مقاله ای از دیوید سنگر در روزنامه نیویورک تایمز
مقام های آمریکایی که هنوز تصویر دقیقی از استراتژی ایالت متحده بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ندارند، می گویند فوری ترین چالش موجود یافتن قابل اتکاترین و همراه ترین شریک در راهروهای پایتخت های اروپایی است. امری که ساده نخواهد بود.
به گفته مقام های آمریکایی هیچ کشوری به اندازه بریتانیا در نگاه به جهان با واشنگتن اشتراک نظر ندارد. بریتانیا سال های طولانی آماده ترین متحد امنیتی، موثرترین شریک اطلاعاتی، و بزرگترین طرفدار تجارت آزاد بوده است. اموری که در راس اولویت های بین المللی آمریکا قرار داشته است و دارد.
معدود کشورهایی چون بریتانیا حاضر بوده اند در مباحثات در اروپا در جهت حفظ منافع آمریکا تلاش کنند.
حال آن اهرم دیپلماتیک شامل متعادل کردن خواست های تجاری اروپایی ها و تحت فشار گذاشتن کشورهای اتحادیه برای مشارکت بیشتر در ماموریت های نظامی ناتو به ناگهان از بین رفته است.
حتی اگر بریتانیا به تدریج نفوذ خود را در اروپا دوباره به دست بیاورد که این خود یک اگر بزرگ است، از دست رفتن صدای بلند بریتانیا در اروپا در زمان بدی اتفاق می افتد: در شرایطی که آمریکا و متحدانش در حال بحث بر سر چگونگی مقابله با روسیه و تقویت مجدد ناتو هستند؛ می کوشند قراردادهای کم اثر شده ی تجاری آمریکا-اروپا را جانی تازه ببخشند؛ و راه حلی دیپلماتیک برای سوریه و بحران مهاجرت به اروپا بیابند.
دیوید میلیبند، وزیر خارجه پیشین بریتانیا، می گوید: «وقتی ولادمیر پوتین خوشحال است معلوم است که مشکلی در نظم بین الملل دارید».
تهدید داعش در اروپا هم میدان نبرد جدیدی یافته است که مقابله با آن نیازمند اشتراک اطلاعات به شکلی بی وقفه است.
مقام های آمریکایی می گویند رسیدگی به این مشکلات به اندازه کافی دردسر آفرین است، حال در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با دانالد ترامپ روبرو هستیم که ارزش متحدان مان را در صورتی که بهای حفاظت از امنیت شان را به ما نپردازند به پرسش می گیرد.
نتیجه همه پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مانند «بهار عرب» واشنگتن را شگفت زده کرد. تا همین اواخر، دولت اوباما همان طور که جان کری، وزیر خارجه آمریکا، یکشنبه در رم عنوان کرد امید داشت که رای گیری «نتیجه دیگری» پیدا می کرد. از این رو هیچ برنامه ریزی جدی و آمادگی برای آن وجود نداشت، مساله ای که پرزیدنت اوباما طی شش ماه آینده و جانشین او برای سال های پیش رو با آن روبرو خواهد بود.
مشکل این است که هیچ کشوری نمی تواند چون بریتانیا در این امر به آمریکا کمک کند. این باوری است که هیچ دیپلمات آمریکایی برای پرهیز از توهین به دیگر اعضای اتحادیه اروپا آن را به زبان نمی آورد.
جان کری در دیدار با همتای ایتالیایی اش گفت «بیست و دو کشور عضو اتحادیه اروپا از اعضای ناتو هستند». او هشدار داد که حیاتی ترین گام «همکاری با یکدیگر برای ارائه حداکثر تداوم، ثبات و اطمینان ممکن» برای «حفاظت از ارزش ها و منافع مشترک مان است».
مشکل این است که هیچ کشوری نمی تواند چون بریتانیا در این امر به آمریکا کمک کند. این باوری است که هیچ دیپلمات آمریکایی برای پرهیز از توهین به دیگر اعضای اتحادیه اروپا آن را به زبان نمی آورد. مقام های بریتانیایی درگیر در تعامل های روزانه می گویند نگرانی ها دو طرفه است.
پیتر وستمکات، یکی از باتجربه ترین دیپلمات های بریتانیایی که تا چند ماه پیش سفیر بریتانیا در آمریکا بود، می گوید: «من نگران ام که ما در آینده از نفوذ کافی برای واکنش اروپا به تجاوزات پوتین، جاه طلبی هسته ای ایران، و شکل دهی به سیاست خارجی و امنیتی اروپا برخوردار نباشیم؛ و کمتر بتوانیم اطمینان حاصل کنیم که این سیاست ها مورد علاقه آمریکا است».
وسمکات می افزاید اروپا بدون بریتانیا تمایل کمتری به تجارت آزاد خواهد داشت اما تاکید دارد که «ما باید بتوانیم چون گذشته در مسائل ضد تروریسم، اطلاعاتی، مجازی، و نظامی همکاری کنیم» با فرض این که «اقتصاد ما آن طور که بازار سهام و سرمایه گذاران واکنش نشان داده اند، کوچک نشود».
اگر بریتانیا نمی تواند نقش گذشته اش را برای واشنگتن ایفا کند، چه کشوری در اتحادیه اروپا چنین آمادگی و توانی را دارد؟
آلمان که چنین تمایلی را نشان نداده است. سیاست های پس از جنگ جهانی دوم مانع آن می شود که آلمان نیروی رزمی را به ماموریت هایی بفرستد. آلمان عضو پیمان امنیتی موسوم به «فایو آیز» (استرالیا، کانادا، نیوزلند، بریتانیا، و آمریکا) نیست. مذاکرات طولانی برای ارتقاء همکاری های اطلاعاتی آلمان با آمریکا هم صرفا به تغییراتی نسبی محدود ماند.
اگر بریتانیا نمی تواند نقش گذشته اش را ایفا کند، چه کشوری می تواند؟ آلمان که چنین تمایلی را نشان نداده است. فرانسه نمی تواند جای بریتانیا را بگیرد. ایتالیا وضع اقتصادی خوبی ندارد. هلند بیش از اندازه کوچک است و لهستان هنوز جایگاه دیگر اعضای قدیمی ناتو را ندارد.
فرانسه نمی تواند جای بریتانیا را بگیرد. هر چند روابط آمریکا و فرانسه پس از دولت جرج بوش به طور چشمگیری بهبود یافته است اما، پاریس معمولا راه خود را می رود و نمونه آن استراتژی اخیر فرانسه در مورد آغاز دوباره مذاکرات اسراییل و فلسطینیان است.
ایتالیا وضع اقتصادی خوبی ندارد. هلند بیش از اندازه کوچک است و لهستان هنوز جایگاه دیگر اعضای قدیمی ناتو را ندارد.
بیش از همه مساله بر سر نقش رهبری است. باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، ماه آوریل در لندن به رای دهندگان هشدار داد که اگر بریتانیا از اتحادیه اروپا جدا شود «به انتهای صف» توافق های تجاری دو جانبه خواهد رفت. اما آمریکا هم از دیگر سو صدای بریتانیا را در متعادل کردن خواست های تجاری اروپا از دست می دهد.
البته روابط دو جانبه اطلاعاتی میان بریتانیا و آمریکا احتمالا نزدیکتر از همیشه ادامه خواهد داشت. امید می رود که بریتانیا بتواند اشتراک اطلاعات در میان کشورهای عمده اروپا را بهبود ببخشد.
دریاسالار جیمز استاوریدیس، فرمانده ارشد پیشین نیروهای ناتو، در مقاله ای در فارین پالیسی می گوید: «دولت جدید بریتانیا احتمالا شریکی بسیار با انگیزه در ناتو خواهد بود. حال که بریتانیا تصمیم گرفته است نقش اقتصادی به نسبت حاشیه ای را در صحنه بین المللی ایفا کند، باید در پی راه هایی برای نمایش ارزش خود در مشارکت با ایالات متحده آمریکا باشد».
بعضی کشورهای اروپایی بریتانیا را آلت دست آمریکا توصیف می کنند و می گویند تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا، آن کشور را با چند پرسش به دنبال جرج بوش وارد جنگ عراق کرد.
جیمز جفری، دیپلمات پیشین آمریکا در خاورمیانه، در یادداشتی نوشته است: «آمریکا و بریتانیا پیش از پیوستن بریتانیا به اتحادیه اروپا سی سال متحد سینه چاک یکدیگر بوده اند».
اما بخشی از آن چه روابط دو کشور را در دیپلماسی جهانی ویژه کرده، توانایی بریتانیا برای زدن پل میان واشنگتن و اروپایی ها بوده است. اینک، آن طور که یک مقام کاخ سفید توصیف می کند آن پل در موجی که کمتر کسی آن را پیش بینی می کرد از بین رفته است.