نیویورک‌تایمز: جوانان ایرانی در کانون گسترده‌ترین اعتراض‌ها علیه روحانیان هستند

اعتراضات سراسری ایران، مهر ۱۴۰۱

نیویورک تایمز در مقاله‌ای پیرامون اعتراض‌ها در ایران می نویسد: اعتراضات سراسری اخیر با هدف پایان دادن به جمهوری اسلامی با زنان و دختران جوانی آغاز شد که با آتش زدن روسری ها و شعار «زن، زندگی، آزادی» در شهرهای کوچک و بزرگ دست به اعتراضات خیابانی زدند و همزمان با آن، دو دختر نوجوان نیز خانه‌هایشان را ترک کردند تا در این اعتراضات شرکت کنند؛ و این آخرین بار بود که خانواده‌هایشان آنان را زنده دیدند.

در ادامه این مقاله آمده است: خانواده نیکا شاکرمی ده روز تمام دیوانه وار در جستجوی دخترشان بودند و برای دریافت کوچکترین خبری از او در شبکه های اجتماعی تلاش می کردند. خانواده سارینا اسماعیل‌زاده اما چند ساعت پس از ناپدیدشدن دخترشان از سرنوشت او خبردار شدند.

خانواده های آنان و سازمان های حقوق بشری می گویند نوجوانان ناپدیدشده توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. جمجمه یکی از آن شکسته شده و سر دختر دیگر با ضربات باتوم صدمه دیده. جسدهای آنان برای خاکسپاری تحویل خانواده ها شد. هردو آنان ۱۶ ساله بودند.

از آن پس «نیکا شاکرمی» و «سارینا اسماعیل زاده» چهره های جدید اعتراضاتی شدند که طی یک ماه اخیر بزرگترین و طولانی ترین اعتراض مدنی پس از اعتراضات ۸۸ را پدید آورده. تصاویر این دو دختر بر دیوارهای شهرهای ایران و پلاکاردهای اعتراضات خیابانی دیده شده و نام آنان در شعارهای خشمگینانه معترضان علیه حاکمان جمهوری اسلامی شنیده شده است.

از یک ماه پیش تاکنون، حضور زنان و دختران، در صف اول تظاهرات برجسته بوده و علی رغم سرکوبهای پیاپی نیروهای امنیتی، جوانان و حتی دختران دبیرستانی نیز شجاعانه به این اعتراضات پیوسته اند.

پیامد سرکوبها مرگبار بوده است. به گزارش «انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران» تاکنون ۲۸ کودک و نوجوان در جریان اعتراضات اخیر کشته شده و بسیاری نیز بازداشت شده اند. «یونیسف» نیز این گزارش ها را نگران کننده خوانده است.

«نیکا» و «سارینا» نوجوانانی شاد و سرزنده بودند. عکس های سلفی و ویدیوهایی که همرسانی کرده بودند، آنان را در حال آوازخوانی، رقصیدن و شوخی و خنده با دوستانشان یا پرسه در مراکز خرید نشان می دهد. پس از مرگ، چهره آنان نماد یک قیام ملی برای سرنگونی جمهوری شده. قیامی که هزاران جوان در صف مقدم آن هستند.

جوانانی همچون نیکا و سارینا در مرکز اعتراضی هستند که بزرگترین چالش روحانیان حاکم بر ایران است. این جوانان آگاه به فناوریهای مدرن با بسیاری از آموزه های سیاسی ایدئولوژیک نسل های پیشین نیز بیگانه اند. و حتی مقامات حکومتی تلاش کردند با قطع اینترنت و بستن شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام این نسل را سرکوب و مهار کنند. با این حال اعتراضات از دانشگاه ها به دبیرستان کشیده شد.

«علی فدوی» جانشین فرمانده سپاه می گوید میانگین سنی بازداشتی ها ۱۵ سال است و «یوسف نوری» وزیر آموزش و پروش نیز گفته شماری از دانش آموزان بازداشتی را «برای اصلاح رفتار» به مراکز روان درمانی فرستاده شده اند.

بنا به گزارش ها چهار روز پس از مرگ مهسا امینی، نیکا شاکرمی از خانه خاله خود در تهران بیرون رفت تا به اعتراضات خیابانی بپیوندد. نیکا در کافه «باریستا» به صورت پاره وقت کار می کرد و آرزو داشت پس از پایان دبیرستان از ایران مهاجرت کند. او که ترانه خوانی را دوست داشت در ویدیویی او در مراسم دبیرستانی روی صحنه رفته و میکروفن در دست ترانه «سلطان قلبها» را می خواند.

از همان شب او ناپدید شد و تلاش خاله و مادرش برای یافتن او بی نتیجه ماند تا اینکه ده روز بعد مقامات به آنان گفتند می توانند جسد نیکا را از سردخانه تحویل بگیرند. مادر نیکا گفت می خواهد ماجرای قتل دخترش را عمومی کند اما از سوی مقامات زیر فشار است. وی گفت خاله و دایی نیکا به همین دلیل بازداشت شده اند و خاله اش مجبور شده روایت رسمی حکومتیان درباره مرگ نیکا را در تلویزیون تکرار کند.

مادر نیکا به نیویورک تایمز گفت: «آنها مرا تهدید می کنند تا خودکشی را علت مرگ نیکا اعلام کنند. و به اجبار چیزهایی گفته ام که باید می گفتم.» در همین حین، ارتباط تلفنی مادر سارینا با نیویورک تایمز به ناگهان قطع شد و پیام ضبط شده شرکت مخابرات شنیده شد که می گفت شماره تلفن او قطع شده.

مقامات امنیتی از تلویزیون دولتی ویدیویی را پخش کرده و مدعی شدند نیکا وارد ساختمانی شده و سپس از آنجا به پایین پریده. مادر نیکا می گوید آن زن حاضر در ویدیو دختر نیست.

دو روز پس از ناپدیدشدن نیکا، سارینا اسماعیل زاده ساکن کرج به اتفاق همکلاسی هایش به تظاهرات اعتراضی کرج شرکت کرد. سارینا که در دبیرستان تیزهوشان و استعدادهای درخشان کرج تحصیل می کرد در ویدیوهایی که در یوتیوب منتشر کرده بود از زندگی روزمره حرف می زند: اولین آرایش کردن، تهیه پیتزا و یا دابسمش هایش را نشان می دهد.

به گزارش عفو بین الملل، نیروهای امنیتی سارینا را در آن تظاهرات دستگیر کرده و با باتوم به سر و صورت او زدند. او را به بیمارستان منتقل کردند اما کاری از دست پزشکان ساخته نبود چرا که سارینا پیش از رسیدن به بیمارستان بر اثر خونریزی شدید جان باخته بود.

مادر سارینا می گوید در مراسم خاکسپاری نیروهای امنیتی جسد سارینا را در کفن پیچیده بودند و فقط به او اجازه دادند برای لحظه ای چهره دخترش را ببیند و او متوجه شکستگی پیشانی دخترش شد.

مقامات امنیتی مادر سارینا را وادار کردند در تلویزیون دولتی روایت رسمی را تکرار کند که سارینا نیز از ساختمانی خود را به پایین پرتاب کرده است. مقامات امنیتی مادر مهسا را تهدید کردند در صورت عدم همکاری، جان تنها فرزند باقیمانده اش، در خطر خواهد بود.