با آغاز نمایش فیلم «بیگانه: میثاق»، مجموعه سینمائی محبوب «بیگانه» یا Alien دوره تازهای را ادامه میدهد که ریدلی اسکات، استاد برجسته سینمای «علمی – تخیلی» آن را پنج سال پیش، با فیلم «پرومته» آغاز کرد.
فیلم «بیگانه: میثاق» در حالی از از جمعه در سینماهای جهان اکران میشود که هواداران مجموعه ترسناک علمی – تخیلی «بیگانه» هنوز نومیدی خود را از فیلم «پرومته» به یاد دارند.
در آن فیلم، که تحت عنوان پسزمینه مجموعه Alien سال ۲۰۱۲ بر پرده آمد، ساکنان کره زمین، سفینه اکشتافی «پرومته» را به فضا میفرستند که منشاء بشریت را کشف کنند، اما با مخروبههای تمدن «بیگانه» روبرو میشوند.
در فیلم «بیگانه: میثاق»، سرنشینان یک سفینه اکتشافی دیگر که ۲۰۰ انسان «استعمارگر» را در حالت خواب طولانی در کپسولهای مخصوص حمل میکنند، در جستجوی کشف «بهشت» هستند، تا برای همیشه در آن زندگی کنند، اما از سیاره سرسبزی سر در میآورند که فقط یک سرنشین دارد، به نام «دیوید»، با بازی «مایکل فسبندر» که یک آدم مصنوعی هوشمند است که همراه «پرومته» به این سیاره آورده شده بود و همانجا سکنی گزیده.
خالق این آدم مصنوعی هوشمند، دانشمندی با بازی «گای پییرس» در فیلم «پرومته» حضور داشت و در فیلم «میثاق» باز میگردد تا سعی کند برای سئوال مخلوق خود در باره خلاقیت انسان، پاسخی پیدا کند. سئوالی که از لحظههای بهیادماندنی فیلم «تیغران» شاهکار دیگری از «ریدلی اسکات» است که به زودی بازسازی جدید آن برپرده خواهد آمد.
داستان «میثاق» ده سال بعد از داستان «پرومته» اتفاق میافتد، که خودش به سی سال قبل از داستان «بیگانه» اولین فیلم مجموعه بر میگردد که در سال ۱۹۷۹ بر پرده آمد و موضوع آن، جستجوی افسر سرسخت فضائی، با بازی «سیگورنی ویور» بود برای یافتن «هیولا» که در سفینه او منزل کرده بود برای اینکه خود را به کره زمین برساند.
منتقدها فیلم جدید را از نظر کیفیت فیلمسازی و ابتکارها در طراحی شخصیتها و صحنهها، با دو فیلم اول مجموعه «بیگانه» قابل مقایسه میدانند. فیلم Alien یکی از اولین فیلمهای موفق «ریدلی اسکات» بعد از نقل مکان از بریتانیا به آمریکا بود، و دومین فیلم مجموعه، فیلم Aliens، از ساختههای فیلمساز برجسته «جیمز کامرون» است.
این دو هنرمند، ده سال پیش، گفتگو برای بازسازی مجموعه را آغاز کردند، و از جمله، شیوهای غیرخطی برای ادامه مجموعه را طرح کردند که داستان را به قبل از آغاز فیلم Alien باز میگرداند.
هیولای فضائی مجموعه «بیگانه» به عنوان یک دستگاه قتال، ابتدا توسط طراح سوئیسی «اچ ار گایگر» به وجود آمد، و چنانکه «ران کاب»، خالق فکر بصری مجموعه، گفته، ترکیبی است از سمبول مردانگی و اجزاء موتورسیکلت. این هیولای فلزی با کله کلاهخود مانند، به نماد زیرژانر سینمائی جدید «وحشت بدنی» تبدیل شد، که جنسیت ندارد و آدمها را از طریق تجاوز به آنها، به قتل میرساند. شکل کامل «هیولا» در فیلم اول «بیگانه» از «ریدلی اسکات» تقریبا دیده نمیشود، ولی در فیلمهای بعدی، از «جیمز کامرون»، در کنار «سیگورنی ویور» بازیگر اصلی است.
به قول «ای او اسکات»، منتقد نیویورک تایمز، هیولا که در فیلمهای اول مجموعه، ترسناک بود، حالا برای همه شناخته شده است و دیدن آن، مثل دیدن یک آشنای قدیمی، برای هوادارها، خوشایند است.
فیلم «میثاق» به تعبیری در ستایش پیوند خانوادگی است. بیشتر مهندسان و محققان سفینه «میثاق» را زن وشوهرهای نسبتا جوان تشکیل میدهند، که بعد از جلب محبت تماشاگران، یکی یکی، به سبک دیگر فیلمهای مجموعه «بیگانه» توسط هیولا، یا به قتل میرسند، یا مورد تجاوز قرار میگیرند، تا نطفه «بیگانه» را درون بدن خود، پرورش دهند.
اما برخلاف فیلمهای دیگر مجموعه، تمرکز فیلم «میثاق»، بر «بیگانه» هیولای ترسناک فیلمهای این مجموعه نیست، بلکه قهرمان این فیلم، «دیوید» آدم مصنوعی هوشمند است و موضوع فیلم، تحول هوش مصنوعی است و تاثیر آن بر آینده بشریت.
«دیوید» در این فیلم با «والتر»، مسافر سفینه «میثاق»، آدم مصنوعی هوشمند دیگری با بازی «فسبندر» روبرو میشود و صحبتهای آنها در باره خلقت و بشریت، بخش عمدهای از دیالوگ فیلم را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی یا AI، مجموعهای از «کد» های کامپیوتری است که میتواند سرخود عمل کند و با یادگرفتن از تجربهها و دادههای طبیعی و ذخیره اطلاعات الکترونیک، ذهن خود را پرورش دهد و بر توانائیهای فیزیکی خود بیافزاید و تولید مثل کند.
معروف است که ستارهشناس و متفکر برجسته «استیون هاوکینز» که به علت ابتلا به بیماری فلج پیشرو، خودش به کمک دستگاههای پیشرفته کامپیوتری، زندگی میکند، بزرگترین خطر برای آینده بشریت را هوش مصنوعی میداند که قادر خواهد بود در صد سال آینده، ابتکار عمل در کره زمین را از دست بشریت خارج سازد.
داستان تکراری فیلم «میثاق» را منتقدها برای هواداران مجموعه «بیگانه» راضیکننده توصیف کردهاند، زیرا دو ماموریت اصلی یک فیلم مجموعهای، یا «فرنچایز» ی را، به خوبی انجام میدهد. از یکسو، صحنههای دوستداشتنی فیلمهای قبل را برای تماشاگر، زنده میکند، و از سوی دیگر، جوانههای اشتیاق برای دیدن فیلم بعدی را در ذهن تماشاگران، میکارد.