به گزارش رویترز، روز پنج شنبه در فستیوال فیلم ونیز دو فیلم فضا را تیره و تار کرد. یکی فیلمی درباره کشتار دهه شصت در اندونزی و دیگری فیلمی از وضعیت دشوار زندگی در ایران کنونی، زیر فشار ناشی از تحریم های بین المللی و تاثیر آن ها بر زندگی مردم عادی.
«سیمای سکوت» در کشتار اندونزی
فیلم مسابقه ای «سیمای سکوت» ، دومین فیلم مستند جاشوا اوپنهایمر، کارگردان آمریکایی است که بر اساس جوخه های مرگی که درپی کودتای نافرجام کمونیستی در این کشور به راه افتاد و بیش از یک میلیون نفر را به قتل رساند، ساخته شده. فیلم اول او«عمل کشتن» (۲۰۱۲) کاندیدای دریافت جایزه اسکار در رشته فیلم های مستند شده بود.
اوپنهایمر در کنفرانس خبری روز پنج شنبه در پاسخ به این که چرا دربرابر نام عوامل تولید این فیلم کلمه «ناشناس» آمده، گفت درصورت اعلان هویت گروه تولید، جانشان به خطر می افتاد.
«در اندونزی همه کسانی که در تهیه این فیلم دست داشته اند، اگر هویتشان به دست مقام های رسمی و به خصوص گروه های نظامی و شبه نظامی -که نقش عمده ای در فیلم اولم داشته اند- بیفتد، با خطر بزرگی روبرو خواهند بود.»
به گفته او، عدی روکون، اوپتومتریست سیاری که در هنگام تولید این فیلم با برخی از قاتلان برادرش راملی ملاقات کرده پس از نمایش فیلم به دلیل نگرانی هایی که جانش را تهدید می کرد ناگزیر از جلای وطن شد و به جای دیگری در اندونزی رفت.
روکون که چهل و چند ساله است گفت پس از دیدن قطعه هایی از فیلم اوپنهایمر که وسعت خشونت و سبعیت کشتار را نشان می داد، متقاعد شد که برای تضمین و تامین آینده ای بهتر بایست با گذشته روبرو شد.
«از عاملان این کشتار می خواهم آنچه کردند را بپذیرند و قبول کنند که اشتباه کرده اند تا بتوانیم هم دیگر را ببخشیم و با هم زندگی کنیم. همه خواست من از این رویارویی ها همین است».
«ما در جامعه ای زندگی می کنیم که با احساس شک و ترس از یکدیگر ازهم گسیخته. واقعا دلم می خواهد که همه این چیزها به پایان برسد».
«قصه ها» و تحریم ها
به گزارش رویترز، رخشان بنی اعتماد، کارگردان ایرانی گفت به هنگام فیلم برداری از فیلم قصه ها مجبور نبوده - دست کم در آن بخشی که با دوربین دیجیتالی کار می کرده - زیرزمینی فیلم برداری کند. او گفت کیفیت بد تصاویر خود گویای ناهمواری زندگی در تهران است.
او که پس از نخستین نمایش فیلمش در فستیوال با خبرنگاران گفت و گو می کرد،گفت: «نکته اصلی این است که داستان فیلم را در داخل کشور هم باور کنند. باید بتواند زندگی مردم را منعکس کند.»
او در تهرانی پرملال و غم زده، زندگی مردم فقیری را نشان می دهد که از طریق بوروکراسی کافکایی، بیکاری، اعتیاد و کتک زدن همسر روز به روز بی نواتر می شوند.
خانم بنی اعتماد که یکی از کارگردانان نام آور امروز سینمای ایران است در این فیلم می خواسته نشان دهد که تحریم های بین المللی چه تاثیر ویرانگری بر زندگی روزمره مردم نهاده است.
«وضعیت اقتصادی در ایران بحرانی ست و علت آن هم مجازات های اقتصادی است که در عمل و در واقع مردم این کشور را مجازات می کند». او افزود: «درواقع آن دسته از کودکان ما که به بیماری های دشواری چون سرطان و ام اس مبتلا هستند از این مجازات ها عذاب می کشند. »
او از مردم«در سطح بین المللی» خواست بدانند که «تصمیم های بین المللی همیشه علیه مردم است.»
دزدی تابوت چاپلین
فیلمی فرانسوی با داستانی تخیلی بر اساس ماجرای واقعی ربودن تابوت چارلی چاپلین- که اندکی پیش از مرگش در سال ۱۹۷۷ روی داد- یکی از ۲۰ فیلمی بود که برای گرفتن جایزه اول جشنواره با یکدیگر رقابت می کنند. فیلمی با فضایی مرگ اندود، سخت پرتاثیر با لحظاتی طنزآلود.
یوجین چاپلین، فرزند چارلی در یک کنفرانس خبری گفت همواره در مورد همکاری با اگزاویه بوووا، کارگردان فیلم «تاوان افتخار» تردید داشته است زیرا «نمی دانستم چه چیزی می تواند در دزدیدن یک تابوت جالب باشد.» اما بعد از دیدن فیلم « فکر کردم، البته که می تواند جالب باشد.»