بخش فارسی صدای آمریکا در تحقیقاتی که طی چند هفته گذشته انجام داده، به مدارکی در مورد تعرض، تجاوز و آزار جنسی شماری از بازداشتشدگان زن و مرد در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ در بازداشتگاهها و زندانهای جمهوری اسلامی در چند شهر شمال ایران دست یافته است. در بخش دوم گزارش اختصاصی صدای آمریکا به موارد روی داده در بابل پرداخته میشود.
بر اساس تحقیقات صدای آمریکا، دستکم ۱۱ مورد مربوط به تعرض، تجاوز و آزار جنسی در سه شهر ساری، بابل، و آمل راستیآزمایی شدهاند. با این همه، تخمین زده میشود که آمار مربوط به این موارد در بازداشتگاهها و زندانهای جمهوری اسلامی بسیار بیش از این موارد باشد؛ به ویژه که به طور معمول، افشای این موارد به دلایل امنیتی و نیز حساسیت دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، دشواریهایی را برای افشاکنندگان به همراه خواهد داشت؛ همانگونه که اخیرا در مورد دینا قالیباف، روزنامهنگار، پس از افشای تعرض جنسی حین بازداشتش در فروردین سال جاری پیش آمد.
- ضرب و جرح در کلانتری ۱۱؛ تجاوز توسط ۳ تن در مقر سپاه پاسداران بابل
یک دختر جوان که در روزهای نخست اعتراضات در شهر بابل، به دست دو گروه موتور سوار مسلح به تجهیزات نظامی شدیدا ضرب و جرح و سپس بازداشت شد، گفت: «من را به کلانتری ۱۱ منتقل کردند و در آن جا دوباره من و دیگر بازداشتشدگان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.»
پس از آن، معترضان بازداشتی توسط چند مامور لباس شخصی به دو گروه دختران و پسران تقسیم شدند و بعد از چند ساعت با ماشینهایی به مقر سپاه پاسداران منتقل شدند.
او افزود: «در آنجا بعد از پیاده کردن ما از ماشین دوباره مورد ضرب و شتم چند جوان کم سن و سال با لباس نظامی قرار گرفتیم و بعد از آن با چشمبند به یک اتاق بزرگ که چند دختر دیگر هم در آنجا بودند، منتقل شدم. تنها چیزی که میدانم این است که این اتاق در زیرزمین قرار داشت و مرا با چشمان بسته و با هدایت از طریق پلهها به سمت پایین به این اتاق بردند.»
یک دختر بازداشت شده در اعتراضات: «هر چه فریاد زدم و تقلا کردم، نتوانستم جلوی آنها را بگیرم. مدام تکرار میکردند که اگر مقاومت کنم، تعداد بیشتری وارد اتاق خواهند شد. بعد از آن، توسط آنها مورد تجاوز قرار گرفتم.»
به گفته این معترض بازداشتشده، بازجویی از او با توهینآمیزترین الفاظ جنسی آغاز شد و بازجو او را تهدید به تجاوز گروهی توسط چند مرد بزهکار کرد که به ادعای بازجو، در بیرون از اتاق تنها منتظر دستورش بودند تا برای تجاوز به داخل اتاق بیایند.
این دختر جوان گفت: «بازجو در حین بازجویی دستور داد که لباسم را در بیاورم. لباسم همان لباسی بود که در زمان بازداشت بر تن داشتم. تنها شال و کمربند تزئینی شلوارم را از من گرفته بودند. من خودداری کردم. بازجو بعد از کتک زدن و خواباندن چند سیلی به صورتم و لگد زدن به پهلوهایم با داد و فریاد از اتاق خارج شد.»
چند دقیقه پس از خروج بازجو از اتاق، به گفته این دختر جوان، ۳ مرد وارد اتاق شدند و گفتند که هر چه سریعتر لباس خود را دربیاورم تا آنها کار خودشان را شروع کنند. هر چه فریاد زدم و تقلا کردم، نتوانستم جلوی آنها را بگیرم. مدام تکرار میکردند که اگر مقاومت کنم، تعداد بیشتری وارد اتاق خواهند شد. بعد از آن، توسط آنها مورد تجاوز قرار گرفتم.»
- شکنجه، تهدید، و تجاوز در اداره اطلاعات بابل
یکی از معترضانی که در نیمه شب یکی از روزهای اواسط آبان سال ۱۴۰۱ در بابل بازداشت شد، میگوید: «ماموران موتور سوار با چند لباس شخصی به داخل پیاده رو هجوم آوردند و من را زیر کتک گرفتند. یادم می آید که یکی دو تن که زنانی میانسال بودند سعی کردند من را از دست ماموران نجات دهند، اما نتوانستند.»
این مرد جوان حدود ۲۰ ساله میافزاید: «من را به داخل یک ماشین شخصی انداختند و پس از مدت کوتاهی تحویل چند مامور دیگر دادند و آنها من را به ساختمان اداره اطلاعات بابل بردند. در داخل ماشین و درست جلوی در ساختمان اداره اطلاعات به من چشم بند زدند.»
به گفته او، «از آن جا بعد از طی مراحلی، من را به داخل یک سلول در زیرزمینی بردند که به شدت بوی تعفن و گندیدگی می داد. فردای شب بازداشت به اتاق بازجویی برده شدم و در آنجا بی مقدمه و در حالی که دستانم بسته شده بود و چشم بند به چشم داشتم مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتم.»
این معترض جوان با اشاره به اینکه «این وضعیت تا یکی دو روز بعد تکرار شد»، اضافه کرد: «بدون هیچ گونه سوال و جوابی فقط من را به اتاق بازجویی میبردند و در آن جا مورد ضرب و شتم قرار می دادند. چندین بار با لگد به بیضههایم زدند و در همان حال، تهدید به تجاوز با ابزار و وسایل چوبی و شیشهای می کردند. در یکی از نوبتهایی که من را از سلول به اتاق بازجویی بردند، فردی به من گفت تا لباسهایم را در بیاورم تا ببیند که آیا من مفعول جنسی هستم یا خیر؟»
این مرد جوان اشاره کرد: «زمانی که مقاومت کردم، دو تن به زور لباسهایم را از بدنم در آوردند و من را کاملا عریان کردند و از من خواستند که چهار دست و پا بر روی زمین راه بروم و صدای سگ دربیاورم. آنها در همان حال ادعا میکردند که درحال گرفتن عکس و فیلم از من در آن وضعیت هستند تا بعدها اگر باز هم علیه کشور اقدامی انجام دهم آن عکسها و فیلمها را منتشر کنند و برای خانوادهام بفرستند.»
یک مرد بازداشت شده در اعتراضات: «دو تن به زور لباسهایم را از بدنم در آوردند و من را کاملا عریان کردند و از من خواستند که چهار دست و پا بر روی زمین راه بروم و صدای سگ دربیاورم.
همزمان این شکنجهگران «شدیدترین و رکیک ترین الفاظ جنسی» را علیه این معترض بازداشتی و خانواده او به کار بردند و تهدید کردند که دوست دخترش را نیز شناسایی کرده و بعد از بازداشت به او تجاوز خواهند کرد.
وی افزود: «چندین بار تکرار کردند که هیچ کس از هیچ کجا نمیتواند به من کمک کند و حتی کسی نمیداند که من اکنون در اختیار آنها در این مکان در بازداشت هستم.»
این مرد جوان در بخش دیگری از سخنانش گفت: «در یکی از همین جلسات به اصطلاح بازجویی، ناگهان دو تن به سمت من حملهور شدند و در حالی که من را بر روی زمین خوابانده بودند، لباسهایم را در آوردند و شخص سومی با یک وسیله پلاستیکی یا چوبی من را مورد تجاوز قرار داد.»
او پس از این تجاوز به سلول انفرادی منتقل شد و تا چند روز و شب تنها غذا و آب داده میشد و کسی سراغش نمیرفت.
به گفته این مرد جوان، «بعد از مدتی، من را به زندان مرکزی بابل (متی کلا) منتقل کردند. در آنجا متوجه شدم که چند نفر دیگر هم توسط ماموران جمهوری اسلامی در مقر سپاه و اطلاعات مورد تجاوز قرار گرفتهاند.»
- ضرب و شتم در مرکز فرماندهی نیروی انتظامی بابل و تجاوز در اداره اطلاعات بابل
یک مرد دیگر که نزدیک به ۲۰ سال سن دارد، در هفته نخست مهر سال ۱۴۰۱ بازداشت شد. بازداشتکنندگان او «از نیروهای انتظامی بودند و لباس و تجهیزات نظامی بر تن و در اختیار داشتند.»
او گفت: «حین بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفتم که به واسطه همین مسئله، کمرم به شدت آسیب دید.»
او افزود: «دو تن به دستانم دستبند زدند، من را سوار موتور کردند که من وسط آنها قرار داشتم. آنها من را به ساختمان فرماندهی انتظامی بابل که در نزدیکی محل بازداشتم قرار داشت، منتقل کردند و تحویل ماموران آنجا دادند.»
بر اساس این گزارش، این مرد جوان در داخل محوطه و حیاط مرکز فرماندهی نیروی انتظامی بابل دوباره مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وی گفت: «به آنها گفتم که کمرم آسیب دیده است اما توجه نمیکردند. بعد از آن من را به یک اتاق بزرگ هدایت کردند که در آنجا بیش از شش تن زندانی بودند. همگی آنان مانند من جوان بودند و بین ۲۰ الی ۳۷ سال داشتند و در حال اعتراض به دست مامورین بازداشت شده بودند.»
این پایان ماجرا برای این معترض بازداشت شده نبود. چند ساعت بعد شخصی پس از دریافت مشخصات هویتیاش دستور انتقال او به اداره اطلاعات بابل را صادر کرد.
یک مرد جوان: دو تن به من حملهور شدند و با توسل به زور لباسهایم را از بدنم در آوردند. بعد از عریان شدنم از من خواستند که "بشین و پاشو" بروم و همزمان، صدای سگ از خودم در بیاورم و یا به خانوادهام صفات جنسی رکیک نسبت بدهم و با صدای بلند آن را تکرار کنم.» پس از آن، دو تن از شکنجهگران به من تجاوز کردند.
این مرد جوان گفت: «در اطلاعات بابل به یک سلول انفرادی برده شدم و تا یک روز بعد که برای اولین بازجویی از سلول بیرون آورده شدم، غذا یا آب به من داده نشد» و اضافه کرد: «در اتاق بازجویی چند عکس و فیلم به من نشان دادند که در آن مشخص شده بود که در حال شعاردادن و مقاومت در برابر ماموران در تظاهرات خیابانی هستم. بازجو بعد از خروج از اتاق همراه با دو تن دیگر مجددا وارد اتاق بازجویی شد و دستور داد تا لباسهایم را در آورم. بعد از مقاومت، دو تن به من حملهور شدند و با توسل به زور لباسهایم را از بدنم در آوردند.»
او افزود: «بعد از عریان شدنم از من خواستند که بشین و پاشو بروم و همزمان، صدای سگ از خودم در بیاورم و یا به خانوادهام صفات جنسی رکیک نسبت بدهم و با صدای بلند آن را تکرار کنم.»
پس از آن، دو تن از شکنجهگران به این معترض تجاوز کردند.
این مرد جوان گفت که یک نوبت دیگر هم در همان اداره اطلاعات بابل به وسیله یک جسم خارجی به او تجاوز شد.
- ضرب و شتم در حیاط کلانتری ۱۳ با کابل و چوب و تجاوز در ساختمان سپاه
یک دختر معترض که در هفته دوم اعتراضات به دست چند نیروی بسیجی بازداشت شده بود، گفت: «دو تن مرا بعد از بازداشت به کلانتری ۱۳ بردند و در حیاط آنجا، چند پسر و یک دختر دیگر را که به شدت کتک خورده بودند، دیدم. بعد شخصی که لباس نظامی به تن نداشت و به اصطلاح، لباس شخصی بود، همراه با دو تن دیگر در همان حیاط و جلوی چشم دیگران شروع به ضرب و شتم من با کابل و چوب کردند.»
او با اشاره به اینکه مامور لباس شخصی بیشتر تماشاگر بود، افزود: «آن دو من را بر روی زمین خوابانده بودند و کتک میزدند و همزمان، فحشهای رکیک جنسی به خودم و خانوادهام میدادند و من و مادرم را فاحشه، روسپی، و هر جایی خطاب میکردند.»
چند ساعت بعد، این دختر جوان همراه با چند دختر دیگر به مقر سپاه پاسداران در بلوار آیتالله طالقانی بابل منتقل شدند و هنگامی که در حیاط ساختمان از ماشین پیاده شدند، بلافاصله مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.
او اشاره کرد که «بیشتر ضاربان جوان بودند، صورتشان معلوم بود و لباس نظامی بر تن داشتند» و اضافه کرد: «من را با چشمبند به سلولی بردند که به شدت بوی تعفن و ادرار میداد. در آنجا تنها بودم و هر از چند گاه، شخصی که او را نمیدیدم از بیرون با یک وسیله چوبی یا فلزی به در سلول ضربه شدیدی میزد، فحاشی میکرد و تهدید به تجاوز و سر به نیست کردن من میکرد.»
چند روز بعد، او را در اتاق بازجویی عریان کردند.
این دختر جوان گفت: «بازجو دستور داد که لباسهایم را دربیاورم و وقتی مقاومت کردم، دو زن به داخل اتاق آمدند (از صدا و رفتارشان فهمیدم که زن هستند)، من را لخت کردند و از اتاق بیرون رفتند. نمیدانم اما گمان میکنم چند ساعت همانطور عریان در داخل اتاق با چشمبند نشسته بودم.»
او افزود: «بعد از آن در اتاق باز شد و احساس کردم که دو تن داخل اتاق آمدهاند. آنها گفتند اگر مقاومت کنم خواهر کوچکترم که دانشآموز است را هم به اینجا می آورند و او را هم عریان میکنند. آنها بعد از چند سئوال و جواب به من نزدیک شدند و شروع به لمس کردن بدن من کردند و در حین این کار از الفاظی استفاده میکردند که نمیتوانم بیان کنم. در مورد خواهر و مادرم هم اظهار نظرهای جنسی میکردند تا در نهایت، یکی از آنها به من تجاوز کرد.»
این دختر جوان با اشاره به اینکه در روزهای بعد، و پیش از آنکه به زندان متیکلا (زندان مرکزی بابل) منتقل شود، دیگر به او تجاوز نکردند، گفت: «اما تهدیدهای جنسی و فحشهای رکیک جنسی به خودم و خانوادهام میدادند و گفتند که از بدن عریان من عکس و فیلم دارند و اگر جایی این موارد را مطرح کنم یا دوباره برای اعتراض به خیابان بروم، علاوه بر انتشار عکسهای عریان من در فضای مجازی، خواهرم را نیز مورد تجاوز قرار خواهند داد.»
- بازداشت هنگام بازگشت از کار، ضرب و شتم در کلانتری ۱۱ و تجاوز در سپاه
دختری که زمان بازداشت هنوز ۲۰ سال نداشت، گفت: «در خیابان بازداشت شدم. از محل کارم به سمت منزل می رفتم که خیابان ها شلوغ شد. حدود ساعت ۸ شب بود. چند لباس شخصی من را دوره کردند و بعد از لگد زدن به شکمم و کشاندنم روی زمین، من را داخل یک ماشین وَن انداختند.»
او افزود: «در داخل ماشین تنها بودم اما تا چند لحظه بعد دو پسر دیگر را هم آوردند. یکی از آنها بینیاش شکسته بود و خون شدیدی از صورتش میریخت. دیگری تقریبا بیحال و بیهوش بود، اصلا حرکتی نداشت و فقط ناله میکرد.»
این سه تن به کلانتری ۱۱ منتقل شدند و در حیاط آنجا، این دختر جوان دهها دختر و پسر را دید که «برخی از آنها به شدت کتک خورده بودند و ناله میکردند. چند مامور انتظامی و سرباز هم ایستاده بودند و تماشا میکردند و هر از چندگاهی به ما فحش میدادند.»
او افزود: «چند ساعت بعد، شخصی که میگفتند قاضی کشیک است، آمد و دستور داد که من را به جای دیگری منتقل کنند، به مقر سپاه در بلوار آیت الله طالقانی برده شدم. در آنجا من را با چشمبند باید از طریق پلههایی به سلولی در طبقه پایین میرفتم، در سلول ۴ دختر دیگر بودند.»
این دختر جوان با اشاره به اینکه «سلول ما برای دراز کشیدن تنگ بود» اضافه کرد: «اما آنقدر خسته و ترسیده بودیم که در کنار هم به هر ترتیبی که بود، خود را جا دادیم.»
او پس از آنکه چند بار بازجویی شد، در یکی از شبها، در اتاق بازجویی لباسهایش به دست دو تن از بدنش در آورده شد: «بلافاصله یک نفر که نمیدانم چه کسی بود، اما بوی بسیار بدی میداد، به من تجاوز کرد. چشمهایم با چشمبند بسته بود. فکر میکنم از بس فریاد زدم و جیغ کشیدم، از حال رفتم. نمیدانم! فقط بعد از آن خودم را بر روی تخت بهداری دیدم. که باز هم نمی دانستم دقیقا این بهداری کجاست. درد شدیدی در زیر شکم خودم احساس میکردم.»
این دختر بازداشتی اشاره کرد که پس از تجاوز، خواستار انتقال به پزشکی قانونی شد اما توجهی به این خواسته او نشد.
در دهههای اخیر، گزارشهایی در مورد تعرض جنسی و یا تجاوز جنسی و به معترضان زندانیان و یا تهدید به انجام آن، برای اعمال فشار بر آنان و یا وادار کردن به «اعتراف» و یا همکاری با نهادهای امنیتی منتشر شده است.
در آخرین مورد از این گزارشها می توان به گزارش «شبکه جهانی بیبیسی» درباره نیکا شاکرمی اشاره کرد.
پیش از آن، جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، روز ۲۸ اسفند سال گذشته در گزارش پایانی خود به شورای حقوق بشر این سازمان، با اشاره به سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» از سوی حکومت جمهوری اسلامی گفته بود: «بسیار ناراحتکننده و جانگداز است که مقامات حکومتی، با مصونیت کامل، دستکم ۴۸ زن و ۶۸ کودک را بهطور غیرقانونی کشته و تعداد بسیار زیادی از زنان و دختران را در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی مجروح، مورد تجاوز و برخوردهای وحشیانه قرار دادهاند و گزارشهای بسیار نگرانکنندهای نیز از تجاوز، شکنجه و سایر اشکال خشونت جنسی به منظور تنبیه این معترضان منتشر شده است.»
پس از آن، سازمان دیدهبان حقوق بشر در گزارشی در روز سوم اردیبهشت اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی طی سرکوب اعتراضات، بازداشتشدگان را مورد تجاوز، شکنجه و حملات و آزارهای جنسی قرار دادند.
این سازمان تاکید کرده بود که این آزار و اذیتهای شدید، بخشی از یک الگوی گستردۀ موارد نقض شدید حقوق بشر برای سرکوب مخالفان است.
سازمان حقوقبشری عفو بینالملل نیز در اسفند ۱۴۰۱ با انتشار گزارشی اعلام کرده بود مستنداتی به دست آورده است که نشان میدهد کودکان معترض بازداشتشده در ایران تحت سرکوب و آزار وحشیانه، از جمله شوک الکتریکی و خشونت جنسی، قرار گرفتهاند.
چنین اقداماتی در شرایطی از سوی نیروهای حکومتی انجام شدهاند که اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید: «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
همچنین به نوشته ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی، مصوب سال ۱۳۷۵، «هر یک از مستخدمین و مامورین قضائی یا غیر قضائی دولتی برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار کند، او را اذیت و آزار بدنی نماید، علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه، حسب مورد به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد فقط دستوردهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم به واسطه اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.»
بخش سوم گزارش تحقیقی صدای آمریکا روز پنجشنبه منتشر خواهد شد.