دیدگاه |‌ بهره بالقوه آمریکا از افول ناگزیر چین

مجسمه‌ای از پرچم چین در موزه حزب کمونیست چین

مفسر سیاسی باسابقه محافظه‌کار پرتیراژترین روزنامه پایتخت آمریکا، عقیده دارد که آمریکا می‌تواند از روند افول ناگزیر چین بهره‌برداری کند، البته در صورتی که دولت بایدن مایل باشد. او جمعیت چین در حال کاهش می‌بیند و می‌گوید حزب کمونیست، با تاکید با مارکسیسم-لنینیسم، چین را به سوی سرنوشت اتحاد شوروی هدایت می‌کند.

جرج ویل، که بیش از ۴۰ سال است در باره سیاست و اجتماع از دیدگاه محافظه‌کار در واشنگتن پست مقاله می‌نویسد، در مقاله‌ چهارشنبه ۱۷ اوت، ۲۶ مردادماه، خود، اشاره می‌کند که رویدادهای اخیر، فرضیه اشتباه قرار داشتن چین در مسیر صعود مداوم، و تبدیل آن به قدرتمندترین کشور جهان را متزلزل کرده است.

جرج ویل می‌نویسد بعد از پنجاه سال که نیروی کار ارزان، کشور چین را به موتور تولید جهان تبدیل کرد، نیروی کار چین به تدریج دیگر نه ارزان است نه وافر.

یک پژوهش دانشکده علوم اجتماعی شانگهای، که بلافاصله بعد از انتشار، سانسور شد، حاکی است که جمعیت چین سال گذشته (۲۰۲۱) به اوج خود رسید، و تا سال ۲۱۰۰ جمعیت چین به ۵۸۷ میلیون نفر تنزل خواهد یافت.

جرج ویل می‌نویسد اگر آمریکا سیاست مهاجرتی معقولی در پیش گیرد، جمعیت ایالات متحده در سال ۲۱۰۰ تقریبا با جمعیت چین برابر خواهد شد.

جرج ویل به نقل از نورمن آگوستین، مقام سابق پنتاگون و یکی از رهبران سابق صنایع دفاعی آمریکا، می‌نویسد چین موفق شد که جمعیتی به مراتب بیش از تمام جمعیت آمریکا را از فقر به طبقه متوسط برساند. اگوستین با شی جینپینگ رئیس حکومت چین موافق است که نبردگاه جهانی، اینک نوآوری و ابتکار در فناوری پیشرفته است.

جرج ویل، آمارهایی را که آگوستین از مقایسه سطح تحصیلات و شمار فارغ‌التحصیلان در آمریکا و چین استخراج کرده، نقل کرده است.

آگوستین نوشته است در سال ۲۰۰۰ نسبت فارغ‌التحصیلان مقطع لیسانس رشته‌های علوم، ریاضی و مهندسی در آمریکا ۱.۹ برابر چین بود. این نسبت در سال ۲۰۲۰، معکوس شد و چین ۲.۴ برابر آمریکا، فارغ‌التحصیل داشت. در مقطع دکتری این رشته‌ها هم در سال ۲۰۰۰ نسبت آمریکا به چین ۳.۳ برابر بود، اما ۲۰ سال بعد، چین با نسبت ۱.۱ برابر، از آمریکا پیشی گرفت.

آگوستین افزوده است که یک فارغ‌التحصیل دبیرستان در چین، سه سال بیشتر از همتای آمریکایی خود در کلاس درس می‌گذراند.

کارنامه‌ ملی،‌ که میانگین نتایج امتحانات استاندارد آمریکا را منعکس می‌کند، حاکی است دانش‌آموزان کلاس ۱۲ در آمریکا در ریاضیات ۷۶ درصد و در علوم ۷۸ درصد زیر سطح مهارت کافی قرار دارند. این در حالی است که افزایش بودجه تحصیلات از کودکستان تا سال آخر دبیرستان، ۸۸ درصد بر شمار کارکنان اداری مدارس افزود، ولی تعداد شاگردان را فقط ۸ درصد افزایش داد.

از نظر نسبت مدارک مهندسی در سطح لیسانس، آمریکا در مقام ۷۶ جهان قرار دارد. نسبت مدارک دکترای علوم، فناوری، مهندسی یا ریاضیات در آمریکا ۲۴ درصد و در چین ۷۹ درصد است.

یک عامل مهارت در رشته‌های علوم، ریاضیات، فناوری و مهندسی در آمریکا، مهاجران یا متولدین خارج از آمریکا هستند که ۲۸ درصد از اساتید رشته‌های علوم و مهندسی دانشگاه‌ها را تشکیل می‌دهند. این در حالی است که ۳۸درصد برندگان آمریکایی جایزه‌های نوبل فیزیک، شیمی، و پزشکی در سال ۲۰۰۰، متولد خارج از آمریکا بودند.

اگوستین همچنین نوشته است بیش از نیمی از بنیانگذاران ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا در فهرست مجله فورچون، یا متولد خارج از آمریکا یا فرزند یک متولد خارج از آمریکا هستند.

  • گزینه‌ها

جرج ویل می‌نویسد گزینه‌های آمریکا می‌توانند در رقابت با چین برنده شود. مثلا آمریکا می‌تواند انتخاب کند که با تجدیدنظر در سیاست مهاجرپذیری خود، مثلا فارغ‌التحصیلان خارجی که یک سوم از دکترای علمی یا مهندسی خود را در آمریکا کسب کرده‌اند، در آمریکا نگه دارد.

دولت ‌آمریکا همچنین می‌تواند انتخاب کند که بیشتر از ۰.۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به پژوهش‌های اساسی اختصاص دهد. این درصد طی ۲۰ الی ۲۸ سال گذشته، رو به کاهش بوده و در حال حاضر به مقام ۲۹ جهان فروافتاده.

جرج ویل می‌نویسد هر چه باشد، براساس رتبه‌بندی نشریه هایر اجوکیشن تایمز (تایمز تحصیلات عالی)، ۲۵ دانشگاه از بهترین‌های جهان، در آمریکا قرار دارند، و در حالیکه چین و متحدان آن (روسیه، ایران، کره شمالی) فقط ۱۷ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارند، آمریکا و نزدیک‌ترین متحدان آن، یعنی اروپای غربی و ژاپن، تقریبا ۵۰درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را نمایندگی می‌کنند.

جرج ویل می‌افزاید چین، انتخاب کرده که خود را کودن کند. روزنامه فایننشال تایمز گزارش می‌دهد که نرخ بیکاری جوانان در چین به ۱۸.۴درصد رسیده است و فارغ‌التحصیلان دانشگاه برای پیدا کردن شغل با دشواری روبرو هستند، «مگر اینکه در رشته مارکسیسم مدرک گرفته باشند.»

در سال ۲۰۱۸، دولت چین به دانشگاه‌ها ابلاغ کرد که در ازای هر ۳۵۰ شاگرد، دست کم یک استاد فارغ‌التحصیل رشته مارکسیسم، استخدام کنند. شمار مشاغل خالی برای فارغ‌التحصیلان مارکسیسم در نیمه دوم سال جاری، ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشت. جرج ویل می‌نویسد این خوب است، چون مارکسیسم پیروان خود را احمق می‌‌کند. این همه سلول مغزی برای تحصیل آثار یک پیامبر قرن نوزدهمی صرف می‌شود که پیش‌‌گویی‌های او موفقیت چندانی نداشته‌اند.

از دیدگاه جرج ویل، یکی از پارادوکس‌های قرن بیستم این است: اگر انقلاب سال ۱۹۱۷ کشور روسیه را به مارکسیسم آلوده نکرده بود، جنگ سرد پدید نمی‌آمد، هر چند که حماقت مارکسیسم، نتیجه خوبی برای جنگ سرد به بار آورد.

جرج ویل احتمال می‌دهد که لنینیسم چین، مسیری مشابه قرن بیستم روسیه برای قرن بیست و یکم چین رقم خواهد زد، زیرا چین همه چیز را تحت انقیاد عملکرد «پیش‌قراول» حزب کمونیست قرار می‌دهد و حزب کمونیست چین، پیش‌قراول جهالت است.

* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده است و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب‌دهنده دیدگاه صدای آمریکا نیست.