۱ - خانم سپانلو چند تا بچه داريد، مادر بودن چه تجربه ای است، آیا احساس خود را در آهنگهاتون منعکس خواهید کرد؟ سعيد
من دوتا دختر دارم؛ لیلی و آیلا، که به ترتیب شش ساله و دو ساله هستند. گرچه مادر شدن یکی از سخت ترین تجربیات زندگی ام بوده، اما در عین حال متوجه شدم که داشتن بچه، آشنا شدن با دنیای زیبای او و مراقبت دائمی که بچه ها احتیاج دارند، همگی باعث می شوند تا آدم بیشتر صبور باشد و کمتر خودخواه. احساس دو گانه ای است وقتی می بینی موجودی را که آنقدر دوست داری، ممکن است هر اتفاقی او را از تو بگیرد، با این حال به ریسک کردن می ارزد. در مورد انعکاس حس مادر بودن در آوازهايم، باید بگویم گرچه تا کنون بطور مستقیم چیزی در رابطه با تجربیاتم به عنوان یک مادر، یا در مورد بچه هايم نخوانده ام، اما فکر می کنم سبکی که می خوانم و حتی ترانه هایی که انتخاب می کنم در نتیجه مادر شدنم بتدریج بیشتر آرام و پخته می شوند.
۲ - شما قبلا بیشتر در جهت آزادیخواهی مردم آهنگ می خواندید، چرا مدتی است که کمتر در این عرصه حضور دارید؟ چه آهنگ جدیدی را در این زمینه خوانده اید؟ مهدی از کرمان
فکر نمی کنم قبلأ در این زمینه بیشتر کار می کردم. من هیچوقت فعال سیاسی نبودم. موزیک برای من راهی است که از طریق آن دردها و دغدغه های فکری ام را نسبت به شرایط کشورم بیان کنم. در تمام آلبوم های من یکی دو آهنگ، در باره ایران، خاطراتم از ایران، و آرزوهايم برای آزادی و داشتن روزهای بهتر برای مردم ایران هست.
۳ - شما صدای بسیار زیبایی دارید، چرا موسیقی سنتی اجرا نمی کنید، آیا در آینده قطعه ای سنتی خواهید خواند؟ اسی از زاهدان
از نظرتان ممنونم. ببینید من با گوش کردن به موزیک معاصر، بزرگ شدم و طبیعی است که بیشتر جذب کارهای مدرن شده باشم. با آشنایی با موزیک پاپ و راک خواندن را یاد گرفتم. اگر موقعیتی هم برای شناخت موسیقی سنتی پیش آید، مخالف تجربه کردنش نیستم. اگر آهنگسازی شعر و آهنگی سنتی، مناسب با صدای من را به من پیشنهاد کند، با خوشحالی این کار را خواهم کرد.
۴ - نسل حاضر از وجود خوانندگان زن ايرانی به نسبت دوره های قبل كمتر بهره ميبره و ميشه گفت به نوعی با فقر خوانندگان زن مواجه شديم، لااقل برای ما اينطور بوده، تعداد معدودی مثل شما هستند كه الان فعاليت می کنند و شايد هدايتگر نسل جديد باشند، نظر شما چیست، چه راه حلی را پیشنهاد می کنید تا تعداد خوانندگان زن بیشتر بشه ؟ مجی
در حقیقت ما با دو مشکل روبرو هستیم. یکی این که در ایران، زنان به خلاف مردان، که برای خواندن و تهیه آلبوم، مشکلی ندارند، بطور قانونی از خواندن و پخش موسیقی شان محروم اند. خب بسیار طبیعی است در چنین شرایطی زنانی که واقعأ استعداد دارند، فرصت و امکان عرضه کردن کار خود را در زمینه موسیقی ندارند. مهمتر از آن، نگرش منفی ای است که در فرهنگ ما نسبت به خوانندگان زن وجود دارد. اکثر خانواده های ایرانی تمایلی به خواندن دخترانشان ندارند، حتی آنهایی که خارج از ایران زندگی می کنند، هنوز زنان خواننده را "زنانی بی قید و بند که چندان پایبند ارزش های اخلاقی" نیستند، تصور می کنند. و وجود چنین زنانی را باعث آبروریزی خانواده می دانند. این مسئله ای عمیق و فرهنگی در جامعه ماست و بحث های طولانی را می طلبد.
۵ - چرا از اشعار پدر و مادرتون استفاده می کنید؟ آیا در آلبومهای آینده از اشعار آنها بهره خواهید گرفت، چه احساسی دارید وقتی اشعار آنها را می خوانید؟ علی از تهران
پس از این که از گروه سه نفره سیلوئت جدا شدم و تصمیم گرفتنم به تنهایی حرفه خوانندگی را دنبال کنم، انتخاب اشعاری از پدر و مادرم شاید به این دلیل بود که کارشان را دوست داشتم و با آنها ارتباط عمیقی برقرار می کردم و وجود همین ارتباط، کار من را برای خواندن به عنوان یک خواننده جدید، آسان تر می کرد. به همین دلیل برای تهیه آلبوم "قصه ما" به غیر از انتخاب اشعاری از ترانه سرایان آشنا، دو ترانه از پدرم و یک ترانه هم از کارهای مادرم خواندم. همچنین در آلبوم دوم، "هزار و یکشب" نیز از هر یک از آنان یک ترانه خواندم. اما همانطور که می بیننید در جدیدترین آلبومم، "یک روز“، با ترانه سرایان جدیدی همکاری کردم و برای تهیه این آلبوم، آنقدر کار داشتم که به سراغ شعرهای پدر و مادرم نرفتم. بطور کلی من همیشه اشعاری را انتخاب می کنم که بتوانم با آنها از درون ارتباط ذهنی و حسی برقرار کنم. مهم نیست آنها شعرهای پدر و مادرم باشند یا کار ترانه سرایی دیگر.
۶ - از چه خواننده ای ایرانی و خارجی خوشتون میاد و چرا؟ نازنین
من با موزیک گوگوش بزرگ شدم، همیشه شنیدن صدا، ترانه ها، موزیک و سبک ویژه کار و ظاهرش من رو افسون می کرد. من گوگوش را همیشه تحسین کردم. خواننده غیرایرانی که همیشه کارش را دوست داشتم و خودش را ستایش کردم، "جان لنون" است. من عاشق موزیک و شخصیت او هستم و از این که می بینم در دنیای هنر ديگر هنرمندی همچون او وجود نداره غصه می خورم. هنرمندی که بدون وحشت از قضاوت دیگران به پا خواست و با شهامت، باورهایش را اعلام کرد. جان لنون مرد شجاعی بود.
۷ - مردهای ایرانی خیلی غیرتی و حسود هستند، آیا همسر شما با خوانندگی و موسیقی مشکلی نداره، چه نظری در این باره داره؟ سهیلا
راستش در پاسخ دادن به این سئوال، کمی نگرانم، چون نمی خواهم موجب رنجش مردان بشوم (هرچند جان لنون را بخاطر شهامتش ستودم). من با نظر شما موافقم. در فرهنگ هایی نظیر فرهنگ ما، اکثر مردان از این که زنشان مورد توجه دیگران بویژه مردان دیگر قرار بگیرد حسادت کرده و وحشت زده می شوند. البته این امر در مورد مرد، و زن، هر دو وجود دارد و مشکل ساز است. البته باید بگویم در سالهایی که در آمریکا زندگی کردم، مردانی را دیده ام که با فکری روشن و باز، شغل و مقام زنشان را پذیرفته و از آن حمایت میکنند. چنین مردانی وقتی همسرشان بخاطر موقعیت شغلی مجبور به سفر کردن و دور شدن از خانه و بچه هایشان هست، از بچه ها نگهداری هم می کنند. همسر من متعلق به این دسته از مردانی است که همیشه نقطه نظرهای روشنی نسبت به نقش زنان در اجتماع و خانواده داشته و برای تصمیمات کاری من همانقدر احترام قائل است که من نسبت به او هستم. ما در جهانی جدید و زمانی نو زندگی می کنیم. این انتظاری است که من از زندگی مشترک دارم. امیدوارم سایر زنان، بویژه آنان که در جامعه ای آزاد زندگی می کنند که حق انتخاب همسران خود را دارند، همین انتظار را از مردان و همسران خود داشته باشند.
۸ - خیلی از گروههای موسیقی به خاطر اختلاف اعضای آن به هم می خوره، چرا سیلوئت به هم خورد، آیا با اعضای سابق گروه در تماس هستید؟ کیوان
دلیل پاشیده شدن گروه سیلوئت بیشتر ناشی از تفاوت راه ما در سبک و کار موسیقی بود. لااقل این را در مورد خودم، به عنوان اولین کسی که تصمیم گرفت از گروه بیرون بیآید، می توانم به قطعیت بگویم. آلبوم اول گروه سیلوئت بر اساس یک سری موسیقی و ترانه و کارهای مشخصی تهیه شد که همگی ما بر سر آن توافق داشتیم. اما برای تهیه آلبوم دوم، سبک و روالی در نظر گرفته شده بود که بیشتر جنبه تجاری داشت. برای من مهم بود که همان تصویر اصیل خود را حفظ کنیم. بنابراین وقتی متوجه شدم که گروه ما دیگر در روال اولیه خود حرکت نخواهد کرد، تصمیم گرفتم، همکاری خودم را قطع کنم. البته در بین ما هم مثل همه کسانی که در درون گروه های مختلف کار می کنند، بگومگوهایی وجود داشت، اما در عین حال سعی می کردیم هوای هم را داشته باشیم. من همکارانم را خیلی دوست داشتم. متأسفانه مدت هاست که خبری از آن ها ندارم. بسیار خوشحال خواهم شد اگر شانس ملاقات دوباره آنها را داشته باشم.
۹ - من از ترانه مشترک شما با فرامزر اصلانی خیلی لذت بردم، آیا در آینده هم اجرای مشترکی با خوانندگان ایرانی خواهید داشت، دوست دارید با چه خواننده ای آهنگ بخوانید و چرا؟ سورنا
ممنونم. بله، خیلی دوست دارم که باز هم دو صدائی بخوانم. اصولأ نسبت به همکاری در کار موسیقی همیشه احساس بسیار خوبی داشته ام. سهیم کردن یا سهیم شدن در خواندن یا اجرای کار گروهی بر روی صحنه، حسی دوستانه و امن را به من منتقل می کند. اگر کسی سبک کارش و نگاهش به موسیقی مثل من باشد، آنطور که آقای اصلانی بود، بسیار مشتاقم که دوباره دوصدایی بخوانم. اما آرزوی پنهان من، که دیگر پنهان هم نیست، خواندن ترانه ای دوصدایی با خانم گوگوش است. به این دلیل که فکر می کنم هر کسی دلش می خواهد با فردی که همیشه ستایشش کرده همراه باشد، اما بطور کلی، من آماده خواندن با هنرمندان متفاوتی هستم، بدون توجه به سن یا جنسیت آنان.
۱۰ - آیا شما خودتون را خواننده موسیقی پاپ می دانید؟ تا چه سنی میشه موسیقی پاپ خواند، آیا شما در فکر تغییر سبک موسیقی خود هستید، مثلأ آهنگهای سنگین تر؟ فربد
بله، موسیقی من از خانواده موسیقی پاپ است، اما نه به آن بصورتی که بشود صد در صد آن را پاپ خواند. هر چند نسل جوان، بویژه در ایران از علاقمندان کارهایم هستند اما بطور کلی نوع شعرهایی که من انتخاب می کنم، تنظیم آهنگ ها و انواع آلات موسیقی که در کارهای من استفاده می شود، سبک کارهای مرا مقداری متفاوت کرده. من خودم عاشق موزیک پاپ هستم و با این نوع موسیقی بزرگ شدم. موزیکی که شادی آور است و می تواند لحظاتی توجه آدم را از دنیای سخت اطرافش منفک کند و کودک درون را زنده نگه دارد. ولی برای خودم جالب است هرچه زمان میگذرد، گرایش کمتری به اجرای موزیک پاپ دارم. دلم می خواهد موزیکم بیشتر از آن چه هست، درون نگر باشد. بله، مطمئن هستم که روی موزیک های سنگین تر کار خواهم کرد.