«هرگز، هرگز و باز هم هرگز، دیگر این سرزمین زیبا، ستم انسانی را بر انسانی دیگر و سرافکندگی و انگشت نما بودن در میان جهانیان را تجربه نخواهد کرد.... بگذارید آزادی حکومت کند.... خورشید هیچگاه بر چنین دستاوربزرگ انسانی غروب نخواهد کرد.»
سخنان نلسون ماندلا، در روز بیستم ماه مه ۱۹۹۴، هنگام ادای سوگند به عنوان نخستین رئیس جمهوری سیاه پوست افریقای جنوبی
در اواخر دهۀ ۸۰ میلادی، ادامۀ سیاست آپارتاید، موجبات انزوای سیاسی و اقتصادی افریقای جنوبی را فراهم کرده بود. اکثریت سیاه پوست در جوش و خروش بود. نظام حاکم دو راه بیشتر در پیش روی خود نداشت: ادامۀ سیاست آپارتاید که از طرف دنیا محکوم شده بود و مستلزم اتخاذ روشهای خشونت آمیز، ضد مردمی و جنگ و جدال دائمی با اکثریت مردم بود، یا بر انگیختن وسایل معقول و دنیا پسندی که در سایۀ آن، افریقای جنوبی می توانست از راههای مسالمت آمیز به استقرار یک نظام دموکراتیک که حاصل رای و انتخاب آزادانۀ مردم باشد، توفیق یابد.
اف دبلیو دکلرک، رئیس جمهوری سفید پوست کشور، با درایت دریافت که راه اول او راه به جای دیگری جز به بن بست نمی انجامد. ناگزیر راه دوم را انتخاب کرد که خود، انتخاب شجاعانه ای بود. پس از آزادی ماندلا از زندان، دو رهبر با وجود اختلافات وسیعی که آنها را از بسیاری جهات از یکدیگر جدا می کرد، توانستند برای هموار کردن راه دموکراسی و حکومت اکثریت، به طور موثری با یکدیگر همکاری کنند.
انقلاب آرام و دموکراتیک افریقای جنوبی که نتیجۀ آن انتقال قدرت از یک اقلیت سفید پوست نژاد پرست، به اکثریت سیاه پوست بود، درسی گرانبها و آموزنده از تاریخ، برای رهایی ملتهای دربند استبداد بود. رهبری ماندلا نشان داد که یک کشور تقسیم شده و واپسگرا، با رهبری آگاه، واقع بین، صادق و ایثارگر، برخاسته از درد و رنجهای توده های مردم، توانست با هدایت صحیح، توده های سیاه پوستان ظلم دیده دیروز را به رهبران امروز تبدیل کند. رهبری نلسون ماندلا سبب شد که افریقای جنوبی نه تنها به حکومت آخرین کانون نژادپرستی «قانونی» درجهان خاتمه دهد، بلکه ادعای واهی برخی را مبنی بر برتری یک گروه بر دیگری، و برتری سفیدپوستان بر سیاه پوستان را باطل کند.
تسلیم سفیدپوستان به واقعیتها، تطبیق اجباری آنها با آهنگ زمانه و جو دنیای حاضر، و همچنین عملکرد عاقلانۀ رئیس جمهوری سفید پوستی که برای انتقال قدرت این اقلیت به اکثریت در آن کشور، به برگزاری انتخابات آزاد تن در داده بود، دلیلی بارز بر درایت و عقلانیت آنها بود.
هنگامی که ماندلا شعار هر یک نفر، یک رای را در آن سرزمین طنین انداخت، بسیاری آن را خیال پرورانه و غیر عملی می دیدند. اما پایداری و فداکاری و اتحاد، آنچه را که غیر عملی به نظر می رسید، امکان پذیر ساخت.
نلسون ماندلا با هدایت صحیح و منطقی مردم و جلب حمایت و پشتیبانی افکار عمومی جهان، نه تنها به پیروزی غیر قابل تصوری برای مردمش دست یافت، بلکه عظمت و پایداری او و مردمی که تنها به جرم پوست سیاه از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم بودند، غرب و آزاد اندیشان جهان را بر آن داشت که در مقابل آن نیرو، سر تعظیم فرود آوردند. ماندلا با ایجاد یک روحیۀ اجتماعی واحد باعث شد که جمعیت کشور به صورت یک فرد واحد جلوه کند. ترس و اضطراب جای خود را به شهامت و فداکاری داد و ابهت این قیام، آنچنان در روحیۀ همگان تاثیر گذاشت که طرفداران رژیم حاکم را - از ارتش تا گروههای افراطی - از نظر روحی خلع سلاح کرد.
با وجود جنایات سفید پوستان، هنگامی که ماندلا به قدرت رسید، نه تنها یک سفید پوست محکوم و محاکمه نشد، بلکه او کابینه اش را از سیاه و سفید تشکیل داد و حتی زندانبان خود را با مقام وزارت در کنار خود نشاند. در عین حال او الگوی مستقلی را به فراخور فرهنگ و آداب و رسوم مردم خویش دنبال کرد، از فرار مغزها جلوگیری کرد و به عنوان رهبری صادق و از جان گذشته و آگاه به جوانب مسائل جهانی، از درگیری و خشونت و جنگ داخلی احتمالی در کشورش جلوگیری کرد.
ماندلا با دعوت از سیاه و سفید به همکاری برای ساختن و آباد کردن کشور، بزرگترین درس اخلاقیت و انسانیت را به بشریت آموخت و دگرگونی شگفت انگیز در افریقای جنوبی را می توان از مهترین وقایع تاریخ معاصر دانست.
روش مبارزاتی ماندلا، به عنوان یک سیاستمدار پراگماتیک همراه با خصوصیات اخلاقی در زندگی شخصی و اجتماعیش، شجاعت، شهامت، نیروی خلاق و سازنده و آباد کنندۀ او، سر مشقی برای همه شد.
رهبری نلسون ماندلا و انقلاب افریقای جنوبی، ثابت کرد که تنها ضامن پیروزی آن کشور، نیروی توده های محروم و صادق و از جان گذشته ولو فقیر و بیسواد و عقب مانده بود.
تحول نلسون ماندلا از یک فعال سیاسی، قربانی آپارتاید، و زندانی - که می رفت به دست فراموشی سپرده شود - تا نخستین رئیس جمهوری سیاه پوست افریقای جنوبی، و رهبری که جهانیان به او احترام می گذارند، درسی بزرگ برای بشریت است.
“What counts in life is not the mere fact that we have lived. It is what difference we have made to the lives of others that will determine the significance of the life we lead." Nelson Mandela
سخنان نلسون ماندلا، در روز بیستم ماه مه ۱۹۹۴، هنگام ادای سوگند به عنوان نخستین رئیس جمهوری سیاه پوست افریقای جنوبی
در اواخر دهۀ ۸۰ میلادی، ادامۀ سیاست آپارتاید، موجبات انزوای سیاسی و اقتصادی افریقای جنوبی را فراهم کرده بود. اکثریت سیاه پوست در جوش و خروش بود. نظام حاکم دو راه بیشتر در پیش روی خود نداشت: ادامۀ سیاست آپارتاید که از طرف دنیا محکوم شده بود و مستلزم اتخاذ روشهای خشونت آمیز، ضد مردمی و جنگ و جدال دائمی با اکثریت مردم بود، یا بر انگیختن وسایل معقول و دنیا پسندی که در سایۀ آن، افریقای جنوبی می توانست از راههای مسالمت آمیز به استقرار یک نظام دموکراتیک که حاصل رای و انتخاب آزادانۀ مردم باشد، توفیق یابد.
اف دبلیو دکلرک، رئیس جمهوری سفید پوست کشور، با درایت دریافت که راه اول او راه به جای دیگری جز به بن بست نمی انجامد. ناگزیر راه دوم را انتخاب کرد که خود، انتخاب شجاعانه ای بود. پس از آزادی ماندلا از زندان، دو رهبر با وجود اختلافات وسیعی که آنها را از بسیاری جهات از یکدیگر جدا می کرد، توانستند برای هموار کردن راه دموکراسی و حکومت اکثریت، به طور موثری با یکدیگر همکاری کنند.
انقلاب آرام و دموکراتیک افریقای جنوبی که نتیجۀ آن انتقال قدرت از یک اقلیت سفید پوست نژاد پرست، به اکثریت سیاه پوست بود، درسی گرانبها و آموزنده از تاریخ، برای رهایی ملتهای دربند استبداد بود. رهبری ماندلا نشان داد که یک کشور تقسیم شده و واپسگرا، با رهبری آگاه، واقع بین، صادق و ایثارگر، برخاسته از درد و رنجهای توده های مردم، توانست با هدایت صحیح، توده های سیاه پوستان ظلم دیده دیروز را به رهبران امروز تبدیل کند. رهبری نلسون ماندلا سبب شد که افریقای جنوبی نه تنها به حکومت آخرین کانون نژادپرستی «قانونی» درجهان خاتمه دهد، بلکه ادعای واهی برخی را مبنی بر برتری یک گروه بر دیگری، و برتری سفیدپوستان بر سیاه پوستان را باطل کند.
تسلیم سفیدپوستان به واقعیتها، تطبیق اجباری آنها با آهنگ زمانه و جو دنیای حاضر، و همچنین عملکرد عاقلانۀ رئیس جمهوری سفید پوستی که برای انتقال قدرت این اقلیت به اکثریت در آن کشور، به برگزاری انتخابات آزاد تن در داده بود، دلیلی بارز بر درایت و عقلانیت آنها بود.
هنگامی که ماندلا شعار هر یک نفر، یک رای را در آن سرزمین طنین انداخت، بسیاری آن را خیال پرورانه و غیر عملی می دیدند. اما پایداری و فداکاری و اتحاد، آنچه را که غیر عملی به نظر می رسید، امکان پذیر ساخت.
نلسون ماندلا با هدایت صحیح و منطقی مردم و جلب حمایت و پشتیبانی افکار عمومی جهان، نه تنها به پیروزی غیر قابل تصوری برای مردمش دست یافت، بلکه عظمت و پایداری او و مردمی که تنها به جرم پوست سیاه از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم بودند، غرب و آزاد اندیشان جهان را بر آن داشت که در مقابل آن نیرو، سر تعظیم فرود آوردند. ماندلا با ایجاد یک روحیۀ اجتماعی واحد باعث شد که جمعیت کشور به صورت یک فرد واحد جلوه کند. ترس و اضطراب جای خود را به شهامت و فداکاری داد و ابهت این قیام، آنچنان در روحیۀ همگان تاثیر گذاشت که طرفداران رژیم حاکم را - از ارتش تا گروههای افراطی - از نظر روحی خلع سلاح کرد.
با وجود جنایات سفید پوستان، هنگامی که ماندلا به قدرت رسید، نه تنها یک سفید پوست محکوم و محاکمه نشد، بلکه او کابینه اش را از سیاه و سفید تشکیل داد و حتی زندانبان خود را با مقام وزارت در کنار خود نشاند. در عین حال او الگوی مستقلی را به فراخور فرهنگ و آداب و رسوم مردم خویش دنبال کرد، از فرار مغزها جلوگیری کرد و به عنوان رهبری صادق و از جان گذشته و آگاه به جوانب مسائل جهانی، از درگیری و خشونت و جنگ داخلی احتمالی در کشورش جلوگیری کرد.
ماندلا با دعوت از سیاه و سفید به همکاری برای ساختن و آباد کردن کشور، بزرگترین درس اخلاقیت و انسانیت را به بشریت آموخت و دگرگونی شگفت انگیز در افریقای جنوبی را می توان از مهترین وقایع تاریخ معاصر دانست.
روش مبارزاتی ماندلا، به عنوان یک سیاستمدار پراگماتیک همراه با خصوصیات اخلاقی در زندگی شخصی و اجتماعیش، شجاعت، شهامت، نیروی خلاق و سازنده و آباد کنندۀ او، سر مشقی برای همه شد.
رهبری نلسون ماندلا و انقلاب افریقای جنوبی، ثابت کرد که تنها ضامن پیروزی آن کشور، نیروی توده های محروم و صادق و از جان گذشته ولو فقیر و بیسواد و عقب مانده بود.
تحول نلسون ماندلا از یک فعال سیاسی، قربانی آپارتاید، و زندانی - که می رفت به دست فراموشی سپرده شود - تا نخستین رئیس جمهوری سیاه پوست افریقای جنوبی، و رهبری که جهانیان به او احترام می گذارند، درسی بزرگ برای بشریت است.
“What counts in life is not the mere fact that we have lived. It is what difference we have made to the lives of others that will determine the significance of the life we lead." Nelson Mandela