بازتاب فضای سیاسی در فیلم «یاغی» از مجموعه «جنگ ستارگان»

«فلیستی جونز» در فیلم «یاغی: یک داستان از جنگ ستارگان»

قهرمان این «قصه» از مجموعه «جنگ ستارگان»، «جین»، با بازی «فیلیسیتی جونز» هنرپیشه انگلیسی، دختر جوانی است که در میان شورشیان بزرگ شده. در آغاز فیلم، آنها او را از زندان امپراتوری نجات می‌دهند تا با کمک افسر شورشی با بازی «دیه‌گو لونا» رهبری قیام جدیدی علیه امپراتوری را برعهده بگیرد که هدف آن، از میان بردن «ستاره مرگ» اسلحه مرگبار امپراتوری است که ساختن آن در اپیزود سوم آغاز شده بود.

قهرمان این «قصه» از مجموعه «جنگ ستارگان»، «جین»، با بازی «فیلیسیتی جونز» هنرپیشه انگلیسی، دختر جوانی است که در میان شورشیان بزرگ شده است. در آغاز فیلم، آنها او را از زندان امپراتوری نجات می‌دهند تا با کمک افسر شورشی با بازی «دیه‌گو لونا» رهبری قیام جدیدی علیه امپراتوری را برعهده بگیرد که هدف آن، از میان بردن «ستاره مرگ» اسلحه مرگبار امپراتوری است که ساختن آن در اپیزود سوم آغاز شده بود.

موضع سناریست‌های فیلم که امپراتوری در جنگ ستارگان را یک سازمان برتری‌طلب سفیدپوست می‌دانند، در رسانه‌های اجتماعی، با مخالفت کاربران روبرو شد و استودیو هم آن را تکذیب کرد. اما در فیلم «یاغی» نیروی شورشی، کثرت‌گراست و رهبری آن را یک زن برعهده دارد.

«یاغی» شماره «اپیزود» ندارد. برای نخستین بار، داستانی منفرد، مجزا و قائم به ذات عرضه شده است.

در آغاز «یاغی»، «جین ارسو» Jyn Erso دختر «گی‌لن ارسو» Gaylen Erso به کمک شورشیان از زندان فرار می کند، تا نبرد تازه ای را علیه امپراتوری و سپاهیان آن، را سامان بخشد.

فیلم «یاغی» یک اپیزود نیست، بلکه یک داستان فرعی است، و «جین» قهرمان آن، زن شجاع و جوانی است با بازی «فلیسیتی جونز» که در تبعید و زیر نظر «سا گررا» Saw Gerrera یاغی جنگنده و دنیادیده، با بازی «فارست ویتیکر»، بزرگ شده.

«فیلم «یاغی: یک داستان از جنگ ستارگان

کارگردان «گرث ادواردز» که بعد از ساختن فیلم‌های کم‌خرج سینمای مستقل، با فیلم «گادزیلا» به سینمای تجاری در ابعاد بزرگ، کشیده شد، در مصاحبه با خبرگزاری «رویترز» می گوید برای لذت بردن از «یاغی»، لازم نیست که همه فیلم های «جنگ ستارگان» را قبلا دیده باشید و هر چه باید دانست در این فیلم هست، و لازم به خواندن قصه هم نیست.

او می گوید اگر کارش را درست انجام داده باشد، بعد از دیدن این فیلم، تماشاگر تشنه دیدن فیلم «امید جدید» است، اپیزود چهارم، که بعد از سه‌گانه اول اکران شد، ولی داستان آن، به روزگار قبل از شروع سه‌‎گانه «جنگ ستارگان» بر می‌گردد.

آقای «ادواردز» در مصاحبه‌ها، اپیزود چهارم را بهترین فیلم مجموعه «جنگ ستارگان» می‌داند. اما «فلیسیتی جونز» در همین مصاحبه، می‌کوشد فیلم جدید را به «امپراتوری ضربه می‌زند» Empire Strikes Back، اپیزود دوم، مربوط کند، که به نظر بسیاری از کارشناسان، بهترین فیلم مجموعه است.

خانم جونز می‌گوید فیلم «یاغی» عناصری از «امپراتوری ضربه می زند» را دارد که هر چند بخشی از «جنگ ستارگان» بود، ولی ریشه در رابطه پدر فرزندی داشت. او می‌گوید درونمایه غالب در فیلم «یاغی» هم رابطه پدر فرزندی است، و به همین جهت، از نظر اصالت و حس حضور سربازها در جبهه، به فیلم‌های «جنگ ستارگان» دهه 1970 وفادار است.

سیاسی

«فیلم «یاغی: یک داستان از جنگ ستارگان

برای آنها که تحولات سیاسی در کهکشان‌های دوردست را از طریق «جنگ ستارگان» دنبال می کنند، فیلم جدید «یاغی» به دورانی اشاره دارد که امپراتوری، به کمک دانشمند فضائی «گی‌لن ارسو» پدر «جین ارسو» یاغی فیلم حاضر، «ستاره مرگ» قوی‌ترین سلاح برای نابود کردن پایگاه‌های شورشیان را در دست ساختمان داشت. «گی‌لن» با بازی «مدز میکلسون» به شورشیان می‌پیوندد اما در فیلم «یاغی» به نیروهای امپراتوری ملحق شده.

«گرت ادواردز»، کارگردان به کمک چهار فیلمنامه‌نویس، از داستان «یاغی» یک فیلم جنگی به وجود آورده، با محتوائی ظاهرا سیاسی.

در پیامد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که به پیروزی «دانالد ترامپ» انجامید، «کریس وایتز» Chris Weitz یکی از چهار سناریست فیلم «یاغی» اعلام کرد که از دیدگاه او، «امپراتوری» یک سازمان سیاسی برتری‌طلب سفیدپوست است. «گری ویتا» Gary Whitta سناریست دیگر فیلم، اضافه کرد که شورشیان فیلم، گروهی کثرت‌گرا متشکل از اقوام و نژادهای گوناگون هستند، تحت رهبری یک زن شجاع.

حرف نویسندگان «یاغی» تازگی ندارد. «جرج لوکاس»، خالق «جنگ ستارگان» از آغاز، نظام «امپراتوری» را با الهام از آلمان نازی به وجود آورده بود، و حرف «ویتا»در باره کثرت‌گرائی هم صرفا اشاره به بازیگرانی است که برای فیلم «یاغی» انتخاب شده‌اند. اما ادعای «وایتز» بلافاصله با انتقاد شدید فعالان جناح راست در آمریکا روبرو شد، چون آشکارا برتری‌طلبی سفیدپوستی را با «شر» یکی دانسته بود، و «وایتز» وادار شد که از حرف خود، معذرت بخواهد.

او در مصاحبه با «هالیوود ریپورتر» گفت این فیلم، اصلا سیاسی نیست و به هیچ وجه نباید در آن دنبال پیام سیاسی گشت.

اما، به قول «الیسون ویلمور» خبرنگار وب‌سایت «بازفید» نه تنها «جنگ ستارگان» و فیلم «یاغی» بلکه همه فیلم‌ها، چه خوب، چه بد، چه بزرگ، چه کوچک، به ناچار «سیاسی» هستند. هر چند که فیلم «یاغی» در مجموعه «جنگ ستارگان» یک روایت کوچک وجانبی است، ولی کار بزرگی انجام می‌دهد، و آن، تعریف نیروهای شورشی است، که متشکل است از عناصر حاشیه‌ای، و در آن، نبرد برای آزادی، دیگر کلی و گسترده نیست.

دودستگی

اما نظرها در باره کیفیت فیلم «یاغی» مختلف است. مثلا از دید «کایل اسمیت»، منتقد نیویورک پست، فیلم «یاغی» بعد از «امپراتوری ضربه می‌زند» بهترین فیلم مجموعه «جنگ ستارگان» است، به خصوص به خاطر طنز ابتکاری در دیالوگها، که به لحن جدی فیلم جنگی، لطمه نزده.

«دیوید ادلستین»، منتقد هفتگی «نیویورک»، یک سوم پایانی فیلم «یاغی» را نفسگیر می‌داند و می‌نویسد برخلاف اپیزودها، که پایان‌های نامشخص دارند، فیلم «یاغی» پایانی مشخص و راضی‌کننده دارد.

«فلیستی جونز» و «دیه‌گو لونا» در فیلم «یاغی: یک داستان از جنگ ستارگان»

مشکل منتقدها در نوشتن در باره «یاغی»، این است که به خواهش استودیو، خود را ناچار دیده‌اند که از پرداختن به جزئیات قصه، پرهیز کنند، که باعث می شود که بیشتر نقدها از حد تعریف از بازی‌ها و کیفیت های ظاهری فیلم، فراتر نروند، چیزی که قطعا خواست استودیو بوده.

از دید «ای او اسکات» سر منتقد نیویورک تایمز، تقاضای استودیو، اولا نشان می دهد که تولیدکنندگان فیلم، چه برداشت سخیفی از تماشاگران آن دارند و دیگر اینکه، نشان می دهد که از دید تولیدکنندگان فیلم، لذت تماشای آن، قرار است به چند چرخش سناریو محدود باشد، و بنابراین، لذتی ناچیز و دورانداختنی است.

«اسکات» فیلم‌های جدید «جنگ ستارگان» را با سه فیلم اول مجموعه، مقایسه کرده و نوشته: انرژی یاغیگرانه‌ای که در آن سه اپیزود اول وجود داشت، در فیلم «یاغی» گیر نمی‌آید. برای هوادارها، یادگرفتن اسامی عجیب ستارگان، شخصیت‌ها و کهکشان‌های دوردست، خودش نوعی تفریح بود، در حالیکه بعد از گذشت سالها و اپیزودهای بسیار، حالا یادگرفتن این اسامی، به خواندن درس‌های بی‌فایده، تبدیل شده.

«یاغی»، به نظر «تای بر» منتقد «باستون گلوب» به جزئیات بحث‌ها و جناح‌بندی‌های سیاسی در میان مقامات امپراتوری و در میان فرماندهان سپاه اتحاد شورشیان، می پردازد، در حالیکه این بحث‌ها، برای هیچکس، غیر از مدیران جزء در ادارات و شرکتها، جذابیت ندارد.

از دید «میک لاسال» منتقد «سانفرانسیسکو کرانیکل» فیلم «یاغی» کلا یاس‌آور است. شخصیت‌ها، مثل خود سناریو، افسرده‌اند، و موسیقی آهنگساز «مایکل گیاچینو» هم به جان بخشیدن به این افسردگی، کمکی نمی‌کند.

بعضی منتقدها، از جمله «اسکات»، منتقد نیویورک تایمز، عقیده دارند که تولیدکنندگان «جنگ ستارگان» منابع ارزشمندی نظیر بازی‌های خوب هنرپیشه‌ها و طراحی صحنه‌ها و چیزهای دیگر را به هدر داده‌اند، و در نتیجه، این فیلم همه چیز دارد غیر از ماجراهای هیجان انگیز. شخصیت ها زیاد هستند، توضیح در باره تاکتیک‌های جنگی و فنی و حرفهای ظاهرا سیاسی در فیلم زیاد است ولی به مشکلات اخلاقی و راهبردی شورش، وزن کافی داده نشده. کجا هدف وسیله را توجیه می کند؟

«اسکات» در این فیلم، بلندپروازی نمی بیند، و حتی اراده ای هم برای متقاعد کردن تماشاگر در آن ندیده، غیر از وابستگی به یک «برند» آشنا و پرسابقه، و تنها نیروی موثر در این فیلم را نیروی عادت می داند.

بعضی منتقدها ، فیلم «یاغی» را در بهترین حالت، یک فیلم متوسط می دانند، یک فیلم «سفارشی» که سناریست های حرفه ای هالیوود، نظیر «کریس وایتز» و «تونی گیل‌روی» روی آن کار کرده‌اند.

با این حال، منتقد «استار » روزنامه پرتیراژ مینیاپولیس، نوشته فیلم«یاغی» با لحن تیره و نبردهای سهمگین و قصه پراز چرخش‌اش، ثابت می‌کند که جهان «جنگ ستارگان» همچنان قادر است سرگرمی اصیل برای بزرگسالان بیافریند، بدون آنکه از انرژی شوریده و مجنون آن، چیزی کاسته شود.

دیوید ادلستاین، در هفتگی «نیویورک» می‌نویسد فیلم جدید «یاغی» شوق تماشای اثری مثل «امپراتوری ضربه می‌زند» را تجدید نمی کند اما در دنیای «جنگ ستارگان» جای بزرگی دارد، بیشتر به این دلیل که رقیب برای آن وجود ندارد.