لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۰۵

صفحه آخر: انتخابات و آینده انتخابات در ایران


صفحه آخر ۱۹ می ۲۰۱۷ : انتخابات، و آینده ی انتخابات
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:50:43 0:00

برنامه صفحه آخر ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ خورشیدی برابر با ۱۹ ماه مه ۲۰۱۷، با حضور سه شخصیت نام‌آشنا در سیاست و فرهنگ ایران به انتخابات و آینده انتخابات می‌پردازد.

در ابتدای برنامه، تقدیمی این هفته به عباس آخوندی، وزیر مسکن و شهرسازی، که توسط یکی از ساکنان شهرک مسکن مهر در بجنورد تهیه و ارسال شده، پخش شد.

آقایان ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهوری ایران؛ آقای فرج سرکوهی، روزنامه نگار و نویسنده؛ و آقای قاسم شعله سعدی، حقوقدان و نامزدِ رد صلاحیت شده انتخاباتِ ریاست جمهوری مهمانان این برنامه صفحه آخر بودند.

در بین رؤسای جمهوری قبلی، آقای بنی صدر، عملا با رهبر جمهوری اسلامی رو در رو شد چون آقای خمینی انتظار داشت که رئیس جمهوری فقط کارگزار او باشد. آقای خاتمی هم یک بار به اعتراض گفت رئیس جمهوری تدارکاتچی نظام است. اگر رئیس جمهوری، فقط مجری فرمانِ رهبر است، و درواقع، خودش هیچکاره است، پس این همه نمایش مناظره‌ها و اصلا خودِ انتخابات، برای چیست؟ و چرا میلیون‌ها نفر به پای صندوق‌های رأی می‌روند؟ آقای بنی صدر در این باره می‌گوید:

"یکی از عوامل، ترس است. ترس از تهدید جنگ و افزایش تحریم‌های خارجی – که روی کار آمدن رئیس جمهوری جدید در آمریکا به این ترس دامن زده – و نیز ترس از وضعیت داخلی. مردم ایران را آقای خامنه‌ای به گروگان گرفته: یک قاتل تاریخی [ابراهیم رئیسی] را به عنوان نامزد عَلَم کرده و می‌گوید شما مردم ایران یا به پای صندوق رأی می‌آیید – تا من به مردم دنیا ثابت کنم که این مردم پشتیبان ولایت فقیه هستند – یا من این قاتل را رئیس جمهور شما می‌کنم."

"عامل دیگری هم وجود دارد: حوزه انتخابات تغییر کرده – یعنی الآن انتخابات حوزه دموکراسی، حقوق بشر، و حقوق شهروندی است. حتی آقای رئیسی هم در این حوزه رقابت می‌کند. در مناظره‌ها کوچکترین اشاره‌ای از سوی کاندیداها به این که "من ذوب شده در ولایت فقیه هستم" نشد. معنایش این است که کسانی که بر حقوق مردم ایران، بر حقوق شهروندی، حقوق انسان، حقوق ملی و حقوق طبیعت ایران پافشاری می‌کنند، باید امیدوار باشند. آن قدر بر سر همین حرف بایستند تا جامعه یه این طرف سیر کند. امروزِ تهران و دیگر شهرهای ایران، این مطلب را به روشنی نشان داد."

فرج سرکوهی در پاسخ به این پرسش که در عنوان "جمهوری اسلامی" تناقضی نهفته است، چنین گفت:

"این تناقض در قانون اساسی و ساختار قدرت حکومت در ایران وجود دارد. یعنی یک نفر هست که با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شود – البته از بین نامزدهای تأیید صلاحیت شده توسط شورای نگهبان – و این بدان معناست که بخشی از گرایش‌های جامعه هرگز فرصت پیدا نمی‌کنند که نامزد بشوند، و از حق شهروندی برای نامزد شدن و طرح برنامه‌هایشان محروم‌اند. به هر جهت، فردی که با این شرایط نامزد می‌شود و سپس با رأی مردم انتخاب می‌شود، نفر دوم در حکومت است؛ چون نظر ولی فقیه از او بالاتر است و اوست که حرف اصلی را می‌زند. از سوی دیگر، رئیس جمهوری مسئولیت اجرایی را برعهده دارد؛ که باز در اینجا با رهبر – که از سویی خط کلی را در سیاست خارجی و داخلی تعیین می‌کند و از سوی دیگر در آن هیچ مسئولیتی برعهده ندارد و به کسی هم پاسخگو نیست – رو در روست. در عین حال، بافت منافعی که گرد رئیس جمهور شکل می‌گیرد با بافت منافعی که گرد رهبر شکل می‌گیرد – نهادهای انتصابی و سپاه و قوه قضاییه و ... – با هم در تضاد است. "

بخشی از برنامه صفحه آخر؛ چطور «رد صلاحیت» درانتخابات ناگهان کمرنگ شد
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:07:53 0:00

آقای سرکوهی در پاسخ به این پرسش که با این حساب جامعه دارد برای نخستین بار در سی و هشت سال گذشته، قطبی می‌شود؟ یعنی دارد از حالت پوپولیسم شبه فاشیستی خارج می‌شود؟ می‌گوید:

"حکومت ایران یک حکومت اقتدارگراست. اگر توجه کنیم، در دورانی که آقای رفسنجانی رئیس جمهوری شد، برنامه خصوصی‌سازی را اجرا کرد، نارضایی لایه‌های فقیر جامعه را برانگیخت. ریاست جمهوری او با چند شورش بزرگ در شهرهای بزرگ همراه بود. بعد، آقای خاتمی آمد و برنامه توسعه سیاسی و مردم سالاری دینی را مطرح کرد که در چارچوب همین نظام اسلامی، اصلاحاتی بکند. و هشت سال با پشتیبانی عظیم لایه‌های مختلف مردم، رئیس جمهوری بود. اما برنامه‌هایش به آن صورت که وعده داده بود تحقق پیدا نکرد."

پرسش این است که آیا مردم کم کم دارند نماینده‌های واقعی خود را پیدا می‌کنند؟ به نظر آقای سرکوهی، "وقتی می‌توانیم این سخن را بگوییم که همه گرایش‌های گوناگون سیاسی جامعه بتوانند در انتخابات شرکت کنند و برنامه کاری خود را ارائه دهند." بخش عظیمی از مردم – یعنی لایه‌های فقیر، و گرایش‌هایی که خواهان دموکراسی هستند – اصولا در انتخابات نماینده‌ای ندارند چون شورای نگهبان این اجازه را نمی‌دهد. لذا بخش‌های مهم مردم که در حکومت نمایندگی ندارند و کسی نیست که صدایشان را منعکس کند، یا در انتخابات شرکت نمی‌کنند، یا نامزدی را پیدا می‌کنند که حرف‌هایش به خودشان نزدیک باشد. بنابراین باید گفت لایه‌هایی از جامعه، صدای خود را پیدا کرده‌اند و آن‌ها لایه‌هایی هستند که خواستار ادامه جمهوری اسلامی‌اند با اندکی اصلاحات که در چارچوب همین نظام انجام گیرد."

در انتخابات امسال، مسأله رد صلاحیت به کل منتفی شد. تا پیش از این که سخنگوی شورای نگهبان درباره رد یا عدم احراز صلاحیت صحبت کند، رسما اعلام شده بود که "تمامی داوطلبان رد صلاحیت شده می‌توانند از سوم تا ششم اردیبهشت ماه به تصمیم شورای نگهبان اعتراض کنند." یکی از نامزدهای ردصلاحیت شده، دکتر قاسم شعله سعدی بود.

بخشی از برنامه صفحه آخر؛ بنی صدر: رفتار خامنه ای در انتخابات متناقض است
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:09:42 0:00

آقای شعله سعدی همچنین اشاره کرد: "می‌دانید که آیت الله خامنه‌ای اخیراً از بابت کمبودهایی که در کشور موجود است، اظهار شرمساری کرد. در حالی که وی زمانی از امیرکبیر تقدیر و تحسین کرده بود. امیرکبیر کمتر از سه سال و سه ماه صدراعظم ایران بود، و آقای خامنه‌ای نزدیک سی سال است رهبری کشور را در دست دارد. حال، پس از سی سال دارد ابراز شرمساری می‌کند از بابت نحوه اداره این مملکت. من در نامه به آقای خامنه‌ای گفتم که ابراز شرمساری شما دو علت دارد: یکی ضعف سیستم است و تناقض‌هایی که در این برنامه به آنها اشاره شد. دیگری وجود کارگزاران ضعیف و فاسد است. دیدید که همین چند نفری که صلاحیتشان احراز شد، در مناظرات چطور پته یکدیگر را روی آب ریختند. تازه اینها افرادی هستند که صلاحیتشان احراز شده! این افرادِ احراز صلاحیت شده و منتخب شورای تگهبان بعد از چهار سال یا هشت سال که در رأس قوه مجریه قرار می‌گیرند، یا عنوان خائن به آنها داده می‌شود یا فتنه‌گر یا منحرف!"

"آقای خامنه‌ای می‌گوید که انقلابی است نه دیپلمات. در حالی که من در همان نامه هم توضیح دادم: اولاً طبق قانون اساسی، رهبر باید مدیر و مدبر، آگاه و شجاع باشد، یعنی دیپلمات باشد نه انقلابی. طبق موازین شرعی هم رهبر باید سیاستمدار باشد."

آقای خامنه‌ای در این انتخابات هم نه تنها بی‌موضع نبود، بلکه دستکم دو بار مشخصا و صراحتاً علیه آقای روحانی مواضع تندی گرفت. یک بار درباره تهدید جنگ و برجام و دیپلماسی دولت روحانی. روز ۱۰ اردبهشت ۹۶، یعنی ۲۰ روز مانده به انتخابات، آقای خامنه‌ای در واکنش به نقش دولت روحانی در رسیدن به توافق برجام گفت این حرف‌ها اصلا درست نیست؛ آنچه که سایه جنگ را از سر ملت ما رفع کرده، حضور مردم است.

یک حمله انتخاباتی دیگر آقای خامنه‌ای به روحانی، درباره سند آموزشی یونسکو بود (که مربوط به دو سال پیش است و درباره این سند در آینده برنامه‎‌‌ای خواهیم داشت). الان برای آقایان خودِ سند مهم نیست؛ مهم وسیله شدنِ آن است برای کوبیدنِ روحانی. کاری که خامنه‌ای کرد در رابطه با این سند، آنقدر آشکار بود که به نظر نمی‌رسد کسی آن را نفهمیده باشد. امضای سند مربوط به سال هفتاد و چهار است، این سند و ملحقاتش سال ۹۵ برای آقای خامنه‌ایفرستاده می‌شود. ولی تازه امسال، درست پیشاپیش انتخابات ۹۶، رهبرِ معظم درباره آن طوری حرف می‌زند که انگار تا به حال از این سند و امضای این سند توسعه سازمان ملل خبر نداشته.

نامه معاون اول رئیس جمهوری – روحانی – به رهبر معظم در تاریخ ۲۵ شهریور ۹۵ نشان می‌دهد که اولين رونوشت سند ٢٠٣٠ یونسکو در تاريخ ٢٥ شهريور ٩٥ براي رهبر معظم ارسال شده. اما رهبر معظم، پشت بلندگو می‌گوید از اين سند، اطلاع ندارم! آن هم درست ۱۰ روز قبل از انتخابات. آیا اینجور حمله کردن به دولتِ مستقر حمایت صریح از رئیسی نیست؟ یعنی سال ۸۴ آمد مستقیم گفت نظر احمدی نژاد به من نزدیکتر است؛ این بار گفت نظر روحانی از من دورتره است!

از دکتر بنی صدر سوآل شد که آیا این نمایش است یا نشانه اختلاف جدی؟ و اگر نشانه اختلاف است، چشم اندازش چیست؟

پاسخ آقای بنی صدر را در ویدیوی زیر ببینید:

بخشی از برنامه صفحه آخر؛ بنی صدر: خامنه ای و نظام از خارج ترس دارند
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:08:18 0:00

وی در برابر این سؤآل که آیا اختلافی بین روش و منش آقای خامنه‌ای و رئیسی در یک طرف، در برابر روحانی، اصلاح طلبان و ... وجود دارد یا نه؟ و اگر وجود دارد، جدی است یا نه؟ عقیده دارد که بی تردید اختلاف میان خامنه‌ای با روحانی وجود دارد، به لحاظ این تناقضی که قانون اساسی به وجود آورده. یعنی در یک طرف ولایت مطلقه وجود دارد که به کسی پاسخگو نیست؛ و در طرف دیگر مقامی هست که باید با مردم سر و کار داشته باشد. می‌گوید افرادی را که شورای نگهبان به عنوان قیم مردم، برای شما انتخاب کرده معرفی می کنیم و از بین آنها به یک نفر رأی دهید. و اصولاٌ این دو مقام در جمهوری اسلامی با یکدیگر در تضاد است، و در نتیجه با یکدیگر برخورد پیدا می‌کنند. یعنی حتی اگر رئیسی رئیس جمهور می‌شد هم آش همین و کاسه همین می‌بود."

از آقای سرکوهی پرسیده شد افرادی که در جریان‌های سیاسی به ویژه اصلاح طلب در ایران مطرح‌اند، می‌گویند حتی اگر روحانی فرق کیفی با بقیه جریان‌های داخل هرم قدرت نداشته باشد، انتخاب او برای آینده ایران مهم است، چون می‌تواند در شرایط موجود دستکم برای رسیدن به آزادی‌های شهروندی حلقه واسط باشد.

پاسخ آقای سرکوهی را در ویدیوی زیر ببینید:

ویدیوی چهارم در اینجا

آقای شعله سعدی پس از عدم احراز صلاحیت از سوی مجلس خبرگان، رسماً از ریاست جمهوری حسن روحانی حمایت کرد. وی می‌گوید البته آقای روحانی کاندیدای ایده‌آل نیست:

"ما ناچار بودیم از میان سبدی که آقای احمد جنتی و چند نفر از همکارانش، و کسانی که به شورای نگهبان خط می‌دهند، آن را پر کرده‌اند، یکی را برگزینیم. هر چند آقای روحانی با من دوست است، انتقادهای جدی به ایشان دارم. ایشان پس از انتخاب، باید پاسخگوی بدهی‌ای باشد که مردم با رأی مجدد به او بر دوشش گذاشته‌اند. آرای آقای روحانی بیشتر "رأی سلبی" بوده و تداوم مسیری است که مردم بعد از دو دوره ریاست محمود احمدی نژاد برگزیده‌ا‌ند."

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور قبلی، انتخابات را تحریم کرد و گفت به هیچ نامزدی رأی نمی‌دهم. ویدئویی ضبط کرده و روز۲۴ اردیبهشت ۹۶ روی پایگاه اطلاع‌رسانی اینترنتی‌اش گذاشته است. چرا همه رؤسای جمهوری در ایران – کم و بیش – با رهبر نظام و سیاست‌هایش زاویه پیدا می‌کنند به طوری که در نهایت یا خود را کنار می‌کشند یا حذف می‌شوند؟

به نظر آقای دکتر بنی صدر، "دلیل اصلی این امر تضاد موجود در قانون اساسی میان حوزه فعالیت و قدرت مقام رهبر با مقام رئیس جمهوری است. اگر سه رئیس جمهوری پیشین یعنی هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد را در نظر بگیریم، می‌بینیم که به قول آقای خمینی، در این رژیم باید یک سخن و یک سر باشد. این افراد به واسطه این شغل، برای خود موقعیتی قائل شدند و بنابر آن موقعیت می‌خواهند عمل کنند. آقای خاتمی دم از گفتگوی تمدن‌ها زد. ولی به محض این که این حرف را بر زبان آورد، از کشور ممنوع الخروج شد؛ و حال کار به جایی رسیده که ممنوع التصویر، ممنوع القلم و ممنوع البیان است. آقای احمدی نژاد هم شروع کرد به سفرهای استانی و موقعیت سازی. رژیم‌های استبدادی مطلقاً تحمل نمی‌کنند که کسانی ارتقا در سطح جامعه پیدا کنند و اعتبارشان مزاحمت احتمالی ایجاد کند برای مقام مطلقه رهبری. همه رژیم‌های استبدادی این طورند – این رژیم بیشتر از بقیه."

راه‌های تماس با برنامه صفحه آخر:

شماره تلفن گرفتن پیام فقط برای پخش در برنامه تقدیمی:

00 1 202 382 5982

ایمیل برای ارسال فیلم و ویدئو

lastpage@voanews.com

نشانی فیسبوک برنامه:

Voalastpage

تلگرام بخش فارسی صدای آمریکا:

farsivoa

* نظرات مهمانان محترم برنامه الزاما نظر صدای آمریکا نیست.

XS
SM
MD
LG