هفته پیش پاپ فرانسیس برای اولین بار و به عنوان چهارمین رهبر کاتولیکهای جهان پا به خاک آمریکا گذارد.
کشوری که جدایی دین از سیاست جزو اساس شاکله قدرتمندترین دموکراسی در جهان است.
اما وی در مدت کوتاهی که از گزینشش به این مقام می گذرد، با موضعگیریهای لیبرال، و فراتر از چارچوب سنتی واتیکان به شخصیتی والاتر از یک رهبر مذهبی تبدیل شده است.
دیدگاههای تسامحی و تا حدی حمایتی پاپ فرانسیس از ازدواج دگرباشان جنسی، عدم تناقض بین داستان آفرینش انجیلی و فرضیه تکاملی داروین و بخشش زنانی که عمل سقط جنین انجام داده اند، شخصیت کاریزماتیک وی را به چهره جهانی مبدل کرده است.
یورگه ماریو برگوگلیو، زاده ۱۹۳۶ در بوئنوس آیرس آرژانتین، یا همان پاپ فرانسیس نقش کلیدی در بازگشایی روابط سیاسی بین دو دشمن دیرین یعنی آمریکا و کوبا ایفا کرد.
اما، با پا در میانی رهبر مذهبی حدود یک و دو دهم میلیارد مسیحی کاتولیک جهان که از سیزدهم مارس ۲۰۱۳ و درپی استعفای بیندیکت شانزدهم، پاپ پیشین به این سمت برگزیده شد، از سرگیری روابط بین دو کشور میسر شد.
جالب اینکه در این دو کشور دین عملا نقشی در سیاست ندارد.
واشنگتن لیبرال دموکراسی و هاوانا کمونیست نه تنها بیش از پنج دهه روابط سیاسی نداشتند بلکه به موجب مصوبات پی در پی کنگره آمریکا، کشوری که هنوز هم توسط برادران کاسترو اداره می شود، در بند تحریمهای ایالات متحده گرفتار است.
البته پیش از وی سلف پیشینش، پاپ جان پال دوم لهستانی الاصل، با همراهی دولت پرزیدنت ریگان کمکهای شایانی به جنبش همبستگی کارگری لهستان به رهبری لخ والسا که به اپوزیسیون قویی در برابر حکومت کمونیستی تبدیل شده بود، کرده بود.
واما در آمریکا،
استقبال از پاپ فرانسیس در فرودگاه توسط شخص رییس جمهوری آمریکا و بانو اول و معاونش به عمل آمد، این امر بسیار نادر است.
وی اولین مقام عالی کلیسای کاتولیک جهان بود که در کنگره آمریکا، مهد جدایی دین از سیاست سخنرانی کرد.
این سخنرانی آنقدر بر روی مستمعین قانونگذار تاثیرگذار بود که به گفته برخی یکی از دلایل اعلام استعفای رییس مجلس نمایندگان کنگره آمریکا از سمت خود بود.
بازدید وی از سه کلان شهر پر جمعیت آمریکا؛ واشنگتن، نیویورک و فیلادلفیا با راه بندانها و صفهای طولانی مردم همراه بود.