آیا تحریم ها می تواند رفتار ایران را تغییر دهد؟

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده اخیراً علت خودداری ایالات متحده برای تعیین ضرب الاجل برای ایران به هدف متوقف کردن برنامه اتمی این کشور را تشریح کرد و گفت «ما متقاعد شده ایم که هنوز فرصت داریم ... ما نهایت تلاش خود را به کار خواهیم گرفت ایران را متقاعد کنیم تا در مذاکراتی شرکت کند که بر اساس حسن نیت برگزار می شوند». آنچه که در بطن این اظهارات نهفته این است که شاید اعمال تحریم های شدید ایالات متحده و اروپا علیه ایران، عاملی برای تغییر رفتار حکومت تهران باشد.

در شرایطی که برخی تلاش های سازمان ملل متحد و اعمال تحریم های اقتصادی و سیاسی به هدف تغییر رفتار عراق را به عنوان نمونه موفقی در زمینه موثر بودن تحریم ها علیه حکومت ها قلمداد می کنند، اما بر خلاف آنچه که مردم تصور می کنند (و یا فراموش کرده اند)، تحریم های عراق به شکست فاحشی منتهی شد.

بیایید تحریم های سازمان ملل متحد بر عراق را مرور کنیم و درس هایی را که از آن گرفتیم، با وضعیت امروز بسنجیم.

در اوت سال ١٩٩٠، شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم های مالی و اقتصادی بسیار سنگینی را علیه عراق اعمال کرد. هشت ماه بعد و پس از پایان «جنگ خلیج (فارس)»، شورای امنیت این سازمان با تصویب قطعنامه شدیدتری خواهان برچیده شدن سلاح های کشتارجمعی عراق شد. از عراق خواسته شده بود تا در امور مربوط به سلاح های کشتار جمعی عراق با «کمیسیون ویژه سازمان ملل متحد» همکاری کند.

از سال ١٩٩۱ تا ۲۰٠۳، شورای امنیت سازمان ملل چندین قطعنامه دیگر تصویب کرد و علیه دولت صدام و اجرای برنامه «نفت برای غذا» محدودیت هایی ایجاد کرد. برنامه «نفت برای غذا» به عراق اجازه می داد با فروش میزان مشخصی نفت، مواد غذایی و سایر احتیاجات ابتدایی را برای شهروندانش خریداری کند تا از احتمال وقوع یک فاجعه انسانی پیشگیری شود.

تحریم های عراق بسیار گسترده تر و شدیدتر از تحریم هایی بود که هم اکنون بر ایران اعمال می شوند. هدف بسیاری از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد این بود که رفتار صدام حسین در اعمال سیاست های خشونت بار و بی رحمانه علیه شهروندان خود تغییر کند، و او برنامه سلاح های کشتار جمعی خود را برچیند. اما حسین به هراس افکنی و بی رحمی علیه ملت خود ادامه داد و از همکاری با بازرسان ویژه سلاح های کشتار جمعی سازمان ملل متحد سرباز زد.

او بارها تکرار کرده بود که اجازه بازرسی کامل از تاسیسات محل نگهداری سلاح های کشتار جمعی عراق را صادر خواهد کرد، اما به وعده های خود عمل نکرد و تا آخرین دقایق حکومت خود در بازرسی های نمایندگان این سازمان مداخله می کرد.

مقابله با برنامه «نفت برای غذا» نیز تا حدودی موفق بود. حسین با مبادله غیرقانونی نفت کشورش، اقلام ممنوعه را به عراق قاچاق می کرد. صدام و محافل داخلی وی در کاخ های مجلل زندگی می کردند و مردم او با شوربختی و زیرشکنجه های مقامات صدام حسین روزگار می گذرانند.

تردیدی نیست که صدام تلاش های خود برای دستیابی به مواد مورد نیاز برای پیشبرد برنامه سلاح های کشتار جمعی کشور را ادامه داد. دیوید کی، رئیس «گروه بررسی عراق» سازمان ملل متحد پس از «عملیات آزادسازی عراق» در گزارش خود از «دهها نوع فعالیت مربوط به برنامه سلاح های کشتار جمعی» پرده برداشت که از دید این سازمان مخفی مانده بود. او بعدها شهادت داد که عراق «تا لحظات پایانی» دوران حکومت صدام برای تولید ماده کشنده ریسین تلاش کرده بود.

بر خلاف انچه که تصور می شد سلاح های کشتار جمعی در عراق وجود نداشت، اما بر پایه مشاهدات آقای کی، صدام مواد مورد نیاز برای ساخت آن سلاح هارا داشت، اما آن ها را در مقیاس وسیع تولید نکرده بود.

روسیه و چین و دیگر اعضای شورای امنیت از اجرای تحریمهای سازمان ملل متحد علیه عراق ممانعت به عمل می آورند، این کشورها هم اکنون در مورد تحریم های ایران نیز تلاش های مشابهی به کار می برند. پس از گذشت بیش از یک دهه که عراق به بازی موش و گربه خود ادامه داد، تردیدی وجود نداشت که تحریم های عراق ناکام و ناکارآمد بوده است.

ادامه تحریم ها علیه حکومت رو به زوال عراق دیگر گزینه پیش روی نبود. تداوم تحریم ها به مرگ و میر شمار زیادی از شهروندان غیرنظامی این کشور منتهی می شد. اگر تحریم ها بدون تایید سازمان ملل متحد لغو می شد، تردیدی نبود که صدام حسین برنامه تولید سلاح های کشتار جمعی خود را پیش می برد و پیامدهای آن می توانست فاجعه بارباشد.

این تحولات انگیزه ای برای آغاز «دومین جنگ خلیج (فارس)» بودند.

مقایسه وضعیت امروز با دوران حکومت صدام حسین نشان می دهد که هنوز فرض بر این است که رهبران (ایران) بر اساس ملاحظات اقتصادی، تصمیم های «منطقی و عاقلانه ای» اتخاذ خواهند کرد. فرض بر این است که دولتمردان (ایران) درک منطقی از این واقعیت دارند که به هدف اجتناب از انزوای بین المللی و نیز رو به وخامت گذاشتن شرایط اقتصادی کشور باید به درخواست های جامعه جهانی تن دهند.

رهبران ایران در آنچه که در جهان غرب یک تصمیم منطقی و معقول ارزیابی می شود، ناکام مانده اند. برخورد ایران با بازرسان «آژانس بین المللی انرژی اتمی» انعکاس دلسردکننده ای از رفتاری است که حسین پیش گرفته بود. رهبران ایران نیز همچون عراق دوران صدام حسین، کوچکترین انگیزه ای برای همکاری نشان نمی دهند. آن ها احساس می کنند که سرنهادن به درخواست کشورهای خارجی نشانه ضعف و عاملی برای سرعت بخشیدن به سقوط حکومت تهران خواهد بود.

از دیدگاه مقامات جمهوری اسلامی، تحریم ها به طور موقت به کشور آسیب خواهد رساند. آن ها احتمالاً تصور می کنند که اگر به هدف خود برای توسعه سلاح های اتمی دست یابند، موضع ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای تقویت خواهد شد و جامعه جهانی به ناچار تحریم ها را لغو خواهد کرد.

از سویی دیگر، دیدگاه های عقیدتی و مذهبی دولتمردان جمهوری اسلامی، نظریه هایی همچون برتری جامعه ایران، حس شهادت طلبی و ضرورت آن برای ظهور حضرت مهدی و ادعای مقامات تهران بر اتخاذ یک رویکرد منطقی و عاقلانه را باید به شرایط موجود و فعالیت های اتمی این کشور افزود.

وضعیت امروز ایران نمونه کاملی از بی تاثیر بودن تحریم ها است، شرایطی که بین درد و آلام مردم و نظام ارزشی رهبران کشور و فقدان عطوفت و مهربانی نسبت به ملت، کوچکترین ارتباطی وجود ندارد. با وجود چنین پیشینه تاریخی، دشوار است فرض کنیم اعمال تحریم علیه ایران، به سرنگونی و فلج قریب الوقوع حکومت تهران منتهی شود.

امید آن است که بدون توسل به حمله نظامی، ایران از تصمیم راسخ خود برای ساخت تسلیحات اتمی دست بردارد. با این وجود، در پرتو تجربه سازمان ملل در مورد عراق، به نظر می رسد که حتی اعمال تحریم های شدیدتر علیه ایران نیز برای دستیابی به چنین هدفی به شکست منتهی شود.

گزینه پیش رو حفظ شرایط موجود و رویارویی با پیامدهای یک حمله نظامی نیست. گزینه کنونی، متوقف کردن فوری ایران (حتی اگر نیازمند به اقدام نظامی باشد) و رویارویی با ایران مسلح به سلاح اتمی در آینده است.

تاخیر درانجام اقدامی هماهنگ، در شرایطی که هنوز در انتظار موفقیت فراگرد تحریم ها هستیم، ممکن است خطای مرگبار باشد.

برگرفته از روزنامه اورشلیم پست