در حالی که تنها چند روز از استعفای داریوش مصطفوی می گذرد و تیم پرسپولیس تهران، مدافع عنوان قهرمانی ليگ برتر در این فصل از رقابتها، در شرایط مطلوبی قرار ندارد، بسیاری از طرفداران این تیم بزرگ پایتخت مشتاقانه به دنبال بازگشت افشین قطبی مربی مستعفی پرسپولیس هستند.
گمانه زنی ها در مورد بازگرداندن قطبی در حالی افزایش یافت که عباس انصاری فرد مدیرعامل جدید تیم پرسپولیس در اولین مصاحبه تلویزیونی خود، از وجود برنامه های بلند مدت برای بازگشت به روزهای اوج سخن گفت. اما مهدی حاج باقر درباره دیدارش با انصاری فرد مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و بازگشت قطبی به پرسپولیس گفت: نمی دانم این شایعات چگونه درست شده است ولی وی فعلا قصد بازگشت به پرسپولیس را ندارد .
از سوی ديگر، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس تهران گفت که ابتدا قصد گذر از بحران را در دستور خود قرار داده است و وجود هر گونه تغییرات در آینده را منوط به دیدار با کادر فنی دانست وبه هفته های بعد موکول کرد. وی با بیان اینکه هواداران برای اینکه خبرهای صحیح را بشنوند باید صبر كنند، از همه طرفداران تیم خواست به حاشیه ها توجه نكنند.
انصاری فرد که حضور در پرسپولیس در دوره های گذشته نیز با مسايل مختلفی همچون بدهی های این تیم به بازیکنان و شرکتهای خارجی روبرو بوده است، درباره بوناچیچ هم گفت: هیچ مذاكره ای با او نشده و نمی دانم که چرا بوناچیچ شنبه شب به ایران آمده است.
گفته می شود، حسين هدايتی كه در انعقاد قرارداد با افشين قطبی ماموريت يافته بود كه وی را برای حضور دوباره در پرسپوليس ترغيب كند ممکن است این بار در صورت عدم توافق با افشین قطبی از طرف هيات مديره مامور شود كه به صورت مستقيم با مدير برنامه های بوناچيچ مذاكره كند و بمب خبری هدايتی هم كه از مدتها پيش قولش را داده بود، خبر توافق با یکی از این دو مربی باشد.
تیم پرسپولیس به عنوان یکی از نمایندگان ایران در نخستین دوره لیگ حرفه ای آسیا از اسفند ماه، دیدارهای خود را آغاز خواهد کرد و در این میان نیاز به یک مربی و سکاندار با تجربه در کنار افشین پیروانی خوشنام حس می شود.
اما افشین قطبی، که گفته می شود پس از بازگشت از استرالیا، هم اکنون در دبی به سر می برد و قرار است در یک نشست خبری به پرسشهای خبرنگاران از جمله اينکه «واقعا چرا پرسپولیس را ترک نمود» پاسخ دهد و این سوالی است که خیلی از طرفداران از خود می پرسند. مضاف به اینکه اگر در فصل نخستی که او در پرسپولیس بود و به قهرمانی این تیم منجر شد چرا قطبی پس از جدایی بار دیگر به خانه قرمزپوشان بازگشت.
چرا امپراتور، از آنچه که او را فراری داد، نمی گوید؟ برخی از طرفداران فقط به پرسپولیس می اندیشند وبرخی به باندهای موجود در کنار این تیم. در نوشتار پیش رو، سید علی پورحسینی، کارشناس فوتبال، از چند منظر درباره افشین قطبی و نقشی که او در فوتبال ایران بازی کرد سخن رانده است. در این مقاله فرصتی است تا با افشین قطبی، محبوب میلیونها طرفدار پرسپولیسی، بیشتر از دریچه آمار و ارقام آشنا شویم وبخشی از کتابی را ورق زنیم که کمتر مجال بازخوانی آن را داشته ایم. البته در این بین بخش ورزشی شبکه خبری فارسی تلویزیون صدای آمریکا حق خود در جرح و تعدیل مقاله های دریافتی را محفوظ می دارد. ضمن آنکه، آنچه در این نوشتار آمده نظر بخش ورزش تلویزیون صدای آمریکا نیست. اما به دلیل آنکه امکان تقابل اندیشه ها و نظرات مختلف خود به روشن شدن حقایق پشت پرده فوتبال ایران کمک می نماید، گروه ورزشی صدای آمریکا، همانند گذشته بدون دخل و تصرف در نوشتار ذیل، از دوستان، کارشناسان و علاقمندان به مسايل فوتبال و به ویژه این موضوع، صمیمانه دعوت می کند تا نوشته ها و مقالات خود را برای درج در پیرو همین گزارشهای تحلیلی صفحه ورزشی تارنمای VOA ارسال دارند.
در قسمت دوم این مقاله به نقش مربیان در فوتبال ایران پرداخته خواهد شد.
رفتن قطبی، نقطه پایان بر عصری که آغاز نشد!
افشین قطبی چگونه به ایران آمد؟
زمینه ابتدایی : جام جهانی ۲۰۰۲ برای فوتبال ایران برههای تاسفانگیز و آزاردهنده بود. در شرایطی که تیم ملی به آسانی میتوانست به عنوان یکی از ۳ نماینده آسیا در جام جهانی ژاپن – کره حاضر باشد شکست غیرقابل باور از بحرین فرصت را بر باد داد و ناکامی در مقابل ایرلند امیدها را نقش بر آب کرد. از جهتی دیگر حضور حریف دیر پای آسیایی یعنی کره جنوبی در مرحله نیمه نهایی و کسب عنوان چهارم این تیم بر زخمهای دل نمک پاشید. از آن زمان است که نام افشین قطبی با عنوان یکی از مربیان تیم ملی کره جنوبی در فوتبال ایران مطرح و به شکلهای مختلف مورد توجه قرار میگیرد و مصاحبه های متعددی با او به عمل میآید.
حتی عنوان میشود که وی یکی از اعضای کادر فنی تیم ملی آمریکا در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه و در مسابقه قرن یعنی رویارویی تیم ملی ایران با تیم ملی ایالات متحده بود. بعدها که قطبی به ایران آمد مدارک مستندی در مورد اعضای کادر فنی تیم ملی آمریکا در آن جام منتشر شد و نامی از قطبی دیده نشد.
فروکش کردن تب فوتبال پس از جامجهانی ۲۰۰۲ نام قطبی را به فراموشی سپرد ولی چند سایت اینترنتی و یک برنامه ورزشی در یکی از کانالهای ۲۴ ساعته تلویزیونی در لسآنجلس به مناسبتهای مختلف نام قطبی را مطرح میکردند. با شروع مسابقههای جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ در چین و مسابقههای انتخابی جام حهانی ۲۰۰۶ بار دیگر نام قطبی مطرح میشود. اما به راستی قطبی کیست؟
در معرفینامه قطبی در سایت ویکیپدیا میخوانیم که افشین قطبی : «در سال ۱۳۴۳خورشیدی در شیراز به دنیا آمد و در ۱۳ سالگی در ۱۳۵۶ خورشیدی به همراه پدرش ایران را به مقصد کالیفرنیا ترک کرد.» اخذ مدرک دانشگاهی مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لسآنجلس و ازدواج با همسر کرهای از دیگر اطلاعات شخصی او در این سایت است.
اما آنچه تا حضور افشین قطبی در پرسپولیس در این معرفی نامهها و مصاحبههای متعدد میبینیم به نوعی در برگیرنده اطلاعات مغشوش و گاه متناقض است.
برای اجتناب از اطاله کلام با مراجعه به آدرسهای ذکر شده میتوان به دو واقعیت مهم دست یافت:
۱- گروهی خاص در صدد ایجاد شرایط مناسب برای حضور افشین قطبی در فوتبال ایران بودند و پس از حضور در پرسپولیس قصد فرستادن او را به تیم ملی داشتند. این روند حمایتی در حین حضور قطبی در ایران و حتی پس از خروج او از کشور همچنان ادامه دارد.
۲-علیرغم تلاشی که برای معرفی قطبی به عنوان مربی میشود او در حقیقت یک مشاور و دستیار تحلیلگر دادههای الکترونیکی است که ظاهرا در تهیه یک نرمافزار نیز دست داشته است هرچند این نرمافزار در زمره نامهای شناخته شده مانند Focus نیست. خلاصه آنکه قطبی یک مربی میدانی (Field Coach) نیست. ناکامی تیم ملی کره جنوبی در جام ملتهای آسیا در مقابل تیم ملی ایران و شکست ۴-۳ این تیم باعث کم رنگ شدن نام قطبی میشود، هرچند در مرحله مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶6 عدم دریافت روادید برای همراهی تیم ملی کره به تهران بار دیگر زمینه ساز طرح نام قطبی است.
نتایج حاصل در جام جهانی ۲۰۰۶ بار دیگر فرصتی برای طرح نام قطبی فراهم میکند اما فاصله زمانی اندک میان مراجعت از جام جهانی و مسابقههای انتخابی جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۰۷ منجر به طرح موضوع خرد جمعی و انتخاب امیر قلعه نویی برای مربیگری تیم ملی میشود. اما سرانجام شکست در مقابل تیم ملی کره و حذف از مسابقههای جام ملتهای آسیا و حضور قطبی در زمره کادر فنی تیم کره شرایط را برای حضور وی در ایران فراهم میسازد.
قطبی در ایران
حضور اول و شرایط پرسپولیس- هرچند در ابتدا حرف و حدیثهای زیادی در مورد آمدن افشین قطبی به ایران مطرح شد اما پردهها که کنار رفت مشخص شد حضور قطبی در ایران به خواست ريیس جمهور انجام گرفت و قرارداد او ۶۰۰ میلیون تومان و یک رکورد برای مربیان ایرانی بود. قطبی در شرایطی به پرسپولیس آمد که فصل نقل و انتقال به پایان رسیده بود و در حقیقت مربیگری تیمی را عهده دار شد که در انتخاب بازیکنان آن هیچ نقشی نداشت. پرسپولیس در شروع فصل با تغییرات مدیریتی و آمدن کاشانی ابتدا استیلی را روی نیمکت نشاند و پس از آنکه او تیم را بست به سراغ قطبی رفت. در شروع فصل قبل پرسپولیس مربی نا آشنای دیگری به نام مرزبان را نیز به خدمت گرفت که او هم سابقه ای در فوتبال کشور نداشت و در چنین وضعیتی از جمع مربیان پرسپولیس تنها استیلی شناخت کافی از فوتبال ایران خصوصا حاشیههای آن را داشت.
نیم فصل اول و روزهای خوش قطبی- در لیگ هفتم پس از ۴ دوره اتفاقی نادر روی داد و پرسپولیس از بازیهای ۴ هفته اول خود به حداکثر امتیاز دست پیدا کرد. سالیان زیادی پرسپولیس را در روزهای آغارین لیگ ناموفق دیده بودیم ولی امتیازهای شیرین روزهای ابتدایی فصل این نوید را می داد که در پرسپولیس تغییری نسبت به فصلهای گذشته روی داده است. هرچند ناظران خبره کسب ۱۲ امتیاز در ۴ بازی اول را به حساب قطبی نگذاشتند اما جملگی بر این باور بودند که حضور او از جهات مختلف بر پرسپولیس تاثیرگذار بوده ضمن آنکه امتیازهای روزهای آغازین دستمایه ای برای قطبی شد تا در پرسپولیس از حمایت تماشاگران برخوردار شود. همانگونه که قطبی حاشیههای فوتبال ایران را نمی شناخت او نیز برای جامعه فوتبال ناشناس بود و همین ناشناسی این فرجه را به او داد تا برخلاف بسیاری از مربیان صاحب زمان و فرصت شود.
روند لیگ نیز از هفته ششم به بعد به گونه ای رقم خورد که خیلی زود پاس همدان و سپاهان اصفهان دست از رقابت شانه به شانه با پرسپولیس برداشتند تا این تیم هفته های متوالی صدرنشین باشد. این صدرنشینی باعث جلب بیشتر هواداران شد به نحوی که در مسابقه با پیکان ۷۰ هزار نفر تماشاگر به ورزشگاه آزادی رفتند. در چنین فضایی سکه شانس هم وفق مراد این تیم و به نفع افشین قطبی چرخ میخورد به نحوی که در مشهد و مقابل ابومسلم و به دنبال آن در بازی با پیکان علیرغم برتری نسبی حریفان، تمام امتیازها سهم پرسپولیس شد تا در روز مسابقه با راه آهن ۹۰ هزار تماشاگر برای تشویق به ورزشگاه بیایند.
علیرغم حضور خیل عظیم تماشاگر در ورزشگاه، تیم پرسپولیس به پیروزی نرسید تا مشخص شود که اکبر میثاقیان متخصص متوقف کردن پرسپولیس است. راه آهن در مقابل پرسپولیس برای فصلهای مختلف مسابقه برنامه داشت و میثاقیان دقیقا میدانست که در هر مقطع از مسابقه به دنبال چه چیزی است در حالیکه افشین قطبی در پرسپولیس برای رسیدن به پیروزی، دستورالعملهای مشخص و متنوعی نداشت و همین امر تواناییهای فنی قطبی را تا حد زیادی زیر سئوال برد.
در این ایام حوادث بیشتر به نفع پرسپولیس و قطبی رقم خورد که از جمله کسب تساوی ۳-۳ پس از عقب افتادن ۳-۱ در مقابل برق شیراز بود.
در چنین موقعیتی در همدان، پرسپولیس در شرایطی قدم به میدان مسابقه گذاشت که نسبت به هفتههای قبل ۴ تغییر در ترکیب بازیکنان خود داشت و این امر (هرچند ناخواسته و به دلیل آسیب دیدگی بازیکنان) معیار و محکی برای شناخت اندازههای قطبی شد. تا پیش از آن پرسپولیس با چیدمان اول فصل یعنی دست پخت حمید استیلی پا به میدان مسابقه گذاشته بود. در همدان حضور آلونک و مامانی در میانه میدان پرسپولیس به جای باقری و فرزاد آشوبی از آن نظر قابل توجه بود که آشوبی آماده و قبراق مشکلی برای بازی کردن نداشت و نهایتا نیز به جای آلونگ به میدان آمد. از سوی دیگر همچون هفته قبل مسعود زارعی در شروع مسابقه جانشین شیث رضایی شد تا معلوم شود که افشین قطبی مشکلاتی با رضایی دارد و حاشیههای تاثیرگذار این مربی را به چالش کشیده است. وجود حاشیه در تیم پرسپولیس حرف تازه ای نیست و پیش از آن بارها برخی بازیکنان با هدایت عناصری از رسانهها رو در روی مربیان قرار گرفته بودند اما بدون شک این پدیده برای افشین قطبی چندان آشنا نبود و همین نا آشنایی و کوتاه آمدن می توانست کار دست او بدهد.
اگر آشوبی و رضایی به دلیل مسایل انضباطی در ترکیب اولیه قرار نداشتند قطبی نمیبایست در ادامه بازی آنها را به میدان آورد و نیاز خود را به وجود آنها نشان دهد. مربی باید با اتخاذ موضع خاص تحت هر شرایطی و با عزم راسخ به نظر خود پای بند بماند اما به میدان فرا خواندن آشوبی و رضایی مبین آن بود که افشین قطبی با تحت فشار قرار گرفتن تیم، از نظر و باور خود عدول می کند. قطبی از این چالش به سلامت گذشت چرا که در هفته هشتم، بازیکنانش علیرغم پذیرش گل اول با به ثمر رساندن ۲ گل با پیروزی به رختکن رفتند.
دیدار سنتی پرسپولیس و استقلال محکی دیگر برای ارزیابی تواناییهای قطبی بود. در نوبت ۶۳ که طبق جدول مسابقات، پرسپولیس بالا دست استقلال نشسته بود علیرغم همه پیشداوریها، تفکر سنتی حجازی موفق تر از فوتبال مدرن قطبی نشان داد.
در اردوی آبی، مردی روی نیمکت نشسته بود که چه در مقام بازیکن و چه در جایگاه مربی سابقه ای طولانی در شهرآورد داشت و به خوبی می دانست که در این رویارویی به دنبال چیست.
آشنایی و شناخت کامل حجازی از خم و چم این مسابقه نقطه قوت او شد، در حالیکه افشین قطبی در اولین حضور خود در شهرآورد هیچ نشانی از یک مربی بزرگ و مدرن را نشان نداد. عدم برخورداری از شناخت ملموس مسابقه و جو حاکم بر آن می رفت که کار دست قطبی دهد اما تعویض باخت با تساوی باعث شد که قطبی از این دام به سلامت عبور کند.
بعد از بازی با استقلال نوبت مسابقه با تیم هایی رسید که در نیمه بالای جدول نشسته بودند و بسیاری از منتقدان در کمین بودند تا نوار پیروزی های پرسپولیس قطع شود و در حقیقت منتظر آن بودند که دوران نشیب و فراز تیمها در بازی های دوره ای و لیگ از راه برسد تا به تماشای افول قطبی بنشینند اما کبوتر شانس همچنان بر بالای بام پرسپولیس در پرواز بود.
در اهواز و مقابل استقلال آن شهر، پرسپولیس در مقابل ۱۷ ارسال از کناره تیم اهوازی تنها ۴ بار توپ را از کناره ها به روی دروازه فرستاد و در مقابل ۹ فرصت گل زنی، تیم اهوازی تنها صاحب ۴ فرصت شد که در ۳ مورد آن به گل دست یافت. درخشش فوقالعاده کریم باقری در این روزها از دیگر خوش شانسی های آقای قطبی بود. پس از این مقطع، برخی مشکلات چهره خود را نشان می دهند.
ابتدا موضوع جریمه فیفا و کسر ۶ امتیاز مطرح شد و به دنبال آن شکست در جام حذفی و در رویارویی با پگاه رشت دومین شکست فصل را رقم زد. با تمام این احوال پرسپولیس در پایان نیم فصل اول همچنان صدرنشین باقی ماند.
نیم فصل دوم و داستان مربیگری تیم ملی- هرچند پرسپولیس در نیم فصل دوم نتوانست همچون نیم فصل اول با صلابت حرکت رو به جلو داشته باشد اما شرایط به گونه ای رقم خورد که قطبی توانست جدا از نتایج تیمش به نوعی مقبولیت عام دست پیدا کند و دلیل این امر جار و جنجالی بود که بر سر مساله سرمربیگری تیم ملی پیش آمد. محبوبیت قطبی در این مقطع غیرقابل تصور بود به قسمی که مجموعه عکسهای او در اینترنت قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر مربیان ایرانی نبود.
در این زمینه کار به جایی رسید که در نگارخانه تصویرگران پویا اندیش، نمایشگاه نقاشیهای همسر قطبی برگزار شد و خیل عظیم بازدید کنندگان درباره این نمایشگاه اظهار نظرهای جالبی کردند: خیلی جالب بود...درود بر افشین قطبی؛ آیا حقیقتا این نقاشیها بیانگر نظرات خارجی به فوتبال داخلی است؟ من شک دارم!؛ به نظر من اين نقاشیها هيچ ارزش هنری ندارند و صرفا به اعتبار نام همسر خالقشان است كه ديده میشوند. تركيب بندیها و رنگ گذاریها افتضاح هستند و هيچ ابتكار و خلاقيتی در اينها كه اينجا میبينيم، دست كم به چشم نمیخورد.
با توجه به سبکی که خانم یوروم داره در نوع خود ش ابتکار جالبی است ولی افشین امپراطور جالب تره و همه دوستش دارن؛ به خاطر آقای امپراطور دیدیم و نظر دادیم و گرنه نقاشی ها که ارزش دیدن نداشت !!!!!!!!!!دوستت دارم افشین خان.
پس از کنار رفتن کمیته انتقالی از فدراسیون فوتبال و ریاست آقای کفاشیان و با نزدیک شدن مسابقههای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰، انتخاب سرمربی تیم ملی به سوژه ای داغ تبدیل شد. در ابتدا با سفر خاویر کلمنته به ایران زمزمه هایی در مورد استخدام مربی خارجی پا گرفت اما وقتی تیم ملی در مقابل سوریه بدون سرمربی و با هدایت دستیاران سرمربی قبلی پا به میدان مسابقه گذاشت، برای اهل فن معلوم شد که خبرهایی پشت پرده است و جناحی در جمع متولیان و تصمیم گیرندگان فوتبال خواستار دنبال کردن همان خرد جمعی هستند که سال قبل عنان تیم ملی را در اختیار امیر قلعه نویی قرار داده بود. در اینجا بود که نام افشین قطبی به عنوان یکی از نامزدهای سر مربیگری تیم ملی مطرح شد و دلیل عمده و بارز آن مخالفت جناح دیگر با حضور مجدد قلعه نویی در تیم ملی بود.
در شرایط اضطراری و در حد فاصل اندک تا مسابقه با کویت روند امور به گونه ای پیش رفت که افشین قطبی بیشترین شانس را برای در اختیار گرفتن تیم ملی داشت و در حقیقت قطبی آماده ورود به حجله تیم ملی بود که ناگاه خبر رسید یل دیگری عروس را بر ترک زین اسب خود نشاند و رفت و چنین بود که علی دایی سرمربی تیم ملی شد و ناکامی به قطبی رسید. قطبی تا پیش از این ماجرا از محبوبیتی نسبی برخوردار بود اما داستان ناکامی او در تیم ملی به او مقبولیت عام داد به نحوی که علیرغم نتایج نه چندان خوب پرسپولیس در نیم فصل دوم، افشین قطبی از حمایت طیف عظیمی بهره مند شد.
در این دوران است که نه تنها اهالی فوتبال که هنرپیشههای سینما، مخبر ورزشی تلویزیون، افراد عادی و ... در سایتهای شخصی و مصاحبهها از افشین قطبی حمایت و پشتیبانی میکنند.
اما آیا در واقع افشین قطبی از اندازههای فنی لازم برای سرمربیگری تیم ملی برخوردار بود یا عوامل دیگری او را به این درجه از محبوبیت رساند؟
مشخصههای افشین قطبی- در زمینه فوتبال علیرغم تمام تبلیغاتی که در مورد او و حضورش به عنوان مربی در ۳ جام جهانی شد و با وجودی که خود نیز در برنامه تلویزیونی به این موضوع اشاره کرد، قطبی تنها در کنار تیم ملی کره به عنوان تحلیلگر رایانهای حضور داشته و در عین حال با گروهی از مربیان هلندی و چند باشگاه آشنا بوده، روابطی داشته و نظرهای مشورتی بر مبنای دادههای نرم افزاری میداده و هرگز به عنوان سر مربی و یا مربی یک تیم بزرگ کار نکرده و بر اساس مدارک مستند اهم فعالیتهای افشین قطبی منحصر به کار با نوجوانان و در سطوح پایه و مدارس فوتبال بوده و از همین طریق با باشگاه آژاکس آمستردام ارتباط برقرار نموده بود و در حقیقت سرمربیگری پرسپولیس بالاترین جایگاهی است که او در فوتبال خود به دست آورد و در انتهای صفی ایستاد که مردان بزرگی چون: پرویز دهداری ۱۹۶۸-۶۹ • رجب فرامرزی ۱۹۶۹-۷۰• حسین فکری ۱۹۷۰-۷۱ • آلن راجرز ۱۹۷۱-۷۶ • همایون بهزادی ۱۹۷۶ • بیوک وطنخواه ۱۹۷۶ • ایوان کونوف ۱۹۷۶-۷۷ • منصور امیر آصفی ۱۹۷۷-۷۸ • محراب شاهرخی ۱۹۷۸ • علی پروین ۱۹۸۰-۸۷ • مسعود معینی ۱۹۸۷-۸۸ • علی پروین ۱۹۸۸ • محمد پنجعلی ۱۹۸۸-۹۴ • ولادیسلاو براژویچ ۱۹۹۴-۹۵ • حمید درخشان ۱۹۹۵ • هانس یورگن گده ۱۹۹۵ • استانکو پوکلپوویچ ۱۹۹۵-۹۷• حمید درخشان ۱۹۹۷ • تومیسلاو ایویچ ۱۹۹۷-۹۸ • ایویکا ماتکوویچ ۱۹۹۸ • علی پروین ۱۹۹۸-۲۰۰۳• وینگو بگوویچ ۲۰۰۳-۰۴ • رینر زوبل ۲۰۰۴-۰۵ • علی پروین ۲۰۰۵-۰۶ • آری هان ۲۰۰۶ و مصطفی دنیزلی ۲۰۰۶-۰۷ در آن قرار داشتند و در حقیقت افشین قطبی نازل ترین مربی در تاریخ باشگاه پرسپولیس بود که هیچ سابقهای نه در زمینه بازیگری و نه در زمینه مربیگری نسبت به مردان پیش از خود نداشت.
حتی افشین پیروانی که بعد از او، بی هیچ سابقه قبلی، مربی پرسپولیس شد با سابقه بازی سالهای طولانی در این باشگاه و بر بازو بستن نشان سر گروهی اعتباری بیش از قطبی دارد.
بر چنین مبنایی قطبی نه به دلیل تواناییهای فنی در زمینه فوتبال که به دلایل دیگر در جایگاهی قرار گرفت که برخی خواستار حضور او در تیم ملی شدند. این دلایل کدام بود؟رفتار متفاوت- شانس خوش - حمایت بیچون و چرا- اتفاقهای غیرمنتظره- مهمترین دلایل بودند و جا دارد که این دلایل را دقیق تر باز کنیم:
رفتار متفاوت- با توجه به محیطی که در آن رشد کرده افشین قطبی رفتاری احترام برانگیز داشت و این مشخصه بارز کمک زیادی به او کرد که با احترام گذاشتن به دیگران برای خود احترام به دست آورد. همانگونه که پیش از این گفتیم برای اولین بار یک مربی فوتبال مورد توجه کسانی قرار گرفت که به طور طبیعی اهل فوتبال نبودند. چه بسیار زنهای خانهدار که در شرایط عادی نسبت به مسایل فوتبال کینه داشتند اما مجذوب رفتار و گفتار قطبی شدند. بازهم با توجه به محیط تربیتی، افشین قطبی در جذب مخاطب توانمند بود و قابلیت خوبی در عرضه کردن موضوع مورد نظرش داشت و در حقیقت بازاریاب بسیار خوبی بود.
از طرفی دیگر افشین قطبی همچون دنیای فیلمهای سینمایی وسترن خود را کلانتری میدید که تک و تنها در یک روز گرم به دنبال سارقان میرود و همه را دست بسته تحویل قانون میدهد.
افشین قطبی در فوتبال ما از آن جهت بدعت گذار شد که دیگران را با عرضه مشخصههای خوب خود تحت تاثیر قرار داد و نه با تخریب شخصیت افراد دیگر.
در مصاحبههای بی شمار تلویزیونی، قطبی نشان داد که کاملا به اهمیت رسانهها آگاهی دارد و از این طریق به دنبال جذب مخاطبان و انتقال افکار مورد نظر خود بود و در وهله آخر باید به این نکته اشاره کرد که افشین قطبی خود را بدل به ستاره اول پرسپولیس کرد و درخششی بیش از تمام بازیکنان داشت. در صف تمام مردانی که پرسپولیس را در طول تاریخ این باشگاه رهبری کردند قطبی تنها مربی بود که هرگز مورد توهین تماشاگران تیمهای رقیب قرار نگرفت و در شرایط خاص بخش عمدهای از ۹۰ هزار تماشاگر به خاطر او و نه بازیکنان، به ورزشگاه رفتند.
شانس خوش- بزرگترین شانس و در حقیقت خوشبختی بزرگ قطبی در اولین فصل حضورش در کنار داشتن مدیر عاملی (کاشانی) بود که هیچ از فوتبال نمیدانست و دستیاری (استیلی) بود که همه چیز را در مورد فوتبال ایران و حاشیههای آن به طور کامل میشناخت. همانگونه که پیش از این گفتیم قطبی زمانی به پرسپولیس آمد که استیلی این تیم را بسته بود و این دور از مروت و جوانمردی است که نقش بزرگ استیلی را در موفقیت و به دنبال آن قهرمانی پرسپولیس از یاد ببریم.
بی هیچ تردیدی استیلی با سالها کارآموزی در کنار مربیان بزرگی چون پروین و دنیزلی، بهترین و مناسب ترین مهرهها را با توجه به مشخصههای فنی آنها برای چیدمان ۱-۳-۲-۴ برگزیده بود و همین امر دستمایهای بزرگ برای قطبی و موفقیت او شد. از سوی دیگر، کاشانی که به خوبی میدانست از فوتبال سر رشتهای ندارد به مدیریت صرف و به عنوان پشتیبان، به امور لجستیکی پرداخت.
حمایت بیچون و چرا- دو عامل قبلی یعنی رفتار متفاوت و شانس خوش شرایط را به گونهای رقم زد که قطبی در همه زمینهها از تمام حمایتها برخوردار شود. شاید یکی از بزرگترین حمایتها از سوی رسانهها انجام شد که تا مدتی مدید او را مورد نقد قرار ندادند چرا که برخلاف دیگر مربیان سابقهای از او در دست نداشتند که از آن به عنوان حاشیه استفاده کنند ضمن آنکه موفقیت و پیروزی نه تنها جایی برای انتقاد باقی نمیگذاشت بلکه زمینه تمجید و حمایت را فراهم میکرد.
اتفاقهای غیرمنتظره- از دیگر زمینههایی که عاملی برای موفقیت قطبی شد اتفاق غیرمنتظره و ناگهانی برای تیم سپاهان بود که موجب کسر ۵ امتیاز حساس از این تیم شد. تیم سپاهان اصفهان با نمایش خوبی که در مسابقههای آسیایی داشت عزم خود را برای پیشتازی و قهرمانی در لیگ جزم کرده بود و قصد آن داشت که یک بار دیگر در لیگ قهرمان شود اما به شکلی غیرمنتظره و در شرایطی که پرسپولیس با جریمه ۶ امتیازی فیفا رو به رو شد، این تیم نیز محکوم به کسر ۵ امتیاز شد و پشت سر پرسپولیس قرار گرفت.
ناکامی تیم ملی در مسابقههای جام ملتهای آسیا یکی دیگر از اتفاقهایی بود که برکناری سر مربی تیم ملی را موجب شد و صندلی مربیگری تیم ملی را خالی گذاشت، ضمن آنکه تغییر و تحول در فدراسیون فوتبال زمینه را برای حضور سر مربی جدید آماده کرده بود.
مجموعه این دلایل و نه مهارتهای فنی باعث شد که افشین قطبی شانس مطرح شدن به عنوان سر مربی تیم ملی را پیدا کند. اما همانگونه که پیش از این گفتیم در این زمینه به موفقیت نرسید.
هرچند قطبی به همین مناسبت محبوبیت بیشتری کسب کرد اما در حقیقت همین امر زمینه ساز ناکامی قطبی در فوتبال ایران شد هرچند او توانست در اولین فصل حضورش تیم پرسپولیس را پس از ۶ دوره، بار دیگر به قهرمانی در لیگ برتر برساند.
فصل دوم حضور در ایران و سقوط - هرچند قطبی در اولین سال حضورش در ایران توانست با تیم پرسپولیس به قهرمانی دست پیدا کند اما آن چه پس از کسب قهرمانی انجام داد، نشان داد که تا چه حد نسبت به حاشیههای فوتبال ایران نا آگاه است.
قطبی رفتارو گفتاری بسیار خام را از خود نشان داد. نخست صحبت از رفتن و عدم بازگشت کرد و بعد از آن گفت که تنها به خاطر کاشانی ممکن است در پرسپولیس باقی بماند و این در شرایطی بود که کاشانی در مسیر جدا شدن از این تیم قرار داشت. سرانجام پس از جار و جنجال و هیاهوی بسیار خبر عقد قرارداد جدید با هیات مدیره جدید از دبی به تهران رسید و افشین قطبی در اولین مصاحبه پس از عقد قرارداد قول قهرمانی و موفقیت در لیگ برتر، جام حذفی و مسابقههای جام قهرمانان آسیا را با پرسپولیس داد.
عوامل ناکامی قطبی در فصل دوم حضور در ایران
۱- مدیر عامل و مربیهای جدید - قطبی همانند فصل قبل، قرارداد خود را در شرایطی امضا کرد که با انتخاب مدیر عامل جدید، چند مربی جدید به پرسپولیس آمده بودند و هم ایشان بازیکنان فصل را انتخاب کرده و به اصطلاح تیم را بسته بودند. مجموعه مدیریتی و مربیگری پرسپولیس در این فصل دقیقا مشخصههایی کاملا متضاد با همین مجموعه در فصل قبل داشت یعنی مدیرعاملی که با همه زیر و بمهای فوتبال آشناست و مربیانی که هیچ تجربه ملموس و حقیقی با فوتبال ندارند.
داریوش مصطفوی برای جامعه فوتبالی ایران شخصیتی کاملا شناخته شده است و حضور چند باره او در فدراسیون فوتبال به عنوان دبیر و ريیس فدراسیون، در برگیرنده حرف و حدیثهای فراوانی است و برخی به ضرس قاطع، او را یکی از تاثیرگذارترین شخصیتها در مافیای فوتبال ایران میدانند. مصطفوی در حضور چند باره خود در فدراسیون هرگز طرح یا برنامه مشخصی را عرضه نکرد و همواره در شرایطی صحنه را خالی کرد که دروغها و نا درستیهای بسیاری در افواه عمومی از او بر جا ماند.
با تمام این احوال طی سالهای متمادی، جناح خاصی در سازمان تربیت بدنی از او حمایت کردهاند. گروهی دوران حضور مصطفوی در گمرک بندرعباس را زمینهساز برخی از مسايل میدانند و برخی نیز اداره یک دفتر معامله املاک در خیابان جردن تهران را عاملی برای ایجاد ارتباطهای خاص به شمار میآورند، به قسمی که معتقدند انتصاب او به ریاست فدراسیون فوتبال پس از برکناری محمد دادکان، در ارتباط با هدیه ۴ واحد آپارتمان در دبی بود.
هرچند ریاست مصطفوی در فدراسیون فوتبال به دلیل مداخله فیفا و انتصاب صفایی فراهانی به عنوان ريیس کمیته انتقالی، خیلی زود به پایان رسید اما حضور او در باشگاه پرسپولیس به عنوان مدیر عامل ادامه همان خط به شمار میرود.
مصطفوی با نشستن بر صندلی مدیرعاملی پرسپولیس، برای جلب حمایت تماشاگران به دنبال خواسته ایشان یعنی حضور مجدد افشین قطبی در پرسپولیس رفت. ملاقاتهای پنهانی در دبی به ناگاه قطبی را دوباره به پرسپولیس برگرداند و مصطفوی در اولین مصاحبهها اعلام کرد که قرارداد با قطبی با افزایش ۷ تا ۸ درصدی به مبلغ قرارداد سال گذشته او انجام شده است، اما وقتی قطبی پرسپولیس را رها کرد و به دبی رفت معلوم شد که قرارداد دوم قطبی قریب ۹۶۰ میلیون تومان بود که با توجه به مزایا و هزینهها از مرز یک میلیار تومان هم فراتر میرفت.
تغییر در شرایط متفاوت - اگر قطبی در اولین فصل حضور خود در پرسپولیس یک مربی کاردان و کارکشته به نام استیلی را در کنار داشت که کمک بزرگی برای او بود، در فصل جدید، حضور عابدزاده و پیروانی که هیچ سابقه مربیگری در کارنامه خود نداشتند، بر بسیاری از مشکلها افزود و افشین قطبی از همان اولین روزهای حضور مجدد در ایران با گرفتاریهای متعدد روبه رو شد.
قطبی که قول قهرمانی در لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا را مطح کرده بود خیلی زود دانست که دست یافتن به این هدفها نه تنها دشوار که عملا غیرممکن است و از این مقطع، قطبی دستخوش تغییر و دگرگونی در رفتار، گفتار و نحوه تقابل خود با مسایل و مشکلات میشود.
یکی از وجوه مثبت قطبی که در اولین فصل حضورش عامل مقبولیت و پذیرش عمومی برای وی شد، طرز گفتار و احترام گذاشتن او برای دیگران بود که به ناگهان در فصل جدید شکل عوض کرد و قطبی همان زبان و الگوی محاورهای را برگزید که پیش از او در فوتبال ایران رواج داشت و تحت تاثیر برخی از رسانهها با افرادی خاص رو در رو ایستاد.
قطبی در فصل جدید وارد نوعی بازی شد که قواعد آن را بلد نبود و سر انجام نیز در این بازی بازنده شد.
برخلاف بسیاری از مربیان فوتبال ایران، که به خوبی با راه و رسم چانه زدن و معامله کردن آشنا هستند قطبی به دلیل عدم رشد در فوتبال ایران با این مقوله آشنایی چندانی نداشت و همین امر باعث شد که پس از چند گفتگو با رسانهها و پس از یک جلسه با هیات مدیره، قطبی به نقطه آخر برسد و کشور را ترک کند و پرونده حضور او در ایران بسته شود.
آیا قطبی میتوانست در ایران موفق باشد؟ افراد بی شماری با کسب موفقیت یا رسیدن به جایگاهی خاص از یاد میبرند که چه عوامل و شرایطی آنها را به این جایگاه و موقعیت رسانده و تمام آن را به حساب توانایی و قابلیت خود میگذارند. افشین قطبی یکی از این افراد است که تحت شرایط بسیار خاص و متفاوت با شرایط حاکم بر فوتبال ایران وارد آن شد.
اگر میزبانی جام ۲۰۰۲ کره – ژاپن نبود،
اگر نرمافزارهای رایانهای وارد فوتبال نشدهبودند،
اگر تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ از نظر متولیان ورزش ناکام تلقی نمیشد،
اگر تیم ملی در جام ملتهای آسیا در مقابل کره شکست نمیخورد،
و اگر در ایران ریاست جمهور جدید روی کار نمیآمد،
افشین قطبی هرگز فرصت پیدا نمیکرد که سرمربی پرسپولیس شود.
قطبی در هنگام ورود به ایران به دلیل عدم برخورداری از شناخت کامل درباره فوتبال، رفتاری احتیاط آمیز پیشه کرد و اتفاقات و حوادث به گونهای رقم خورد که پرسپولیس قهرمان شد و قطبی با عدم درک صحیح از اتفاقها این قهرمانی را به حساب خود گذاشت و در شرایطی که میتوانست تحولی اساسی، حداقل از بعد فرهنگی در فوتبال ایران ایجاد کند، توجه به مسایل مالی را مورد توجه قرار داد.
پیش از این گفتیم که قطبی تنها مربی تاریخ باشگاه پرسپولیس بود که هرگز مورد توهین هواداران تیم رقیب قرار نگرفت و حتی فراتر از آن در هنگامه داغی بازار مربیگری تیم ملی، بسیاری از غی رپرسپولیسیها نیز از او حمایت کردند.
افشین قطبی هرگز به موقعیت ممتازی که عدم انتقاد رسانهها پیش پای او گذاشت پی نبرد و هرگز نتوانست از جایگاه ممتاز و بی بدیل خود شناخت کافی داشته باشد. قطبی این فرصت منحصر به فرد را در اختیار داشت که با فراخواندن غیررسمی خانوادههای طرفدارانش به گردهمایی های مشخص، زمینه ساز حضور زنان در ورزشگاهها شود.
قطبی میتوانست با ایجاد اتحاد بین طرفداران فوتبال معیارها و مقیاسهای جدیدی را در فوتبال ایران دخیل کند، اما قطبی نه فوتبال ایران را شناخت و نه جایگاه ویژه خود را در این فوتبال.
عصر جدیدی در فوتبال ایران با افشین قطبی امکان ظهور داشت اما پی بردن به این عصر فراتر از توان و درک ذهنی قطبی بود. رفتن وی از ایران نقطه پایانی بر عصری گذاشت که هرگز آغاز نشد.