بیست و ششمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام های تابستان ۶۷، روز سه شنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۰ و علیرغم مشکلات تکنیکی فراوان با شهادت مجازی خدیجه برهانی و حسین سیداحمدی برگزار شد.
این دو شاهد از شهرک اشرف سه، محل استقرار سازمان مجاهدین خلق در آلبانی، در دادگاه شرکت کردند.
خدیجه برهانی شهادت داد که پنج برادر او در زندان و یکی دیگر از برادرانش در جریان عملیات نظامی میان نیروهای اردوگاه اشرف و حکومت جمهوری اسلامی ایران کشته شدند. شهادت خانم برهانی در مورد برادرش حسین برهانی، معروف به حسین قزوینی، بود که در سال ۶۷ اعدام شد.
شاهد گفت برادرش در فروردین سال ۶۰ در سن ۱۷ سالگی دستگیر و به اتهام هواداری و فروش نشریه سازمان مجاهدین خلق به حبس ابد محکوم شد. حسین برهانی اما در سال ۶۷ در گوهردشت اعدام شد. پدر خانواده برهانی از روحانیون سرشناس و امام یکی از مساجد بزرگ قزوین بود که خلع لباس و بارها شکنجه شد.
خدیجه برهانی، شاهد روز سه شنبه، خود نیز در سال ۱۳۶۰ در سن ۱۲ سالگی در قزوین دستگیر و پس از ۸ ماه به قید وثیقه آزاد شد. او سال ۶۴ از ایران خارج شد و به اردوگاه اشرف رفت.
حسین سیداحمدی، شاهد دوم، در نوبت بعدازظهر به عنوان شاکی اعدام برادر زندانیاش، سیدمحسن سیداحمدی، در زندان گوهردشت، در این دادگاه حاضر شد. شاهد گفت که محسن در آذر ۱۳۵۹ در سن ۲۰ سالگی به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین دستگیر، به زندان اوین منتقل، و به یک سال زندان محکوم شد.
محسن سیداحمدی چند ماه قبل از اعدامها از اوین به گوهردشت منتقل و بعد اعدام شد. حسین سیداحمدی شهادت داد که در سال ۵۹ در جریان دیدار حضوری با برادرش در زندان اوین متوجه شد که او به شدت شکنجه شده است.
یک برادر دیگر شاهد به نام محمد سیداحمدی نیز در سال ۶۷ در زندان اوین اعدام شد. ماموران زندان اوین خبر اعدام محسن و محمد را با دو ساک متعلق به آنها به مادرشان دادند و به او گفتند که «اعدامشان کردیم» و «حالا به جای این که در زندانها به دنبالشان بگردی، میتوانی به خانه بروی و استراحت کنی.» او گفت که مادر اعدامشدگان هفتهها و ماهها به دنبال پیکر فرزندانش رفت، اما آنها را به او تحویل ندادند و محل دفن را هم اعلام نکردند.
شاهد درباره «زندانیان ۵۹» گفت که آنها قبل از سال ۶۰ و در زمان قانونی بودن فعالیتهای تبلیغاتی دستگیر و محکوم شده بودند و حکمهای اکثر آنها کمتر از یک یا دو سال زندان بود، چرا که طبق قوانین آن زمان اصلا مرتکب خطایی نشده بودند. اما به دلیل تاکید آنها بر مواضع «مجاهد» بودنشان، بعد از اتمام زمان محکومیت هم در زندان ماندند، تحت شکنجه قرار گرفتند، و سپس اعدام شدند.
حسین سیداحمدی با توصیف این زندانیان به عنوان حدود ۱۰۰ فرد «دارای تشکیلات منسجم و فولادی» که حکومت نتوانست «آنها را درهم بشکند،» گفت که همگی آنها «به جز یکی دو نفر» را اعدام کردند و «برادر من [محسن] هم یکی از همین بچه های ۵۹ بود.»
شاهد همچنین از برخورد مادرش با اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دههٔ شصت، و اعتراض او نسبت به شکنجه زندانیان گفت. به گفته حسین سیداحمدی، مادرش در واکنش به اظهارات لاجوردی مبنی بر تکذیب شکنجه زندانیان، به صورت او سیلی زد و به همین دلیل او را یک هفته زندانی کردند و دستش را شکستند.
حسین سیداحمدی در توضیح نحوه کشته شدن علی، برادر سومش، گفت که در سال ۹۲ اعضای «نیروی قدس تروریسم» با حمله به ۱۰۰ نفر از مجاهدینی که برای حفظ اموال در اردوگاه اشرف باقی مانده بودند، همه مجاهدین بازداشت شده را به غیر از یکی دو نفر، اعدام کردند. او گفت که همسر علی نیز توسط پاسداران کشته شد و فرزندش که کمتر از یکسال داشت تا چهار سالگی در زندان اوین بود.
حسین سیداحمدی قاسم سلیمانی را «جنایتکار» خواند و گفت که او روز بعد در زمان ارائه گزارش خود درباره حمله به مجاهدین در مجلس خبرگان، این کشتار را تبریک گفت. «جنایتکار» خواندن سلیمانی توسط شاهد، واکنش سریع حمید نوری، متهم پرونده، را به همراه داشت که گفت: «مجاهدین جنایتکارند، نه قاسم سلیمانی.» دادگاه بلافاصله برای مدتی متوقف شد و سپس قاضی دادگاه ختم جلسه را اعلام کرد.
جلسه بعدی دادگاه روز پنجشنبه ۲۲ مهر به شهادت مهناز میمنت و مهری حاجی نژاد اختصاص خواهد داشت.