این روزها اوضاع خاورمیانه خیلی مأیوس کننده است. کشتار و خونریزی در سوریه کمتر نشده که هیچ، بیشتر هم شده. شورشیان «دولت اسلامی» همچنان در عراق به تاخت و تاز ادامه میدهند، شهرها را غارت میکنند و افراد بیگناه را میکشند. شمار آوارگان سر به میلیونها نفر میزند. به نظر میرسد بشار اسد جایش در دمشق کاملاً امن است و محکم بر کرسی ریاست جمهوری سوریه تکیه زده؛ و بعد از پایان دوران ریاست جمهوری آقای اوباما همچنان رهبری کشور را در دست خواهد داشت.
اما نکات دیگری که سیاست خاورمیانه را پیچیدهتر میکند این است که اتفاقهایی که میافتد به مویی بند است. برخلاف فیلمها، سازمانهای اطلاعاتی در خاورمیانه گوی بلورین ندارند و نمیتوانند وقایع آینده را پیشبینی کنند.
کسب اطلاعات بیشتر یک هنر است تا علم. چاک هگل وزیر دفاع آمریکا در شهریور ماه گفت «واقعیت این است که همه میدانید که اطلاعات، بستهبندی شده و روبان زده به دست شما نمیرسد. اطلاعات، مجموعهای از تصاویر فراوان و عوامل متعدد است.»
در بررسی رویدادهای خاورمیانه، به ویژه آنچه که این روزها در سوریه و عراق میگذرد، تعیین این که یک رویداد سرنوشتساز چه موقع ممکن است اتفاق بیافتد، بیاندازه دشوار است. و رویدادهای تعیینکننده «پیشبینی نشدنی» قابل پیشبینی نیستند. بخشی از چالش آژانسهای اطلاعاتی تلاش برای آمادگی برای همه سناریوهای ممکن، و ارزیابی آن چیزی است که ممکن است در آینده اتفاق بیافتد.
نویسندگان مقاله چند رویداد را برشمردهاند که احتمال وقوع آنها اندک است، ولی در صورت وقوع میتواند مسیر جنگ را به کلی تغییر دهد. کسی نمیداند که آیا هیچیک از این اتفاقها میافتد یا نه. ولی اگر چنین شود، فصل تازهای در عراق و سوریه گشوده خواهد شد.
احتمال اول: کشته شدن یا مرگ ابوبکر البغدادی – همه انسانها فانیاند؛ و دنیا هم جای خطرناک و ناامنی است. ابوبکر البغدادی تومار بلندبالایی از اسامی دشمنانش دارد، که البته از دیدن حذف او از صحنه بسیار خوشحال خواند شد. آیا مرگ البغدادی مسیر جنگ را عوض خواهد کرد؟
حتی یک نفر هم به این احتمال فکر نمیکند. تروریستهای سرشناس و اطرافیانشان معمولاٌ برای خود جانشینی تعیین میکنند. آمریکا و عراق در سالهای گذشته سه تا از رهبران «دولت اسلامی» را نابود کردند؛ اما داعش توانست در اندک زمانی تجدید سازمان کند و رهبر جدیدی اعلام کند.
«دولت اسلامی» یک شورای مشورتی دارد که در صورت کشته شدن ابوبکر البغدادی، فوراً یک رهبر جدید به جای او مینشاند. و خلافت خودخوانده اسلامی و جنگ همچنان ادامه خواهد یافت.
احتمال دوم: تخریب یک شالوده بنیادی به دست شورشیان داعش –به نوشته وال استریت ژورنال، نزدیک شدن شورشیان دولت اسلامی به سد موصل و احتمال تخریب آن، عاملی بود که ورود آمریکا به جنگ علیه داعش را شتاب بیشتری بخشید. چرا که در صورت تخریب سد موصل توسط داعش، امواج آب خروشان به ارتفاع بیش از ۲۰ متر به سوی شهر موصل روانه میشود، و تا بغداد را هم در آب غرقه خواهد کرد.
ایالات متحده همچنین مواضع داعش در اطراف سد حدیثه را بمباران کرده؛ و جلوی تصرف پالایشگاه نفت بیجی را هم گرفته است. اما اگر داعش پالایشگاه را تصرف – و منفجر – میکرد چه میشد؟
ویران عمده، آشوب و هرج و مرج به دنبال میآورد. چنین اتفاقی مرگ هزاران هزار نفر را به همراه خواهد داشت، و زیان اقتصادی ناشی از آن بسیار هنگفت خواهد بود.
با این همه، احتمال این که دولت اسلامی دست به چنین کاری بزند کم است. بغداد گل سر سبد شهرهای عراق است، پس داعش ترجیح میدهد به جای ویران کردن بغداد، آن را تصرف کند. البته در مورد داعش، هیچ چیزی را با قطعیت نمیتوان گفت.
احتمال سوم: «دولت اسلامی» شمار زیادی از نیروهای آمریکایی را اسیر کند یا بکشد – نیروهای عملیات ویژه آمریکا از مهارت و آمادگی بسیار بالایی برای انرای عملیات برخوردارند. اما در عملیاتی که با دقت بسیار برنامهریزی شده هم احتمال خطا و مشکلات پیشبینی نشده وجود دارد. اگر حمله گروه عملیات ویژه خطا بزند، یا یک «متحد» خیانت کند، بیشک مردم آمریکا از تصمیم رئیس جمهوری به مقابله به مثل پشتیبانی خواهند کرد.
فکر این که مردم آمریکا خواهان واکنش رئیس جمهوری شوند، فکری منطقی است. سبعیتی که داعش در کوههای سنجار (شنگال) نشان داد، و گردن زدن ژورنالیستهای آمریکایی، افکار عمومی آمریکا را به حمایت از عملیات آمریکا در بمباران مواضع داعش در عراق و سوریه سوق داد.
احتمال چهارم: وقوع یک حمله تروریستی عمده به دست شورشیان «دولت اسلامی» یا القاعده در اروپا یا آمریکا – چنین حملهای در صورت وقوع بیتردیدافکار عمومی و سیاست آمریکا را عوض خواهد کرد و موجب مداخله بیشتر در عراق و سوریه خواهد شد. حمله به یک مرکز حمل و نقل، ساختمان دولتی یا یک محوطه گردشگری در آمریکا یا اروپا درگیری مستقیم در جنگ محسوب میشود؛ و منجر به حمایت از حملات بیشتر نیروهای ائتلاف علیه داعش در سوریه و عراق خواهد شد.
در صورت وقوع یک حمله بزرگ از سوی شورشیان داعش در اروپا یا آمریکا، حتی این احتمال میرود که کشورهای هدف تهاجم با استناد به ماده پنج اساسنامه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی – ناتو – از دیگر اعضا بخواهند تا در دفاع از خود دست به اقدام جمعی بزنند. در این صورت، ترکیه – که از لحاظ نیروی زمینی بعد از آمریکا دومین کشور در میان اعضای ناتوست، اما تا کنون تمایلی به اقدام نظامی علیه داعش نشان نداده – ناگزیر شود برای اجرای تعهداتش به ناتو، نیروهایی به سوریه و عراق اعزام کند.
احتمال پنجم: سقوط بغداد به دست داعش یا تشدید خشونتها در آن شهر – در چند ماه گذشته تحلیلگران و سیاستگزاران بارها درباره احتمال افتادن پایتخت عراق به دست شورشیان «دولت اسلامی» صحبت کردهاند. هرچند به نظر نمیرسد گروه داعش ابزار کافی برای تصرف و غارت بغداد را داشته باشد، احتمال این که توان چنین کاری را داشته باشد، فاجعهبار است.
تصرف بغداد و فرضِ حمله به سفارت آمریکا در بغداد موجب افزایش مداخله آمریکا در جنگ علیه داعش میشود – مگر آن که واشنگتن تصمیم بگیرد پایتخت را به گروه تروریستی داعش واگذار کند. اقدامی که احتمالاً معنیاش خطر سقوط عراق در دامن یک جنگ خونبار فرقهای خواهد بود.
حتی اگر پایتخت به طور کامل سقوط نکند، شدت گرفتن حملات، پرسنل آمریکایی و محل سفارت را در خطر بزرگی قرار میدهد. سقوط فرودگاه بینالمللی بغداد هم عواقب مشابهی به بار خواهد آورد.
با این حال، بیایید شیر یا خط کنیم و همچنان خوشبین باشیم! یک چند رویداد مثبت هم هست که اگر اتفاق بیافتد، روند فعلی را عوض میکند.
احتمال ششم: توافق طوایف سنی با دولت عراق بر سر یک راه حل سیاسی – سیاستگزاران آمریکایی مدتهاست درباره یک راه حل سیاسی برای جنگ در عراق و سوریه گفتگو میکنند.
معنی «راه حل سیاسی» این است که سنیها خود را در متن، و نه در حاشیه سیاست کشورشان عراق ببینند. اگر دولت عراق برای دادن اختیارات بیشتر به سنیان – شاید در یک نظام فدرالی – به توافقی برسد که بر اساس آن در نیروهای نظامی و امنیتی و درآمد نفتی سهمی داشته باشد، آن وقت چه؟
آن وقت جنگ میان بخشهای فدرال سنی با «دولت اسلامی» درخواهد گرفت – جنگی که احتمالاً به طرز غیرقابل باوری خشونتبار خواهد بود. اما دستکم دولت اسلامی با یک دشمن جدید رو به رو خواهد شد که انتظار داشت در جبهه خودش باشد.
احتمال هشتم: فروپاشی داعش از درون – گاهی گروههای شورشی و تروریستی با استفاده از تاکتیکهای خشن و وحشیانهای که رهبران را از پیروان جدا میکند، بذر فروپاشی خود را میکارند. اگر دولت اسلامی از درون فروبپاشد، ممکن است شاخهها و انشعابات آن بر سر کسب قدرت با یکدیگر درگیر جنگی شوند که آنها را از جنگ علیه مردم عراق، سوریه، کردها و دیگران غافل کند.
اگر چنین شود، شاید آمریکا و دیگر کشورها بتوانند با فراغ بال بنشینند و درگیری و تسویه حساب شخصی اعضای داعش را دنبال کنند. البته در جایی که همه دستشان به خون آلوده است، حمام خون بزرگی به راه خواهد افتاد. و لابد در نتیجه، شاخههای بسیار بیشتری از «دولت اسلامی» منشعب خواهد شد. اما به هر حال، «فتنه» یا درگیری داخلی میان رهبران ارشد داعش، راهی عالی است برای رفع مشکل به دست ایجادکنندگان آن.
این احتمال هم هست که هیچیک از احتمالات برشمرده شده در عمل اتفاق نیافتد، اما اگر اتفاق بیافتد، تنها یک بحران به منطقه آشوبزده خاورمیانه افزوده خواهد شد.
برگردان فارسی این مقاله تنها برای اطلاع رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن، الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.