پرویز صیاد، متولد ۱۳۱۸ در لاهیجان، بازیگر، نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس، کارگردان، تهیه کننده، و برنامه ساز تلویزیونی است. کار هنری را از تئاتر شروع کرد.
پرویز صیاد، اولین بار در سال ۱۳۳۸، یعنی ۵۸ سال پیش در فیلم "می میرم برای پول" بازی کرد. البته پرویز صیاد را همه با نام صمدآقا میشناسند – هفتگانه یا هشتگانه صمد، که از ۱۳۵۰ به بعد ساخته شد.شاید پنجاه درصد کارهای پرویز صیاد، ماجراهای صمد بود. علاوه بر آن، صیاد نوشتن ۱۷ فیلمنامه، کارگردانی ۱۳ فیلم سینمایی، بازی در ۳۳ فیلم سینمایی، و کارهای با ارزش دیگری مثل کاف شو برای تلویزیون، بازی در سریال دایی جان ناپلئون، بازی در ۲۰ نمایش – اغلب از نوشته های خودش – را در کارنامه دارد، که بعضی لزوما کمدی یا حتا طنز نبوده.
مثلا فیلم «فرستاده» که سال ۱۹۸۳ در آمریکا ساخته شد (چند سال بعد از انقلاب) نخستین کار سینمایی صیاد در خارج از ایران، برنده جایزه یوزپلنگ برنز از جشنواره فیلم لوکارنو، جایزه ویژه هیأت داوران در بخش مسابقه بینالملل جشنواره فیلم لوکارنو، و نامزد خرس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم برلین شد. ایده فیلم فرستاده، به نحوی روایت ترور علیاکبر طباطبایی، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در آمریکا در قبل از انقلاب، به دستِ داود صلاحالدین است. وی سال ۱۳۵۹ به دست یک مأمورِ جمهوری اسلامی به اسم داوود صلاح الدین، در آمریکا کشته شد. بعد، همین قاتل، یعنی داوود صلاح الدین، سال ۱۳۸۰ در فیلم سفر قندهارِ محسن مخملباف،در نقش یک پزشک انسان دوست، بازی کرد!
پرویز صیاد، یک هنرمند سیاسی است، قبل از انقلاب هم با آثاری که نوشت، کارگردانی و بازی کرد، نشان داد که یک هنرمند سیاسی است.
پرویز صیاد هر سال یک پیام نوروزی ویدئویی روی یوتیوب میگذارد. پیام نوروزی امسال وی مربوط است به اسکار ۲۰۱۷. کلِ پیام روی یوتیوب ۱۳ – ۱۴ دقیقه است که گوشهای از آن را در ویدیوی زیر میبینید.
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
پرویز صیاد با الهام از فاجعه آتش سوزی سینما رکس، نمایشی ساخته و کارگردانی کرده به نام "محاکمه سینما رکس". در رابطه با این نمایش لازم به توضیح است که فردی که در ابتدای نمایش با مسعود کیمیایی (با بازی پرویز صیاد) درباره کارهایش از جمله گوزنها و سفر سنگ – که در سینما رکس هم اکران شده بود –گفتگو میکند، حسین تکبعلی زاده است؛ فردی که بعدها به عنوان متهم اصلی در آتش زدن سینمارکس اعدام شد.
پرویز صیاد، محاکمه سینما رکس را خیلی زودتر از افشاگری رسانهها ساخت. اولین رسانهای که افشاگری کرد، صدای آمریکا بود. برنامه صفحه آخر حدود هفت سال پیش با سرهنگ اردشیر بیات، که سال ۵۷ رئیس پلیس آبادان بود، مصاحبه کرد. در آن برنامه برای اولین بار حقیقتِ دست داشتن آخوندها در ماجرای سینمارکس روشن شد. اما آقای صیاد از کجا با آن دقت اصل قضیه را میدانست؟
او در این باره میگوید:
" وقتی سینما رکس آتش گرفت، من در مونیخ بودم، و از طریق یکی از دوستان در جریان آتشسوزی قرار گرفتم. به عنوان عضوی از خانواده سینما، این واقعه روی من خیلی اثر گذاشت. به خصوص از این نظر خیلی برآشفته شدم که کسانی که خبر را به من دادند، با اطمینان گفتند که کار، کار ساواک و شاه است. من از آنها پرسیدم از کجا اطمینان دارید که کار ساواک است؟ روزنامهها این طور نوشتهاند؟ دوستان گفتند "نه، ولی ما باید بگوییم این طوری شده." این قضاوت باعث شد که از روز اول نسبت به این اتفاق که رویش سرپوش گذاشتند، و آن را بهانهای برای رسیدن به مقاصد سیاسی خودشان میدانستند، تردید کنم. تا این که دو سال بعد، در زمانی که دادگاه متهمان پرونده سینما رکس در ایران برپا بود، جزوهای از یکی از شاهدان عینی واقعه با نام مستعار در لس آنجلس منتشر شد. با خواندن آن از چندو چون ماوقع باخبر شدم. و از آنجا بود که تصمیم گرفتم آن را به صورت یک نمایش دربیاورم. ولی به آن جزوه اکتفا نکردم و با مراجعه به کتابخانه کنگره، نشریات آن روزها و همزمان با محاکمه را مطالعه کردم، و با بازماندگان قربانیان، و مسئولین وقت شهربانی و غیره آبادان، در لس آنجلس تماس گرفتم و از هر کجا که میشد در این باره اطلاعاتی به دست آوردم. ماحصل این گفتگوها، تنظیم و اجرای نمایشنامهای بود که بعدها به صورت ویدیو منتشر شد."
"مقارن همین اوقات، شیخ علی تهرانی که از بستگان نزدیک آقای خامنهای است و آن موقع در بغداد زندگی می کرد، با علیرضا میبدی مصاحبهای کرد، و دقیقاً همان حرفهایی را زد که من چند سال پیش برملا کرده بودم. صحبتهای او را هم – به عنوان فردی که از نزدیکان به دستگاه آقای خامنهای بود – در پایان ویدیوی محاکمه سینما رکس گنجاندم."
"شعار آگهیهای تبلیغاتی این نمایش این بود: فراموش کردن یک فاجعه، مقدمهای است برای فاجعه بعدی."
یکی دیگر از کارهای پرویز صیاد که بعد از انقلاب ساخته شد؛ فیلم چک پوینت بود که به فارسی سرحد ترجمه شده: این فیلم، که شش هفت سال بعد از انقلاب ساخته شد، مربوط است به یکی از پیامدهای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، که طبق فرمان ویژه کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا)، ورود ایرانیان به آمریکا ممنوع شده بود.
پرویز صیاد در فیلم چک پوینت، فقط مشکل را طرح نمیکند؛ بلکه جوابهایی هم به سؤالاتی که در ذهن مردم است، میدهد. مثلا این که آیا راه حل درست برای مقابله با یک حکومت گروگانگیر و تروریست این است؟
وی در این باره میگوید: "هر دو موردی که به لغو ویزای ایرانیان از سوی دولت آمریکا منجر شد – چه در زمان گروگانگیری و چه امروز – عکس العمل دولت آمریکا بود نسبت به عملکرد جمهوری اسلامی، ولی دودش به چشم مردم میرود. چون مقامات دولت تروریستی به هر حال راههایی برای سفر به آمریکا دارند مثل سفر با پاسپورت دیپلماتیک یا پاسپورت قلابی. ولی مردم عادی تاوان این تصمیم گیری ها را میدهند."
حدود ۱۵ سال پیش، یک نمایش روی صحنه رفت – به اسم پرویز صیاد و صمدش. یک کار روانشناختی موفق، از این نظر که توانست یک موضوع کاملا درونی و شخصی هنرمند، و رابطه هنرمند با نقش را، طوری نشان بدهد که فاصلهها و اشتراکات این دو برای بیننده قابل درک باشد.
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
اگر بعد از انقلاب ماجراهای صمد در ایران ادامه پیدا میکرد به چه صورت درمیآمد؟
پرویز صیاد، همین هویت اصلی صمد – یعنی طنز تند و تیز و افشاگر او – را با خود به خارج از کشور آورده.
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
پرویز صیاد این روزها سرگرم نوشتن خاطرات خود است.
*
بینندگان گرامی برای گذاشتن پیام در رابطه با بخش "تقدیمی" برنامه، با شماره زیر تماس بگیرند:
00 1 202 382 5982
آدرس ایمیل و فیسبوک برای ارسال فیلم و ویدیو به صفحه آخر:
lastpage@voanews.com
Voalastpage
نشانی تلگرام بخش فارسی صدای آمریکا farsivoa
* نظرات مهمان محترم برنامه الزاما نظر صدای آمریکا نیست.