وب سایت نشریه فارین پالیسی در شماره روز سه شنبه ۵ ماه می خود مقاله ای دارد به قلم امیر قریشی. این مقاله درباره روابط پاکستان و عربستان و ورود آن به مرحله ای جدید است که با سیاست های جدید ایران در قبال پاکستان و عربستان مرتبط است . ترجمه این مقاله در زیر به نظر می رسد.
وقتی ماه گذشته پارلمان پاکستان با اتفاق آرا درخواست عربستان سعودی را برای مشارکت در عملیات نظامی علیه یمن رد کرد و سبب شد که نواز شریف نخست وزیر، و راحیل شریف رئیس ستاد ارتش، بهشتاب خود را به قلمرو سعودیها برسانند، بُعد تازه ای از ماهیت روابط نظامی پاکستان با عربستان سعودی آشکار شد و تصوری را که درذهن خبرگان سیاسی واشنگتن ازمقوله اعتقاد ایمانی شمرده میشود، به زیر پرسش برد. این اعتقاد که عربستان سعودی، پاکستان مقروض به خود را در چنگش دارد. همین اعتقاد بوده است که بسیاری را به این تصور رسانده که همواره می توان به کمک پاکستان در دفاع از عربستان، و بهویژه در برابر ایران، خاصه وقتی ایران به سلاح هسته ای دست بیابد، متکی بود. اما این طرز فکر اولویت های پاکستان را در حفظ منافع ملی خود و نیز وزن سنگین ایران را در محاسبات استراتژیک پاکستان درنظر نمی آورد.
پاکستان همواره جزو برنامه های دفاعی عربستان منظور شده است. از دهه ۱۹۶۰ ارتش پاکستان تمایل خود را به کمک به عربستان، و ازجمله در مقام محافظان خانواده سلطنتی نشان داده است. دهه هاست که سعودی ها از ارتش و پرسنل هوایی پاکستان آموزش نظامی می گیرند. در عوض، سلطان نشین سعودی در دوران های بحران مالی به اسلام آباد کمک های بلاعوض کرده و از همه مهم تر این که کشور را در مواقع لازم از امتیازهای نفتی قابل توجهی برخوردار کرده است. عربستان سعودی در حال حاضر از هیچ کس دیگر به اندازه نواز شریف نمی تواند توقع همکاری داشته باشد. نواز شریفی که در سال ۱۹۹۹ از حکومت ساقط و با مجازات مرگ روبرو شد و با دخالت عربستان از مرگ نجات یافت و تا سال ۲۰۰۷ که پرویز مشرف رئیس جمهوری به او اجازه ورود به کشور را داد، دوران تبعید را در رفاه و راحتی در عربستان گذراند.
سابقه تاریخی ای که تصور حمایت بزرگ ترین ارتش و تنها قدرت هسته ای کشورهای اسلامی از عربستان را تقویت می کند، تنها بر اساس روابط تجاری متقابل قرار ندارد. عربستان سعودی که مقدس ترین جایگاه مسلمانان جهان در آن است، با بیشتر مردم پاکستان رابطه ای عمیق و معنوی دارد. و در درجه اول از طریق دادن اعانه های سخاوتمندانه به مسجدها و مدرسه های مذهبی توانسته شاخه سلفی های محافظه کار سعودی در مذهب تسنن را در کشوری که از نظر جمعیت مسلمان دومین کشور جهان است، تقویت کند و توسعه دهد. اما از همه این ها مهم تر این که منافع عربستان سعودی در پاکستان را نمی توان از تلاش های ژئو استراتژیک و اقتصادی بومی شده عربستان علیه ایران شیعه، جدا کرد.
پاکستان آشکارا از گرفتن جانب سعودی ها در این صحنه نبرد و رقابت سرباز زده است. پاکستان که درمرزهایش با افغانستان و هند نگرانی هایی دارد نیازی به بازکردن جبهه مرزی سومی با ایران ندارد. پاکستان و ایران در سرکوب جنبش های جدایی طلبانه بلوچ ها منافع مشترک دارند. در جریان جنگ های داخلی در افغانستان در سال های ۱۹۹۰ پاکستان و ایران از نیروهای مخالف هم حمایت می کردند اما توانستند از درگیری نظامی مستقیم بپرهیزند. همچنین پاکستان به شدت بیم ناک است که ایران منزوی شده، با دمیدن درآتش تنشهای فرقه ای در پاکستان، مانند سال های ۱۹۸۰، دست به انتقام جویی بزند. خودداری ایران در انتقاد از سیاست های امنیتی پاکستان، به رغم بروز خشونت های داخلی توسط افراط گرایان سنی علیه جمعیت ۴۰ میلیونی شیعه پاکستان، گواه بر تمایل ایران به داشتن رابطه ای عادی و عاقلانه با پاکستان است.
پاکستان باز هم برای آن که رابطه ای هماهنگ با ایران را ترجیح دهد، دلایل بیشتری دارد. پاکستان برای مقابله با کمبود شدید انرژی، مشتاقانه نگران احداث خط لوله ایست که بتواند با گرفتن گاز از ایران کسری اش را از واردات نفت عربستان جبران کند. به رغم مخالفت های سرسختانه سعودی ها و آمریکاییان، که قرارداد با تهران را مخدوش کرد، این طرح بار دیگر با چشم انداز تامین مالی چینی ها، جانی تازه می گیرد. سرمایه گذاری های مشترک برای توسعه خطوط آهن، جاده ها و ارتباط های دریایی نیز مورد بحث و نظر قرار دارند. در همان روز که نواز شریف نخست وزیر برای آرام کردن خاطر سعودی ها از بابت یمن به ریاض رفته بود، دولت های پاکستان و ایران قصد خود را برای گسترش روابط تجاری پنج لایه دو طرف اعلام کردند. این همکاری تا آنجا پیش رفت که به تضمین بقای دولت افغانی انجامید که هر دو کشور بتوانند در آن سهمی فزاینده داشته باشند.
پاکستان تاکنون از این که مستقیما بین ایران و عربستان سعودی یکی را انتخاب کند، اجتناب ورزیده است. در گذشته با پیاده کردن نیرو در عربستان سعودی و منطقه خود را گه گاه با گروه های هوادار ایران در تضاد یافته است. با این حال مشارکت پاکستان در یک ائتلاف نظامی ضد ایرانی آشکار در یمن پاکستان را بیش از همیشه به لحظه اتخاذ موضع نزدیک کرد. درعوض پاکستان بر آن شد در این میانه اعلام بی طرفی کند و خواستار آتش بس و تشکیل دولت ائتلافی شود. موضعی که بیشتر به موضع ایران شباهت دارد که تاکنون به دخالت عربستان واکنشی ملایم نشان داده است. از سر تصادف نبود که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در دیدار ماه آوریل خود از پاکستان خواستار راه حلی سیاسی برای یمن شد. اما در نهایت ارتش پاکستان بود که اکراه خود را از مداخله در یمن بر دولت تحمیل کرد. درحالی که ارتش سراپا در مرزهای افغانستان و هند درگیر است علاقه ای به درافتادن در مخاطره ای خارجی ندارد، آن هم در زمانی که بیش از همیشه حمایت مردم خسته و فرسوده از جنگ را از دست داده است.
هیچ چیز نمی تواند بیش از درخواست سعودی از پاکستان، برای تعهد به دفاعی کامل عیار در برابر ایرانی برخوردار از ظرفیت اتمی، توانایی پاکستان را در برقراری نوعی تعادل میان ایران و عربستان نشان دهد. این همکاری، در میزان حداکثری، می تواند به شکل انتقال کلاهک های اتمی به عربستان سعودی باشد که بر موشک هایی که گمان می رود از چین خریده، نصب شود. پاکستان همچنین می تواند به انتقال فن آوری لازم برای آغاز یک برنامه اتمی به عربستان کمک کند؛ یا می تواند با اعلام ایجاد یک چتر اتمی به عنوان تعهدی تلافی جویانه درصورت حمله بنیادین ایران به عربستان، رضایت خاطر عربستان را به دست آورد.
البته این انتظار هم می رود که پاکستان با خودداری از نقل و انتقال های اتمی اش، عربستان را ناامید کند. اتخاذ هریک از این مواضع برای پاکستان سرزنش جامعه جهانی را خواهد خرید که با توجه به سوابق تاریخی اش درتوسعه هسته ای، حساسیت خاصی به پاکستان دارد. سوای امکان روبرو شدن با تحریم ها و مجازات های تازه، نخبگان استراتژیک پاکستان احتمالا سیاست هایی را که سبب انصراف از پرداختن به اولویت های دفاعی داخلی کشور و تبدیل ایران به دشمنی خطرناک می شود، به زیر سوال خواهند برد. برای کشوری که خود به صورت زیرزمینی به سلاح هسته ای دست یافته است، استدلال درباره این که مسئله هسته ای ایران بیش از حد با تقابل بین المللی روبرو شده، مسلما دشوار خواهد بود.
شاید ارائه یک چتر هسته ای به عربستان، بخصوص اگر به صورت بخشی از تضمینهای امنیتی پایدار باشد، برای پاکستان کار آسان تری باشد. اما فایده آن محدود است. خطر یک ایران مجهز به سلاح اتمی بسیار کمتر از خطر حمله زمینی ایرانی ست که بتازگی توان نظامی محکمی برای تامین نفوذ خود در منطقه به دست آورده است. در هر حال، اگر قرار باشد رژیم عربستان سعودی فرو کشیده شود، بیشتر به دست نیروهای داخلی اش خواهد بود تا خارجی. در صورت چنین بحران داخلی، از نیروها و هواپیماهای پاکستانی فایده ای عاید سعودی ها نخواهد شد.