مایکل پریجنت، تحلیلگر ارشد خاورمیانه در اندیشکده هادسون، احتمال دستداشتن اسرائیل در انفجارهای مرگبار کرمان در مراسم چهارمین سالگرد کشتهشدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، را رد کرد.
این تحلیلگر خاورمیانه در گفتگو با صدای آمریکا، احتمال داده است که انفجارهای روز چهارشنبه ۱۳ دی در کرمان از سوی گروههای تروریستی یا مخالفان حکومت ایران و یا حتی با هماهنگی جمهوری اسلامی انجام شده باشد، هر چند به گفته مایکل پریجنت، حاکمیت در تهران تلاش خواهد کرد که این رویداد را به آمریکا و اسرائیل مربوط کند.
مایکل پریجنت در بخشی از گفتگوی خود نیز به ناتوانی حکومت ایران در پرکردن جای قاسم سلیمانی به عنوان عاملی محوری در هماهنگیهای منطقهای جمهوری اسلامی اشاره کرده و گفت: «چنین توانایی از اسماعیل قاآنی ندیدهایم.»
در پی کشتهشدن قاسم سلیمانی در ۱۳ دیماه ۱۳۹۸، اسماعیل قاآنی به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران تعیین شد.
تحلیلگر ارشد خاورمیانه در اندیشکده هادسون در بخش دیگری از اظهاراتش، دور ماندن ایران از جنگ اسرائیل و حماس را موجب ایجاد شکاف میان شبهنظامیان و شبکههای مورد حمایت جمهوری اسلامی ذکر کرد.
مشروح مصاحبه صدای آمریکا با مایکل پریجنت، تحلیلگر ارشد خاورمیانه در اندیشکده هادسون:
میدانید که امروز در مراسم سالگرد قاسم سلیمانی انفجارهایی رخ داد، آیاجای خالی قاسم سلیمانی برای جمهوری اسلامی تبدیل به نقطه ضعفی شده که حکومت ایران از پرکردنش ناتوان است؟
مرگ قاسم سلیمانی یک ناکامی بزرگ برای رژیم و تواناییهای آن بود. این بحث در جامعه اطلاعاتی ضدتروریسم در آمریکا جا افتاده که میگویند اگر رهبر یک گروه را از بین ببرید، یکی جای او را میگیرد. ولی با کشته شدن قاسم سلیمانی ، ما چنین توانایی از اسماعیل قاآنی ندیدهایم. قاسم سلیمانی فردی کاریزماتیک بود که روابطش با خاورمیانه که در جریان جنگ ایران و عراق شروع شده بود را گسترش داد. در لبنان، یمن و سوریه. او یک نیروی متخاصم بود و از جانب آمریکا باید بگوییم او در فهرست ترویستی قرار گرفته بود. او دوم ژانویه ۲۰۲۰ مورد هدف قرار گرفت. آن هم پس از این که کتائب حزبالله که گروه نیابتی ایران است نورس حامد (Nawres Hamid)، [پیمانکار عراقی-آمریکایی ] در شمال عراق را کشتند و شبهنظامیان وفادار به ایران به سفارت آمریکا یورش بردند. آن زمان آمریکا نیاز به نشان دادن واکنش داشت و هدف آن هم قاسم سلیمانی و محمد مهدی المهندس بودند.
حذف قاسم سلیمانی چه تاثیری بر اعمال نفوذ و هماهنگیهای ایران در تعامل با گروههای نیابتی خارج از مرزهایش دارد؟
تاثیر جدی داشت. قاسم سلیمانی به زبان عربی مسلط بود ولی اسماعیل قاآنی آنچنان زبان عربی نمیداند. قاسم سلیمانی با عماد مغنیه و حسن نصرالله در لبنان ارتباط داشت و تمامی شبهنظامیان عراقی را هم در اختیار داشت. از دست رفتن او در صحنه نبرد، فرصتی برای آمریکا و متحدانش فراهم آورد تا به دنبال شبهنظامیان رفته و میان آنها شکاف ایجاد کنند. البته ما این کار را نکردیم ولی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اسماعیل قاآنی سعی کردند همه آنها را کنار هم نگه دارند. ولی هر قدر ایران در جریان جنگ اسرائیل و حماس دور از نبرد بماند، حزبالله و دیگر گروهها به هم نگاه کرده و سعی میکنند تعهد جمهوری اسلامی ایران را ارزیابی کنند. ما از زبان قیس خزعلی، رهبر اصحاب الحق، شنیدهایم که گفته بین ایران و آمریکا یک اتحاد وجود دارد چون فقط شبهنظامیان در عراق را هدف قرار میدهند ولی کاری با ایران ندارند. وقتی چنین تفکری در جامعه شبهنظامیان و شبکه مورد حمایت و مرتبط با جمهوری اسلامی پخش شود، فرصت خوبی است که بتوانیم از آن استفاده کنیم. ولی متاسفانه فکر نمیکنم دولت جو بایدن از چنین فرصت و شکافی بخواهد استفاده کند.
به نظر شما در جریان مراسم بزرگداشت چهارمین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی چه اتفاقی رخ داده است؟
فکر میکنم تهران به خوبی از این باخبر باشد که چنین کاری ربطی به اسرائیل ندارد هر چند حرفش را مطرح میکنند. اسرائیل به این شکل غیرنظامیان را هدف قرار نمیدهد. البته وقتی در غزه در جستوجوی تروریستهای حماس هستند یا در سوریه دنبال مهرههای ارشد سپاه پاسداران هستند یا رهبران حماس در لبنان هستند، مواردی از تلفات موازی روی میدهد. البته باید گفت حمله اخیری که انجام شد هیچ تلفاتی نداشت و فقط یک مهره حماس بود که کشته شد. در مورد این حمله امروز ایران میتوانم بگویم شاید کار یک گروه تروریستی بومی، یا یک حمله از سوی داعش، یا از سوی کسی باشد که میخواهد خشونت گسترده شود و یا حتی رژیم اجازه انجام چنین حملهای داده تا حمایت مردم ایران از حکومت در تهران را به دست آورد چون تخاصم خود علیه اسرائیل را بالا بردهاند. به طور قطع نمیدانیم کار چه گروه یا کسی بوده ولی ربطی به اسرائیل ندارد. بیشتر یک گروه محلی است یا حتی ممکن است از سوی جداییطلبان مجاهدین خلق باشد، ولی هنوز مشخص نیست.
این حمله چه تاثیری بر تنشهای کنونی در منطقه میان حکومت ایران از یک سو و آمریکا و اسرائیل از سوی دیگر خواهد داشت؟
فکر کنم ایران بخواهد آن را به درگیریها با اسرائیل و آمریکا ربط دهد. یک روز پیشتر در لبنان شاهد حملهای بودیم که در جریان آن دو رهبر حماس و شماری از عوامل آنها کشته شدند. فکر میکنم حاکمیت در تهران بخواهد اینها را به شکلی به هم ربط دهد تا یا همدردی یا حمایت جذب کند ولی تهران همه چیز را سعی میکند به اسرائیل و آمریکا ربط دهد. آن هم در حالی که بیشترین خطری که متوجه حاکمیت در تهران است، از سوی مردم ایران است. از جانب مردمی است که از این رژیم خسته شدهاند و یا از سوی گروههای تجریهطلب است. و همچنین گروههای اسلامی افراطی هستند که علیه غیرنظامیان حملات تروریستی صورت میدهند که به نظر میرسد همین روی داده است. دو انفجار، به اختلاف ۱۵ دقیقه هدفش این است که بیشترین تعداد غیرنظامیان را از بین ببرد که این تاکتیک اسرائیل نیست. القاعده یا داعش یا دیگر گروههای جهادی هستند که چنین تاکتیکهایی دارند.