اختصاصی؛ یک روزنامه‌نگار در ایران: روزنامه‌نگاران اجازه تحریف واقعیت را ندادند

ده‌ها روزنامه‌نگار در اعتراضات اخیر توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی احضار، بازداشت و محکوم شدند.

هم‌زمان با روز جهانی آزادی رسانه‌ها، یک روزنامه‌نگار داخل ایران که در جریان اعتراضات سراسری پس از کشته شدن مهسا امینی بازداشت شده بود، در گفت‌وگویی مکتوب با بخش فارسی صدای آمریکا از تجربه‌های خود و تحلیلش از وضعیت رسانه‌ها در ایران سخن گفته است.

صدای آمریکا برای حفظ امنیت این روزنامه‌نگار شناخته‌شده، از ذکر نام او خودداری می‌کند.

او می‌گوید، از جریان مستقلی که با بهره‌گیری از امکانات رسانه‌های اجتماعی «مهمترین نقش» را در «افشای ماهیت جریان‌های اصلاح‌طلب و اصولگرای جمهوری اسلامی» داشت، «طیف جدید روزنامه‌نگاران مخالف جمهوری اسلامی از میان روزنامه‌های به‌شدت کنترل شده» پدید آمد.

متن زیر، برآمد این گفت‌وگو و پاسخ به پرسش‌هایی درباره وضعیت روزنامه‌نگاری در ایران، احضار، تهدید، و بازداشت روزنامه‌نگاران، و تجربه شخصی این روزنامه‌نگار است:

روزنامه‌نگاری در ایران پس از ۱۹۷۹ در طول سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۴، تلاش نسلی جوان برای دست یافتن به گوشه‌هایی از حقوق شهروندی و اصول دموکراتیک بود و البته در همان سطح هم نه‌ تنها تحمل نمی‌شد، بلکه همواره توسط مالکان رسانه‌ها که از نیروهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بودند مهار و همچنین با کنترل نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضایی جمهوری اسلامی، به شکل مداوم تنبیه می‌شد.

اما پس از این دوره که هم‌زمان با آغاز به کار دولت حسن روحانی و آغاز مذاکرات برجام، آن نسل جوان آرمان‌گرا به میان‌سالی رسید، روزنامه‌نگاری ماهیت یک شغل با نگاه منبع درآمدی موجه برای طبقه متوسط شهری درآمد و نیروهای آرمان‌گرا و مخالفان جمهوری اسلامی در بدنه مطبوعات هم اندک اندک تصفیه و حذف و محدود و در نهایت ممنوع‌الکار شدند و بدنه بوروکراتیک روشنفکرنمای جمهوری اسلامی که چهره‌هایی همچون روحانی و ظریف را در ویترین و افرادی همچون خاتمی و هاشمی را پشت صحنه خود داشت، تمام ظرفیت رسانه‌های منتقد را در اختیار خود گرفت و به این شکل، مطبوعات تبدیل به عرصه رقابت دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا شد که هیچ یک از خبرنگاران هر دو گروه، خطوط قرمز اصلی حکومت جمهوری اسلامی را نقض نمی‌کردند.

در چنین فضایی بود که نوامبر خونین ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) مانند کشتار میدان تیان‌آن‌من چین، در رسانه‌های ایران سانسور می‌شود و پس از آن هم، جامعه خبرنگاران شاغل در روزنامه‌های داخل ایران، آن‌گونه در گفتمان اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی مسخ شده‌اند که پس از شلیک عمدی سپاه به هواپیمای اوکراینی، با وجود شواهدی که در شبکه‌های اجتماعی از ماجرا منتشر شد، حتی این خبرنگاران شاغل در رسانه‌های مجاز جمهوری اسلامی، توان شک کردن به ماجرا را هم نداشتند و سه شبانه‌روز، به بلندگوی تبلیغاتی تیم روحانی و ظریف برای تکرار دروغ نقص فنی هواپیما تبدیل شدند.

پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، ظرفیت‌های انتقادی روزنامه‌نگارانی که در روزنامه‌های اصلاح‌طلب، زیر گفتمان اصلاحات و برجام دفن شده بود، دیگر نیازی به دفاع از دولت مستقر نداشت و از طرف صاحبان این رسانه‌ها که به اصلاح‌طلبان متصل هستند، اجازه انتقاد پیدا کردند.

در چنین فضایی وقتی قتل مهسا امینی به دست نیروهای نظامی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی رخ داد، دیگر غل و زنجیرهایی از جنس اتاق فکر ظریف و روحانی به دست و پای خبرنگاران منتقد بسته نبود تا مانند ماجرای هواپیمای اوکراینی آنها را اغفال کند و این‌گونه بود که ناگهان از دل روزنامه‌هایی که حکومت گمان می‌کرد یکدست و همسو با حاکمیت شده‌اند هم، روزنامه‌نگارانی همچون الهه محمدی و نیلوفر حامدی شجاعانه به اطلاع‌رسانی پرداختند و اجازه دروغ‌پردازی و تحریف واقعیت را به ابزارهای رسانه‌ای رسمی جمهوری اسلامی ندادند.

به همین دلیل بازداشت روزنامه‌نگاران در موج انقلابی جدید ایران که پس از قتل مهسا امینی آغاز شده، دوباره به یکی از دستورکارهای نهادهای امنیتی و قضایی رژیم تبدیل شد، در حالی که پس از نوامبر خونین ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) چنین برخوردی با روزنامه‌نگاران نشد.

البته روزنامه‌نگاری ایران محدود به فضای رسانه‌های رسمی نمانده و در طول ۱۰ سال اخیر هم‌زمان با روند حذف روزنامه‌نگاران مخالف نظام از مطبوعات و رسانه‌ها، جریان‌های مستقلی با تکیه بر ابزارهای جدید همچون پادکست و شبکه‌های اجتماعی، راه روزنامه‌نگاری تحقیقی و انتقادی را در پیش گرفته‌اند که به عقیده من این جریان، مهمترین نقش را در حفظ روحیه انتقادی و همچنین افشای ماهیت جریان‌های اصلاح‌طلب و اصولگرای جمهوری اسلامی برای نسل‌های جدید روزنامه‌نگاران داشت و برخاستن طیف جدید روزنامه‌نگاران مخالف جمهوری اسلامی از میان روزنامه‌های به‌شدت کنترل شده، مدیون تلاش‌های آن طیف جدا شده از مطبوعات رسمی است.

این نکته‌ای است که بازجویان من در دوران بازداشت بر آن تأکید داشتند و البته به عقیده من آنها خیلی دیر متوجه شدند که ما در بیرون مطبوعات مجاز و رسمی، چگونه فعالیت کرده بودیم.