسترش ناتو را ناگزیر ساخته است. فنلاند و سوئد که پیشتر، از ایجاد ارتباط رسمی با پیمان ناتو طفره می‌رفتند، ظاهرا در آستانه درخواست عضویت قرار دارند و امانوئل ماکرون که اخیرا مجددا به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شد، از تکرار اتهام مرگ مغزی ناتو، می‌پرهیزد. با جایگزین کردن تسلیحات جدید از آمریکا و دیگر کشورها به جای سلاح‌های قدیمی زمان اتحاد شوروی که اعضای ناتو به اوکراین منتقل کردند، ناتو بعد از جنگ اوکراین، به عنوان یک قدرت دفاعی متحدتر و موثرتر، سر بر خواهد آورد.

دوم اینکه جنگ اوکراین آلمان را هم دگرگون کرده‌است. بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا، سیاست‌های خارجی و دفاعی خود را که ملهم از جنگ جهانی دوم است، رها کرده و تعهد کرده که بودجه دفاعی خود را به ۲٪ تولید ناخالص داخلی، افزایش دهد. این کشور گام به گام، محدودیت انتقال تسلیحات به کشورهائی که در منازعات نظامی درگیر هستند، را کاهش می‌دهد و اخیرا سلاح‌های سنگین به اوکراین فرستاد.

سوم اینکه جنگ اوکراین دارد اروپا را وامی‌دارد که از اتکا به نفت روسیه بکاهد، که کار دردناک و پرهزینه‌ای است، ولی حتی آلمان هم دریافته که چاره‌ای جز این وجود ندارد.

گالستون بعد از برشمردن مشکلات سرمایه‌گذاری برای افزایش ظرفیت نیروگاه‌های اتمی در آلمان و فرانسه، می‌نویسد کشورهای اروپائی باید طی دهه‌ آینده، انتقال منابع انرژی خود به فناوری‌های تجدیدپذیر را سرعت بخشند، و در عین حال، برای جانشین کردن سوخت فسیلی روسیه، به آمریکا و تولیدکنندگان خاورمیانه و آفریقا روی بیاورند. اروپا همچنین نیاز دارد که به برنامه ضربتی برای ساختن بندرهای مجهز برای وارد کردن گاز مایع طبیعی سرعت ببخشد. دراین راستا آنها لازم است که به سیاست داخلی کشورهایی مثل نیجریه و دیگر کشورهای آفریقائی توجه بیشتری نشان دهند.

از دید نویسنده وال استریت جورنال، جنگ اوکراین، برخی باورها در باره سیاستگذاری ژئوپولیتک را قوی‌تر و بعضی دیگر را تضعیف کرده است، از جمله دیگر نمی‌توان باور داشت که ملاحظات اقتصادی بر سیاست غلبه دارند.

گالستون پیش‌بینی می‌کند که جنگ اوکراین به رکود درازمدت در اقتصاد روسیه و نزول سطح زندگی مردم این کشور، منجر خواهد شد. الویرا نابیولینا، رئیس بانک مرکزی روسیه و یار وفادار پوتین این نکته را درک می‌کرد که در اعتراض به تصمیم پوتین، از سمت خود استعفا داد.

تصمیم سرنوشت‌ساز پوتین همچنین ضربه‌ای بود به باور عوام‌گرایان دست راستی در غرب درباره پوتین به عنوان قهرمان ارزش‌های سنتی در باره جنسیت، خانواده، مذهب و ملی‌گرائی. چهره‌های چون ویکتور اوربان از شور بیانات خوددر هواداری از پوتین کاسته اند و در آمریکا نیز حامیان دونالد ترامپ در حزب جمهوریخواه با مخالفان ترامپ و دمکرات‌ها در محکوم ساختن حمله روسیه و اقدام علیه آن، همسو شده‌اند. تجاوز پوتین افکار عمومی آمریکا را به اتحادی نزدیک کرده که از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تا کنون، بی‌سابقه است.

نویسنده می‌افزاید جنگ اوکراین همچنین سبب شده است که آمریکا دلمشغولی‌های داخلی و مسائلی مثل تغییرات اقلیمی و مبارزه با فقر را موقتا کنار بگذارد و تمرکز خود را بر چالش‌های ابرقدرت‌های روسیه و چین متمرکز سازد.

گالستون نتیجه می‌گیرد که تغییراتی که بر شمرده است، اهمیت قدرت سخت را از نو یادآور شده‌اند.

اقدام آمریکا برای برملا کردن نقشه «پرچم کاذب» روسیه در شرق اوکراین، هر چند در استفاده از اطلاعات محرمانه، ضربه شاهکاری بود، اما رئیس جمهوری اوکراین که با سخنرانی و مصاحبه، مردم کشور خود و جهان را بسیج می‌کند، مدام تاکید می‌ورزد که بدون تجهیزات نظامی بیشتر، شکست خواهد خورد.

ویلیام گالستون در انتهای مقاله خود با طرح سوالی از خواننده خود می‌پرسد که آیا رئیس جمهوری بایدن به این نتیجه آشکار خواهد رسید که آمریکا باید بیشتر از ۳٪ تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه دفاعی اختصاص دهد و در هزینه‌های نظامی برای دفاع در جبهه‌های اروپا و آسیا-اقیانوس آرام، تجدیدنظر کند؟

* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.

XS
SM
MD
LG