لارن وولف، استاد دانشگاه نیویورک، در گزارشی در ماهنامه آتلانتیک، مینویسد دسترسی بلافاصله و تقریبا همزمان به روایتهای دقیق شمار کثیری از قربانیان، تعقیب و محاکمه سربازان روسی متهم به تجاوز جنسی در جنگ اوکراین را امکانپذیر میسازد.
خانم وولف بعد از برشمردن موارد گزارش شده در اوکراین، به نقل از نهادهای مدافع حقوق بشر، از جمله دیدبان حقوق بشر، عفو بینالملل، و سازمانهای داخل اوکراین، مینویسد در اوکراین درباره خشونتهای جنسی تقریبا همزمان اطلاع پیدا میکنیم و به گزارشهائی با جزئیات قابل ملاحظه، از جمله نام، سن و ملیت عوامل خشونت، دسترسی داریم. این گزارشها، هر چند آزاردهنده هستند، اما امیدوارکننده هم هستند، امید به این که بتوان به بازماندگان خشونت جنسی، سریعا کمک بهداشتی و روانشناختی رساند، امید به این که بتوان روایتهای آنها را ثبت کرد تا در محاکمه عوامل خشونت در دادگاه به کار آید، هر چند چنین فرآیندی حالا ممکن است غیرمحتمل به نظر برسد.
شمار و انگیزهها
نویسنده که بیش از سی سال تجربه گزارشگری در باره خشونت جنسی و تجاوز جنسی دارد، از کارشناسان نقل قول کرده که در ازای هر یک مورد گزارش شده، ۸ تا ۱۰ مورد دیگر هم وجود دارد که گزارش داده نمیشود و حتی جمعآوری اسامی قربانیان، سالها طول میکشد.
لارن وولف، که در دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه نیویورک تدریس میکند، مینویسد تجاوز جنسی، قرنها در اطراف جهان به عنوان جنگافزار مورد استفاده بوده است، از جمله در سیرالئون، بنگلادش، کلمبیا یا نقاط دیگر. تجاوز گاه ابزار نسلکشی است، مثل رواندا، که قوم هوتو میخواستند زنان قوم توتسی را حامله کنند، و گاه ابزار اعلام پیروزی در جنگ بود، مثل بعد از پایان جنگ دوم جهانی، که به نوشته برخی تاریخنویسان، سربازان فاتح به شمار کثیری از زنان آلمانی تجاوز کردند.
موانع دسترسی به عدالت
لارن وولف مینویسد جنگ اوکراین فرصتی است که شکستهای گذشته در تعقیب قانونی عوامل تجاوز و خشونت جنسی، جبران شود. وی بخشی از مقاله را به بررسی تاریخچه این به گفته او «شکستها» اختصاص داده.
وی مینویسد: سخن گفتن زنان (و مردان) در باره خشونت جنسی، به عوامل چندی بستگی دارد، از جمله فرهنگ و دین، وجود زیربنای مستند و تحقیقی، و میزان حمایت پزشکی و روانپزشکی از بازماندگان. حتی در مناطق واجد نظامهای قضائی قدرتمند، مثل آمریکا یا اروپای غربی، بسیاری از بازماندگان تجاوز و خشونت جنسی، یا به عدالت دست پیدا نمیکنند، یا اصلا از پا پیش گذاشتن میترسند.
از پیش معلوم است که گزارش تجاوز و تهاجم جنسی در میانه جنگ به مراتب پیچیدهتر است. در هم شکستن نظامهای دادگستری و وجود شمار کثیر اسلحه، فضای ناامنی ایجاد میکند که کار جمعآوری اسناد و مدارک و بنابراین، محاکمه متهمان به خشونت و تجاوز جنسی را ناممکن میسازد.
شمار قربانیان تجاوز در رواندا را فرستاده ویژه سازمان ملل با استفاده از شواهد و قرائن، در سال ۱۹۹۶، یعنی دو سال بعد از واقعه، بین ۲۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار برآورد کرد. بررسیهای چند گانه، شمار قربانیان تجاوز در جنگ بوسنی در دهه ۱۹۹۰ را بین ۲۰ هزار تا ۶۰ هزار برآورد کردهاند، در حالیکه بسیاری تاکید کردهاند که مثل اکثر منازعات، رسیدن به شمار واقعی قربانیان، غیرممکن است.
نویسنده در ادامه مقاله خود در ماهنامه آتلانتیک، میافزاید، بازماندگان خشونت و تجاوز جنسی نیز انگیزه چندانی برای گزارش دادن ندارند، و با مشکلات و موانع بسیاری روبرو میشوند.
خانم وولف از جنگ سوریه مثال میآورد که خود او و همکاران او، برای گردآوری روایتهای تجاوز جنسی توسط سربازان بشار اسد، به مشکل برخوردند، چون بازماندگان، علاوه بر ترس از تلافی نیروهای دولتی، از واکنش مردان خانواده خود، از جمله طلاق و ضرب و شتم، نیز بیمناک بودند. او مینویسد پناهجویان سوری، زنان قربانی تجاوز را میشناسند که بدست شوهران خود به قتل رسیدهاند.
نویسنده آتلانتیک از گلوریا استاینم، روزنامهنگار و فعال برجسته «فمینسیم» نقل قول میکند که در سال ۲۰۱۲ به خود او گفته، به نظر میرسد خشونت جنسی تنها شکل خشونت است که در آن، قربانی هم مقصر شناخته میشود.»
خانم وولف مینویسد حتی وقتی زنی برای صدور حکم محکومیت علیه عامل خشونت، پافشاری کند، تضمینی وجود ندارد که به نتیجه برسد. مثلا هر چند دیوانی برای محاکمه عوامل جرائم جنگی در یوگسلاوی سابق تشکیل شده بود، زنان بسیاری به او گفتند که عامل تجاوز به خود را در اتوبوس دیدهاند، چون بسیاری از محکومان توانستند با رشوه آزاد شوند. او مثالهای دیگری عرضه میکند که تعقیب مسببان خشونت جنسی در جنگها، به دریافت حکم از دادگاهها منجر نشد.
ویژگیهای جنگ اوکراین
اما از دید خانم وولف، چه ویژگیهائی در جنگ اوکراین وجود دارد که میتواند به موفقیت تعقیب قانونی تجاوزکاران جنسی کمک کند؟
خانم وولف پیشرفتهای فناوری اطلاعاتی از جمله شمار بیشتر تصاویر ماهوارهای، گوشیهای هوشمند دوربیندار و دسترسی خدمات اینترنتی و پایگاههای ارتباطی مجهزتر را یک دسته از این عوامل بر میشمارد که به مددکاران درمانی، وکیلهای دادگستری، روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر امکان میدهد جهان را از آنچه در اوکراین مرتکب میشوند، با خبر کنند و موارد تجاوز را مستند کنند که در محاکمات آتی، به کار خواهد آمد.
نویسنده براساس تجربه بیش از سی سال خود در تلاش برای گردآوری اسناد و مدارک خشونت جنسی و تجاوز در جنگ، میافزاید که فناوریهای جدید باید برای تکمیل روشهای پیشین برای مستند کردن مورد استفاده قرار گیرند، از جمله گردآوری اطلاعات از عناصر ترک خدمت کرده ارتش روسیه، تهیه به موقع شواهد و مدارک پزشکی، و بدست آوردن جزئیاتی از خود متهمان، همانگونه که در محاکمات بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از جنگ بوسنی، عمل شد. او مینویسد در باره تجاوز، نمیتواند با نشان دادن صدمه بدنی، وقوع آنرا به دادگاه ثابت کرد و باید به شواهد جانبی متوسل شد، مثل آثار سوختگی از آتش سیگار یا زخمهای سطحی پوست در اثر برخورد با سطحهای سخت و نظائر آن. او مینویسد تحقیقات باید توسط افسرانی انجام شود که از نظر جنسی صاحب مهارت باشند و به سرعت از شهود و دیگران، اطلاعات جمعآوری کنند.
او مینویسد آنچه جنگ اوکراین را از این نظر ممتاز میسازد، این است که امکان گردآوری همه این شواهد و مدارک، بلافاصله امکانپذیر است، هم در مناطقی که نیروهای روسیه از آنها عقبنشینی کردند، و هم در مناطق مورد مناقشه کشور، که امکانات ارتباطی در آنها هنوز قطع نشده، و مقامات سازمان ملل و اتحادیه اروپا، و نهادهای بینالمللی، هم اکنون برای گردآوری اسناد و مدارک خشونت جنسی، فراخوان دادهاند.
چشمانداز موفقیت
او میگوید هر چند ممکن است برنامهریزی برای تعقیب قانونی مرتکبان خشونت جنسی در حالی که نیروهای روسیه همچنان اوکراین را زیر ضربات خود نگاه داشتهاند، خیالبافی به نظر برسد اما به هیچ وجه از قلمرو امکان بیرون نیست.
خانم وولف یادآور میشود که روسیه و اوکراین هیچ کدام مشمول احکام دادگاه کیفری بینالمللی نمیشوند اما اوکراین در گذشته احکام این دادگاه را پذیرفته. گزینه دیگر این است که کشورهائی که براساس اندیشه عدالت جهانی، محاکمه جنایات جنگی نامربوط به شهروندان خود را آغاز کردهاند، مثل آلمان، دادگاه تشکیل دهند. راهی که هم طولانی است و هم تضمین موفقیت ندارد، هر چند شواهد با کیفیتی که در اوکراین گردآوری شده، بخت موفقیت را به طرزی قابل ملاحظه، افزایش میدهد.
نویسنده در فراز نهائی گزارش خود در ماهنامه آتلانتیک، مینویسد: «زنان اوکراینی هر چند در جنگ شرکت ندارند، اما مثل مردان در این جنگ قربانی میدهند. به آنها، و به کل انسانیت، وامدار هستیم که یقین حاصل کنیم مردانی که بدن زنان را مورد تجاوز قرار میدهند، از مجازات مصون نمانند، و برای اولین بار، برای کمک به زنان در تحقیق در باره جرائم جنگی، ناتوان نیستیم. بلکه در جایی قرار داریم که میتوانیم شروع کنیم.»
* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهیرسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.