در روز مادر که دیروز بود، هر کس را که می شناختم و نمی شناختم اما می دیدم، روز را با مادر گذراند، آنکه می توانست با او و آنکه دیگر نمی توانست با یاد او.
و ستایش ها یا بر زبان یا بر کاغذ و یا بر صفحه ذهن و یاد بود، از آنکه زندگی بخشیده، زندگی را زاده و صبورانه از زندگی نگاهبانی کرده تا من و تو اصلا باشیم که این حکایت زندگی را به روال خود دنبال کنیم.
اما نمی دانم چرا، گاه می پندارم، کار ما و ستایش ما، جنبه تعارف بیشتر دارد تا باور و عمل.
نویسنده ای، شاعری، و خلاصه نمی دانم کی، می آید و با لحنی رومانتیک می نویسد«در زندگی هر مرد» سه زن وجود دارد، یک مادر، یک همسر و (توجه بفرمائید) یک معشوقه!!؟
و بعد این جمله مثلاً شاعرانه، از این به آن و از آن به دیگران منتقل می شود که انگار مثلاً پند سعدی بوده که باید پذیرفت و به کار گرفت. بنابراین هر شخص (منظور هر مرد) جزو حقوقش یک مادر است و همسر و یک بیچاره دیگری که به صورت نیمه وقت!! باید نقش «عشق» آقا را بازی کند. چون آدم بالاخره کسی را لازم دارد که عاشقش باشد، آدم که نمی تواند عاشق همسرش باشد!!
حالا این همسر، خود معمولاً مادر هم هست خوب باشد و قاعدتاً باید این تعارفات ستایش از مادر و از این قبیل متوجه او هم باشد، اما انگار «مرد» تنها از ذکر کلام مادر یادش به مادر خود می افتد و چشمش مادری را در اوج مادری یعنی بزرگ کردن تخم و ترکه های آقا، نمی بیند.
او نمی بیند که کلام مثلاً فیلسوفانه و شاعرانه ای که آویزه گوش کرده، همان حکایت کهنه نقض حقوق انسانی به دست انسان دیگر است، این بار به صورت شاعرانه. حالا هر چه این آقا دوست دارد، بگذار در مقام مادر بگوید و ستایش کند، اما تو باورش داری؟
منظور من دوست گرامی، آن است که وقتی می گوئی «مادر» باید تمامیتی به نام مادر را بپذیری و گرامی بداری، نه فقط والده خود جنابعالی. وقتی می گوئی «مادر» و این کلام را در روزی به حق گرامی چون «روز مادر» گرامی می داری، این مادر یعنی مادر تو، همسر تو، دختر تو، و هر زنی که در اجتماع تو زندگی می کند.
تو نمی توانی ادعای ستایش مادر کنی، اگر پذیرفته باشی یا به گردن تو گذاشته باشند که تو موجودی برتر از «زن» هستی. که زن حقوقش نصف تو است و آزادیش نه حتی نیمی از آنچه مثلاً تو داری. وقتی پذیرفته باشی که موجودی به مادر، به همسر، به دختر، به زنی بیگانه در جامعه تو امر کند که یا روسری یا توسری، چگونه می توانی با کلامی شاعرانه مقام خدائی به مادر دهی که آماج «توسری» باشد؟ و آنکه خود روسری یا توسری را تعارف جامعه می کند چگونه شعار در ستایش مادر سر می دهد؟
اما باز بگویم که ما در دنیائی زندگی می کنیم که اکثریت با «نیکان» است و در روز به حق گرامی مادر نیز «نیکان» خالصانه «مادر» و روز مادر و مفهوم مادر را گرامی داشتند و هر روزه و پیوسته همچنان گرامی می دارند، همچون من و همچون تو.