لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۵:۰۱

برگزاری دهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری


برگزاری دهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری
برگزاری دهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری

دهمین دوره جایزه دوسالانه ادبی بنیاد هوشنگ گلشیری در یک محفل خصوصی و با شمار اندکی از میهمانان عصر جمعه سوم دی ماه در تهران برگزار شد.

همچون بازمانده بنیادهای اهداکننده جوایز ادبی که تحت شرایط اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم به ناچار زیرزمینی شده اند، جایزه ادبی گلشیری نیز پروانه نتوانست اجرای آزاد و علنی را دریافت کند و این بنیاد به ناچار مراسم اهدای جوایز را در یک محفل خصوصی و کوچک برگزار کرد.

مدیران وزارت ارشاداسلامی بدون هیچگونه استدلالی برای مخالفت با برگزاری قانونی و آزاد این مراسم تنها به عدم صدور مجوز برای برگزاری این گونه آیین های ناوابسته به حاکمیت بسنده می کنند.

هرچند گفته می شود شرایط ویژه پس از انتخابات و احتمال حضور سبزها در این گونه مراسم یکی از دلایل وزارت ارشاداسلامی برای مخالفت خود است؛ اما فرای آن، در میان محافل اجتماعی و ادبی تهران، چنین برداشت شده که اصولا دولت کنونی بدون واهمه با اجرایی شدن حقوق مدنی از جمله برگزاری اجتماعات ناوابسته مخالف است.

با این همه، مراسم خصوصی اهدای جوایز ادبی دهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری برگزار شد و برگزیدگان این دوره در بخش رمان و رمان اول که به آثار منتشر شده در سال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ اختصاص یافته بود، اعلام شد.

«نگران نباش» اثر مهسا محب علی برنده نهایی بخش رمان دوسالانه جایزه هوشنگ گلشیری اعلام شد.

در بخش رمان اول نیز رمان: «احتمالا گم شده ام» نوشته سارا سالار شایسته دریافت عنوان بهترین رمان اول دوسالانه این جایزه شد.

نشر چشمه ناشر هردوی این رمان ها بوده است.

در این مراسم همچنین از علی اشرف درویشیان بعنوان نویسنده پیشکسوت تقدیر شد. علی اشرف درویشیان نویسنده، پژوهشگر و از دبیران کانون نویسندگان ایران باوجود بیماری، همچنان به کار آفرینش ادبی و پژوهش های خود ادامه داده است.

پیش‌تر از این نامزدهای جایزه‌ گلشیری به این شرح معرفی شده‌ بودند: در بخش رمان شامل داستان بلند و مجموعه‌ی داستان‌های به‌هم‌پیوسته: فرشته احمدی، جنگل پنیر، ققنوس،۱۳۸۸، محمدحسن شهسواری، شب ممکن، چشمه ۱۳۸۸ مجید قیصری، دیگر اسمت را عوض نکن، چشمه، ۱۳۸۸ شاهرخ گیوا، مونالیزای منتشر، ققنوس۱۳۸۷، مهسا محب‌علی، نگران نباش، چشمه،۱۳۸۷و پیمان هوشمندزاده، شاخ، چشمه،۱۳۸۸

در بخش رمان اول شامل داستان بلند و مجموعه‌ ‌داستان‌های به‌هم‌پیوسته (از نویسندگانی که پیش‌تر رمان، داستان بلند یا مجموعه‌ی داستان‌های به‌هم‌پیوسته منتشر نکرده‌اند): امیر احمدی آریان، چرخ‌دنده‌ها، چشمه، ۱۳۸۸ احمد پوری، دو قدم این‌ور خط، چشمه،۱۳۸۷ علی چنگیزی، پرسه زیر درختان تاغ، ثالث ۱۳۸۸ سینا دادخواه، یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، چشمه، ۱۳۸۸ سارا سالار، احتمالاً گم شده‌ام، چشمه، ۱۳۸۷و کامران محمدی، آنجا که برف‌ها آب نمی‌شوند، چشمه، ۱۳۸۸

براساس وب سایت بنیاد هوشنگ گلشیری که هم اینک فیلتر شده و برای کاربران درون ایران با استفاده از فیلترشکن قابل دسترسی ست، تاریخچه و علت پدیداری این جایزه به سال ۱۳۷۸ باز می گردد که زنده یاد هوشنگ گلشیری پس از آن که دریافت برندگان جایزه کتاب سال (که از سوی وزارت ارشاداسلامی برگزار می شود،) باز هم جایگاه ادبیات داستانی معاصر ایرانی را نادیده انگاشته شده، برآن شد تا جایزه بهترین رمان و مجموعه داستان سال را بنیان نهد.

رایزنی برای جلب همکاری و یافتن عنوان جایزه از جمله جایزه شهرزاد یا صادق هدایت صورت گرفت؛ اما بیماری هوشنگ گلشیری در اواخر زمستان ۱۳۷۸اجرای این طرح را باوجود حضور گلشیری متوقف کرد.

سرانجام فرزانه طاهری همسر زنده یاد گلشیری و مترجم برجسته ایران در مراسم هفتمین روز درگذشت هوشنگ گلشیری که در امام زاده طاهر کرج برگزار شده بود، اعلام کرد بنیادی به نام گلشیری تشکیل خواهد شد و این بنیاد هرساله جایزه گلشیری را به برترین های ادبیات داستانی فارسی که در ایران به چاپ رسیده باشند اهدا خواهد کرد.

رمان «نگران نباش» نوشته مهسا محبعلی در طول یک‎سال به چاپ پنجم رسید و در طول همین مدت نیز توانست نگاه منتقدان را به خود جلب کند. پیش از این نیز داوران دهمین دوره جایزه منتقدان و مطبوعات آن را به‎عنوان بهترین رمان سال ۱۳۸۷ برگزیده بودند.

«نگران نباش» داستان زندگی دختری است که اعتیاد وادارش می‎کند در یکی از بحرانی‎ترین روزهای پایتخت، بی‎خیال همه‎چیز، خیابان‎ها را در جست‎وجوی تهیه مواد زیر قدم‎هایش بگذارد. «شادی» راوی داستان، در خانواده‎ای مرفه زندگی می‎کند، اما تنها حلقه ارتباطی‎اش با آدم‎های جهان پیرامون، مواد مخدر است. روزی که زلزله می‎آید و خیلی‎ها فرار را بر قرار ترجیح می‎دهند و خانواده‎اش آماده می‎شوند تا به ویلای شمال پناه ببرند، از سفر طفره می‎رود و به هر شکل ممکن، می‎خواهد خودش را به ساقی برساند.

اعتیاد به موادمخدر بعنوان یک معضل جامعه امروزه پیش روی بخش بزرگی از جوانان ایرانی ست؛ اما جوانان و بزرگسالانی که در فضای بهره گیری از موادمخدر سیر می کنند، این موضوع را مشکل ندانسته و لذت ناشی از مصرف موادمخدر را شیوه ای لذت بردن از زندگی می دانند که البته با هنجارهای تعریف شده اجتماع و بالاتر از‌ آن، با تعاریف ضوابط حکومتی همخوانی ندارد. رمان «نگران نباش» ترسیم زندگی این بخش از جامعه ایران امروزی است.

XS
SM
MD
LG