لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ایران ۲۱:۱۷

آیا دستی پشت پرده است؟ - روز یکصد و شصت و چهارم


این فکر که پشت هر تیتر روزنامه و پشت هر خبر رادیو و تلویزیونی دستی و نقشه ای نهفته است و کسی و کسانی و دولت ها و نهادهائی نشسته اند و این خبرها را به این صورت برای مردم تنظیم می کنند و به خوردشان می دهند، در میان ایرانی ها رواج بسیار دارد اما در عین حال مختص ایرانیان نیست.

در همین آمریکا هم هستند کسانی که همه تیترهای واشنگتن پست و نیویورک تایمز و غیره را دستوری و فرمایشی می دانند، اما تعدادشان در مقایسه با کل جامعه بسیار اندک است، اما در مورد ایرانیان حداقل از آنها که من در این سالهای بسیار شنیده ام، انگار اکثریت با آنان است که دستی را پشت همه این اخبار و نحوه انعکاس آن در رسانه ها می دانند.

حالا من که خود در داخل رسانه ای هستم که اسمش هم صدای آمریکاست و قاعدتاً باید این دستها را عیان تر ببینم، مانده ام بعد از سی سال که یا این دستها نامرئی هستند، یا چشمان من درست نمی دیده و نمی بیند، و یا اینکه مردم ما متوجه نیستند که ما در چه زمان و عصری قرار گرفته ایم که امروزه هر آدمی با یک تلفن دستی، برای خودش حکم یک کانال تلویزیونی را پیدا کرده و قضیه به این سادگی نمی تواند باشد که گروهی در یک اتاق در بسته هر روز تعیین کنند خبر آمریکا و دنیا چه باشد.

یکی می گفت اگر این طور بود چرا اینها در این سی ساله ننوشته و نگفته بودند که چه بر مردم ایران می گذرد؟ می گویم تا آنجا که ماجرائی بعد خبری داشته گفته بودند، اما اگر توقع این باشد CNN همه زیر و بم گرفتاری های داخل ایران را بداند و هر روز همه دنیا را ول کند و به آن خبر بچسبد، دچار اشتباه شده ایم. اما همین CNN و همین رسانه های آمریکائی و همین رسانه های جهانی، وقتی حرکت مداوم و عظیم مردم ایران را در پی انتخابات دیدند، برای انعکاس خبرهای مربوط به ایران از هر وسیله ای مثل Facebook, Twitter Youtube استفاده کردند و می کنند و هنوز هم ماجرای ایران و آنچه بر ایرانی ها می گذرد، در این رسانه ها به فراموشی سپرده نشده است. بنا بر این شاید زمان آن رسیده باشد که در این نگرش «دستی پشت پرده» که شاید هم در مواردی در گذشته صادق بوده، تجدید نظر کنیم و بگوئیم، همچنان که پیوسته گفته اند، از تو حرکت و از خدا برکت، در این مورد نیز آن زمان که مردم ایران حرفشان را دسته جمعی و به صورتی قاطع بر زبان راندن، هیچ رسانه ای حتی نشریات غیر سیاسی را نیز خالی از خبرهای مربوط به ایران نمی دیدی.

اجازه بده در همین مورد حرفهای فرید زکریا، ژورنالیست آگاه آمریکائی، نویسنده و مفسر مجله نیوزویک را برایت نقل کنم که در برنامه مخصوص هفتگی خود در تلویزیون CNN در مورد محاکمات یکصد نفری در ایران بر زبان راند.

فرید زکریا وب سایت محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران را به بینندگان خود نشان داده و می گوید، محمد خاتمی محاکمه یکصد نفری مردم ایران را که در میانشان یا اکثریتشان مقامات پیشین خود نظام، نویسندگان، روزنامه نگاران، روشنفکران و فعالان اجتماعی تشکیل می دهند به عنوان یک نمایش و نه یک دادگاه عنوان کرده. او می گوید، من معتقدم که این گفته درست است. چون یکی از این متهمان دوست وهمکار من مازیار بهاری است. او که ظرف ۶ هفته که در بازداشت بوده نه به وکیل دسترسی داشته و نه می توانسته با خانواده خود تماس بگیرد. و اینک از زبان او گفته شده که، رسانه های گروهی در ایجاد خشونت بعد از انتخابات و هرج و مرج بعد از آن دست داشته اند.

فرید زکریا که تعداد روزافزونی از مردم در آمریکا و دنیا به گفته او و دانش او اعتماد دارند، به دوربین تلویزیون نگاه می کند و اعلام می کند، این یک دروغ است. مازیار می داند که یک دروغ است. دروغ هائی که مقامات ایران او را وادار ساخته اند تا بر زبان آرد.

فرید زکریا سپس صحنه ای را از محاکمه ۵۰ نفر به طور دسته جمعی در شوروی که در اواخر دهه ۱۹۳۰ به وسیله استالین، دیکتاتور مشهور تاریخ برپا شد و اتهام این گروه را جنایت علیه کشور قلمداد کرد، نشان داده و هم زمان صحنه اتاق مملو از متهمان یکصد نفری در تهران نشان می دهد و می گوید تشابه این دو صحنه حیرت انگیز است. او می گوید هر کدام از این متهمین وقتی نوبتشان برسد، به هر جرمی اعتراف می کنند. به امید آنکه بلکه یک بار دیگر خانواده خود را ببینند. آرزوئی که برای اعتراف کنندگان دادگاه استالین در هفتاد سال پیش هرگز برآورده نشد.

فرید زکریا به عنوان یک ژورنالیست آگاه، آنگاه به دولت ایران هشدار می دهد که هنوز فرصت آن را دارد تا این نمایش را متوقف کند وگرنه نام این حکومت به عنوان دولت که یادآور استالینیسم مدرن است در تاریخ خواهد ماند.

دوست گرامی، من شک دارم کسی بتواند برای فرید زکریا و این خیل عظیم ژورنالیست های دنیا به این آسانی خط تعیین کند و بگوید چه بگوئید و چه نگوئید.

XS
SM
MD
LG