روزنامه نیویورک تایمز، معروفترین روزنامه چاپ آمریکا، در سال ۱۸۵۱ یعنی صد و پنجاه و هشت سال پیش کار خود را آغاز کرد و در طول دهه ها و قرنی که گذشت، مکتبی خاص خود برای روزنامه نویسی آرمانی به وجود آورد. نیویورک تایمز فلسفه اش این بود که همچنان در بالای صفحه اول این روزنامه نوشته شده All the news that fit to print به معنای «همه خبرهائی که جای چاپشان باشد»، خبرها را فیلتر نکند و یکی را بر دیگری ترجیح ندهد. حتی نیویورک تایمز در صفحه اول خود به خلاف روزنامه های دیگر یک تیتر بزرگ برای به اصطلاح خبر اصلی و اول ندارد و روزنامه نگارانی که برای این روزنامه کار کرده اند ۱۰۱ نفرشان جایزه معتبر روزنامه نگاری پولیتزر را از آن خود کرده اند که رکوردی در میان همه روزنامه های آمریکائی محسوب می شود.
اما آیا نیویورک تایمز امروز، به اصول روزنامه نگاری آرمانی که پیوسته به آن می بالیده، همچنان وفادار مانده است؟
در هنگامه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نیویورک تایمز با انتشار شایعه ای به جای خبر در مورد روابط سناتور مک کین با یک خانم و بعد به دست و پا افتادن و تکذیب آن در حقیقت باور بسیاری را با این « گز نکرده پاره کردن» دچار تردید کرد.
اما David Bromwich، استاد زبان انگلیسی دانشگاه معتبرYale در نوشته ای با عنوان «نیویورک تایمز مذاکرات اوباما – نتانیاهو را تحریف می کند» به غلط های فاحش روزنامه نویسی اشاره می کند که به گمان او نشان دهنده آن است که «یک روزنامه بزرگ در حال احتضار است». دیوید برامویچ می نویسد، در حالی که پرزیدنت اوباما دقیقاً از تعیین ضرب الاجلی برای مساله اتمی ایران خودداری کرد، نیویورک تایمز از بازگوئی این مطلب مهم خودداری می کند و در عوض در صفحه اول برای رجوع به مطلب ناپخته و نامستند در مورد مذاکرات پرزیدنت اوباما و بنجامین نتانیاهو در صفحه دوازدهم نوشته شده، «اوباما – ایران و ضرب الاجل» و می گوید خبرنگار نیویورک تایمز به نام Sheryl Gay Stolberg، برعکس می نویسد « به نظر می رسد اوباما برای اولین بار در مذاکرات با ایران مایل است ضرب الاجلی تعیین کند».
دیوید برامویچ صحبت پرزیدنت اوباما را دقیقاً نقل کرده است که می گوید: «انتظار من این است که اگر ما بتوانیم در آتیه نزدیک با ایران آغاز به گفتگو کنیم، بعد از انتخابات ایران، قاعدتاً باید تا پایان سال جاری دریافته باشیم که آیا آنها در راه درست گام بر می دارند و اینکه آیا دو طرف مذاکره با حسن نیت مذاکرات را پیش می برند. این به معنای آن نیست که همه مسائل تا آن موقع حل خواهد شد، اما معنایش آن خواهد بود که در پایان سال بتوانیم به ارزیابی واقع بینانه این رویکرد بپردازیم.»
دیوید برامویچ می گوید خبرنگار نیویورک تایمز آمده و این کلمات دقیق و حساب شده اوباما را به میل خود به عنوان «تعیین ضرب الاجل» تعبیر کرده و به خورد خواننده داده است.
دیوید برامویچ می نویسد در حالی که سعی نتانیاهو در مذاکره با پرزیدنت اوباما آن بوده تا مساله اسراییل و برنامه اتمی ایران را ارجح بر مساله اسراییل و فلسطینی ها قرار دهد، پرزیدنت اوباما آشکارا این امر را نمی پذیرد و می گوید: «من نگرانی به حق اسراییل را در مورد احتمال دست یابی ایران به سلاح اتمی تشخیص می دهم. وقتی که آنها رییس جمهوری دارند که در گذشته گفته است اسراییل نباید وجود داشته باشد، این سخن رهبر هر مملکتی را به تامل وا می دارد. با این همه اگر ارتباطی باشد میان ایران و روند صلح میان اسراییل و فلسطینی ها، از نظر شخصی من این رابطه ای بالعکس است. به آن حد که ما می توانیم با فلسطینی ها صلح برقرار کنیم، میان فلسطینی ها و اسراییل، در آن موقع من حقیقتاً فکر می کنم این امر موضع ما را در جامعه بین المللی برای مقابله با تهدید بالقوه ایران تقویت می کند.»
دیوید برامویچ توجه می دهد که اثری از این سخنان رییس جمهوری آمریکا که اصل مطلب در مورد ملاقات اوباما – نتانیاهو در نیویورک است در گزارش روزنامه ای با سابقه دست نیافتنی نیویورک تایمز وجود ندارد. دیوید برامویچ اصالت ژورنالیستی گزارش نیویورک تایمز را به پرسش می گیرد که چگونه در حالی که پرزیدنت اوباما می گوید «من نمی خواهم یک ضرب الاجل مصنوعی برای مساله ایران تعیین کنم» این روزنامه با نوشته «ضرب الاجل اوباما برای ایران» خواننده را به بیراهه می برد.
آنچه برایت نقل کردم سخن یک استاد دانشگاه بود در انتقاد از روش روزنامه نگاری، روزنامه ای که در مکتب ژورنالیسم برای سال ها و دهه های بسیار خود راهگشای این راه پر مخاطره بوده. قضاوت هم به عهده خودت.