هاشمی؛ از شعار سازندگی تا پرونده سیاه میکونوس

با شعار دولت سازندگی آمد اما وزارت اطلاعات دولت او، دوران سیاهی را رقم زد

دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، به نسبت روسای پیش از او، کم دردسر بود. به ظاهر جنگ پایان یافته بود و مخالفان سیاسی رمقی برای اعتراض نداشتند اما اعتبار دولت او بخاطر وعده های اقتصادی از یکسو، و حذف فیزیکی مخالفان در داخل و خارج توسط بخش های امنیتی، مورد انتقاد شدید قرار گرفت.

اکبر هاشمی رفسنجانی متولد ۱۳۱۳ در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان است. شهری که بعد ها به بخشی از شهرت او پیوند خورد. به خصوص در زمان تحصیل در حوزه قم که عموماً طلبه ها، عنوان شهرشان را بعد از اسم شان یدک می کشیدند.

پدر اکبر هاشمی از تجار پسته و باغداران بخش «نوق» شهر رفسنجان بود.
او بعد از تحصیل در مکتب خانه، در چهارده سالگی به قم رفت. در قم در کلاس های روحانیون سرشناس آن زمان همچون عبدالکریم حائری یزدی، محمد محقق داماد و محمدحسین طباطبائی شرکت کرد اما کلاس های یک روحانی میانسال در آن زمان او را جذب کرد؛ روح الله خمینی که برعکس اکثر علمای حوزه علمیه قم، اهل سیاست بود و کم کم به یک ناراضی در حکومت شاه تبدیل می شد.

هاشمی رفسنجانی در جوانی


در میان شاگردان روح الله خمینی او وضع مالی بهتری داشت برای همین تعجب برانگیز نیست که در دهه چهل او سفرهایی به خارج از کشور داشت. در آن سالها، اغلب روحانیان سفرهای زیارتی از جمله به نجف و کربلا داشتند اما در سابقه هاشمی رفسنجانی سفر به ژاپن، آلمان و حتی آمریکا ثبت شده است.

بعد از تبعید آیت الله خمینی در سال ۱۳۴۳، هاشمی رفسنجانی تا سالها بعد به عنوان رابط خمینی و هوادارانش عمل می کرد.

سالهای زندان
مخالفت با حکومت محمدرضا شاه پهلوی و همراهی با آیت الله خمینی برای اکبر هاشمی جوان کم هزینه نبود. او بارها زندانی شد.

بخشی از فعالیت هاشمی رفسنجانی حمایت مالی از گروهایی بود که فعالیت تروریستی داشتند. حزب موتلفه اسلامی یکی از این گروه ها بود که در ترور حسنعلی منصور نقش داشت و اکبر هاشمی رفسنجانی به آن نزدیک بود.

دیگر گروهی که هاشمی به آن نزدیک شد، سازمان مجاهدین خلق ایران بود. هرچند او قبل از انقلاب از این گروه جدا شد اما تا مدتها رابط این گروه با آیت الله خمینی در تبعید عراق بود.

اکبر رفسنجانی با اینکه هفت بار زندانی شد و مجموعا بیش از چهار سال را از ۳۷ تا ۵۷ در زندان گذراند اما از جمله معدود روحانیانی بود که در آن سالها به کار تجاری هم می پرداخت. یکی از فعالیت های اقتصادی او ساخت و فروش آپارتمان در تهران بود.

بعد از انقلاب
اکبر هاشمی رفسنجانی از همان ابتدای انقلاب، در سمت های مهم انقلابی ها قرار گرفت. از پیش از انقلاب، آیت الله خمینی او، محمد بهشتی و مرتضی مطهری را مامور تشکیل شورای انقلاب کرد.

هاشمی رفسنجانی حکم خمینی برای تشکیل دولت موقت را خواند


خیلی ها اولین بار هاشمی را زمانی دیدند که هنوز انقلاب پیروز نشده بود. روز یکشنبه پانزده بهمن ۱۳۵۷، هنوز دولت شاپور بختیار بر سر کار بود اما آیت الله خمینی در تهران، حکمی به مهدی بازرگان برای تشکیل دولت موقت داد. حکم را اکبر هاشمی که آن زمان ۴۴ ساله بود خواند. سخنان بریده و بریده او نشان از هیجان و تازه کاری اش داشت اما بعد ها هاشمی از اصلی ترین واعظان نظام جمهوری اسلامی شد.

با تشکیل دولت موقت، سمتی به هاشمی و دیگر نزدیکان روحانی آیت الله خمینی نرسید. برای همین، آنها در همان شورای انقلاب ماندند که در واقع نقش مجلس حکومت جدید را بازی می کرد.

هاشمی رفسنجانی از جمله موسسان دو حزب مهم در آن زمان بود. اول حزب جمهوری اسلامی و دوم جامعه روحانیت مبارز که یک تشکل محافظه کار به حساب می آمد. بعدها خود درخواست انحلال حزب جمهوری اسلامی را به خمینی داد و از دیگر تشکل هم خارج شد.

حزب جمهوری اسلامی نقش مهمی در قدرت یابی روحانیت پیرامون خمینی داشت. در واقع رشد حضور روحانیت در قدرت از بعد از ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران، عملی شد.

یکبار هم ترور شد. در خرداد سال ۵۸، گلوله ای او را مجروح کرد اما زنده ماند.

در همان سال ۵۸، وقتی آیت الله خمینی اقدام دانشجویان موسوم به «خط امام» را تایید کرد، دولت موقت سقوط کرد. با سقوط دولت موقت، هاشمی رفسنجانی و دیگر چهره های نزدیک به خمینی عهده دار امور شدند.

مجلس نشینی هاشمی
در تقسیم سمت های نظام، مجلس سهم اکبر هاشمی رفسنجانی شد. او در انتخابات ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ برای اولین دوره مجلس بعد از انقلاب، بالاترین رای را کسب نکرد اما بعد از مدتی که از کار هیات رییسه سنی گذشت، او به ریاست مجلس رسید.

حزب او، جمهوری اسلامی، در انتخابات اکثریت را داشت. او به هیات رییسه رفت و این سمت را برغم برگزاری دو انتخابات دیگر در سالهای ۶۲ و ۶۶، در اختیار خود نگه داشت تا به ریاست جمهوری رسید.

اولین مجلس بعد از انقلاب روز ۷ خرداد ۱۳۵۹ آغاز به کار کرد. کمتر از یکسال بعد، اکبر هاشمی بعد از رسیدن به ریاست، رهبری یکی از مهمترین رویدادهای ابتدای انقلاب را برعهده داشت: بررسی عدم کفایت رییس جمهوری وقت. با رای مجلس بنی صدر عزل شد.

یکی دیگر از نقش های هاشمی در مجلس اول بعد از انقلاب، کنترل مخالفان بود. چهره های ملی همچون مهدی بازرگان و عزت الله سحابی از مخالفان خمینی و مدیریت روحانیت بودند اما عملا تلاش شان به نتیجه ای نرسید.

لبخند هاشمی در زمان حمله نمایندگان حزب جمهوری اسلامی به نمایندگان نهضت آزادی


یکی از تصاویر ثبت شده از روزهای ابتدای کار مجلس اول، صحنه ای را نشان می دهد که غفور گرشاسبی و هادی غفاری دو نماینده عضو حزب جمهوری اسلامی در پشت تریبون مجلس به هاشم صباغیان و علی اکبر معین فر نمایندگان عضو نهضت آزادی حمله می کنند و اکبر هاشمی رفسنجانی در مقام رییس مجلس می خندد.

هاشمی قدرتمند
در فاصله زمانی سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸، هاشمی رفسنجانی بعد از آیت الله خمینی پر نفوذترین مسوول جمهوری اسلامی بود.

بعد از تجربه بنی صدر، آیت الله خمینی حاضر نشد اختیار فرماندهی کل قوا را به روسای جمهوری بعدی بسپارد. او به هاشمی رفسنجانی آنقدر اطمینان داشت که بعدها او را قائم مقام خود در فرماندهی جنگ کرد.

اکبر هاشمی رفسنجانی به روایت خاطراتش که در چندین جلد در ایران چاپ شده، بطور روزانه جنگ ایران با عراق را مدیریت کرد.

سال ۶۱ ایران توانست شهر خرمشهر را از دست نیروهای عراقی خارج کند. در آن زمان برخی فعالان سیاسی از جمله نهضت آزادی بحث خاتمه جنگ را مطرح کردند اما اکبر هاشمی رفسنجانی از جمله مشاورانی بود که آیت الله خمینی را متقاعد کرد به جنگ ادامه دهد، هرچند که شش سال بعد او مهمترین کسی بود که خمینی را به قبول آتش بش متقاعد کرد.

هاشمی رفسنجانی در میانه های دهه شصت و در ماجرای مذاکره با آمریکا و اسراییل، یک پای ماجرا بود.

در این معامله، آمریکا از ایران خواست تا از طریق نفوذ خود در لبنان، به آزادسازی گروگان های آمریکایی کمک کند و در ازای این خدمت، قطعات نظامی دریافت کند. ایران در سال ۶۴ شرایط مساعدی از نظر تسلیحات نظامی نداشت بخصوص که بخاطر تحریم ها علیه جمهوری اسلامی، عملا تهیه سلاح برای ایران سخت بود. هرچند بعد با افشای این معامله آنهم برای نظامی که مدعی دشمنی با آمریکا بود، یک رسوایی تمام عیار رقم خورد اما هرگز به موقعیت هاشمی رفسنجانی در ایران ضربه ای نخورد.

هاشمی رفسنجانی غیر از سمت های رسمی که داشت، با حکم آیت الله خمینی امام جمعه تهران هم بود که تا سه دهه بعد هم این سمت را حفظ کرد.

نمی شود به وقایع دهه شصت اشاره کرد و از کشتار مخالفان سیاسی در تابستان ۶۷ سخنی به میان نیاورد. در این تابستان، چند هزار مخالف سیاسی از سوی مسولان جمهوری اسلامی به قتل رسیدند اما هرگز مسولان آن نه تنها مورد پیگیرد قرار نگرفتند، حتی در این باره سخنی هم نگفتند. اکبر هاشمی رفسنجانی با اینکه در کتاب های خاطرات خود، به همه دیدارها و عملکرد روزانه اش اشاره کرده اما اشاره چندانی به کشتار ۶۷ ندارد.

از حاضران این عکس، کسی هنوز به روشنی درباره قتل های ۶۷ سخن نگفته است


این قتل عام توسط هیاتی سه نفره انجام می گرفت که اعضایی از شورای عالی قضایی و وزارت اطلاعات عضو آن بودند. عبدالکریم موسوی اردبیلی آن زمان رییس شورای عالی قضایی بود و دولت هم شامل رییس جمهوری وقت، علی خامنه ای و نخست وزیر، میرحسین موسوی بود. اما هیچکدام به نقش خود در اعدام مخالفان اشاره ای نکردند.

شاید ظاهراً رییس مجلس – اکبر هاشمی رفسنجانی- به خاطر عضو هیات اعدام نبودن، از این اعدام ها بی اطلاع باشد اما مساله این است که اعدام ها به دستور آیت الله خمینی بود و بعید است که اکبر هاشمی رفسنجانی مورد مشاوره خمینی قرار نگرفته باشد.

تقسیم قدرت
یک تصمیم از سوی هاشمی رفسنجانی، دو دهه بعد بر سرنوشت او دیگران تاثیر گذاشت. در خرداد ۱۳۶۸ او یک تنه به علی خامنه ای کمک کرد تا رهبر جمهوری اسلامی شود. درست مانند هشت سال قبل از آن که ریاست جمهوری علی خامنه ای در سال ۶۰ را فراهم کرد.

بعد از عزل بنی صدر و مرگ محمدعلی رجایی، انتخابات ریاست جمهوری دوره سوم برگزار شد. جمعه ده مهر ۱۳۶۰ او برگه رای خود را به نام «سید علی خامنه ای» نوشت و به صندوق انداخت و گفت «این رای امام، روحانیت و مجلس است.»

با اینکه در اختلاف میرحسین موسوی و علی خامنه ای در میانه دهه شصت، او طرف نخست وزیر را گرفت، اما روایت روزهای خرداد ۱۳۶۸، به شکل دیگری رقم خورد.
بخصوص که پیش از مرگ آیت الله خمینی، موضوع جانشینی حسینعلی منتظری از سوی خمینی منتفی شده بود.

آیت الله خمینی توصیه کرده بود بعد از مرگ او، هیاتی سه نفره برای شورای رهبری انتخاب شود. او حتی از سه نفر برای این شورا نام برده بود: علی مشکینی رییس وقت مجلس خبرگان، عبدالکریم موسوی اردبیلی رییس وقت شورای عالی قضایی و علی خامنه ای رییس جمهوری وقت.

هاشمی و خامنه ای بعد از مرگ خمینی، قدرت را تقسیم کردند - عکس از بازتاب


اکبر هاشمی رفسنجانی که آن روزها تاثیر گذارترین مسوول کشور بود با ذکر خاطره ای نگاه ها را به علی خامنه ای چرخاند. او با ذکر خاطره ای با واسطه از دیگران، به نقل از خمینی گفت که خامنه ای صلاحیت رهبری دارد. این مساله خلاف قانون بود چون در قانون اساسی وقت جمهوری اسلامی شرط مرجعیت ذکر شده بود اما بعد از رای مجلس خبرگان به رهبری علی خامنه ای، ناگهان عنوان مذهبی او از «حجت الاسلام» به «آیت الله» تغییر کرد.

خامنه ای که رهبر شد، اکبر هاشمی رفسنجانی هم به ریاست جمهوری رسید.

بی رقیب در سال ۶۸
اکبر هاشمی رفسنجانی بعد از علی خامنه ای دومین روحانی بود که هم دوره اش را به پایان رساند و هم یک دور دیگر رییس جمهوری شد.

انتخابات پنجمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران دو ویژگی متمایز داشت:
اول، اینکه اصلاح قانون اساسی، همزمان با این انتخابات برگزار می شد. بخش هایی از قانون اساسی جمهوری اسلامی که در سال ۵۸ تصویب شده بود، تغییر می کرد و براساس آن، دو تغییر مهم به آن داده شد: اختیارات بیشتری به رهبر تازه کار داده می شد و از سویی با حذف پست نخست وزیری، رییس جمهوری اختیار دولت را داشت. تقسیم قدرت بین خامنه ای و هاشمی.

دوم، این انتخابات، از نظر تعداد رقیب، یکی از بدترین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود. ۷۹ نفر از جمله مهدی بازرگان نامزد شدند اما شورای نگهبان صلاحیت تنها دو نفر را تایید کرد: اکبر هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی.

هدیه ای از سوی رهبر جدید به اکبر هاشمی رفسنجانی. او توانست ۱۵ میلیون از شانزده میلیون رای را کسب کند و رییس جمهوری شود.

هاشمی رفسنجانی همزمان با ریاست جمهوری عهده دار ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بود. این مجمع برای آن تشکیل شد که در دعوای مجلس و شورای نگهبان حکمیت کند. هاشمی این سمت را تا کنون حفظ کرده است.

دوره اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بیشتر به فعالیت دولت او برای بازسازی بعد از جنگ هشت ساله عراق و ایران اختصاص داشت.

یکی از اتفاقات مهم در زمان دولت او، انتقال هزار نفر از سربازان بسیجی و سپاهی بازگشته از جنگ و جای دادن انها در ادارات و دوایر دولتی همچون آموزش و پرورش بود. با اختصاص سهمیه و امتیازاتی، زمینه ادامه تحصیل آنها فراهم شد و آنهایی که تحصیلات داشتند به مقام هایی رسیدند.

در سالهای ۶۸ تا ۷۲، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی هنوز کاملا قدرت را در دست نداشت چنانکه هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نوشته، بارها مورد مشورت رهبر تازه کار قرار می گیرد و علی خامنه ای بارها به دفتر او مراجعه می کند. اما با گذشت زمان این مشورت ها کاهش می یابد.

یکی از نکات مهم در دوران اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، تغییر ذائقه مردم و دولت بود. ده سال از انقلاب و جنگ گذشته بود و چهره خسته شهر ها باید تغییر می کرد. هاشمی رفسنجانی با ورود مدیران فن سالار موافق بود. او افرادی را به دولت دعوت کرد که برعکس مدیران دهه قبل، صورتهای اصلاح شده داشتند و تحصیلات مرتبط داشتند برعکس دهه شصت که از دولت رجایی، تعهد جای تخصص را گرفته بود.

هرچند هواداران او میل داشتند هاشمی رفسنجانی را «سردار سازندگی» بنامند اما فعالیت های سازندگی دولت او برای کشوری بعد از هشت سال جنگ طاقت فرسا، خیلی برجسته و ویژه نبود.

اولین نسخه روزنامه همشهری- ۱۳۷۱


فعالیت فرهنگی کمی رونق گرفت و حتی روزنامه های جدیدی به جمع مطبوعات اضافه شدند از جمله روزنامه همشهری که در آذر سال ۱۳۷۱، اولین نسخه آن منتشر شد و بعد ها به فصلی جدید در تاریخ مطبوعات ایران تبدیل شد.

با اینحال، فعالیت های فرهنگی و اجتماعی پیرامون دولت محدود بود و هنوز خیلی ها اجازه فعالیت نداشتند. از سوی دیگر، آیت الله خامنه ای گروهی از رزمندگان برگشته از جنگ را با عناوینی چون حزب اللهی، حول خود جمع کرد که عمدتاً همین سیاست های فرهنگی دولت هاشمی را هدف گرفته بودند.

این اولین اختلاف خامنه ای و هاشمی بود که شکل علنی هم پیدا کرد. علی خامنه ای صراحتا از تلاش دشمن برای آنچه «تهاجم فرهنگی» می نامید سخن می گفت. این فشارها موجب شد محمد خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۰ استعفا داد و علی لاریجانی که تا آن زمان جانشین ستاد کل سپاه پاسداران بود، به وزارت رسید.

پیروزی مقابل رقیبی گمنام
اکبر هاشمی رفسنجانی در شرایطی به دور ششم انتخابات ریاست جمهوری رسید که سیاست های اقتصادی او در چهارسال اول به تورم و گرانی منجر شده بود.

از سوی دیگر نیروهای نزدیک به خامنه ای با پیش کشیدن بحث تهاجم فرهنگی، حضور اندک نیروهای فن سالار در دولت را مورد انتقاد قرار دادند. آنها دور شدن مدیران از ساده زیستی ابتدای انقلاب را انحراف دولت هاشمی می دانستند.

در آن انتخابات اولین ضربه از سوی خامنه ای به هاشمی رفسنجانی وارد شد، هر چند که ضربه ای جدی نبود اما نشانه ای از عمیق شدن اختلافات بود.

برگه رای انتخابات سال ۷۲؛ هاشمی شکست نخورد اما رقیب او چهار میلیون رای کسب کرد


شورای نگهبان باز از میان ۱۲۸ نفر، تنها صلاحیت چهار نفر را تایید کرد. غیر از هاشمی، عبدالله جاسبی و رجبعلی طاهری و احمد توکلی تایید شدند. جاسبی رسماً منصوب هاشمی در دانشگاه آزاد بود. طاهری هم استاندار دولت اول هاشمی بود اما احمد توکلی رقیبی جدی برای او شد.

او سخنگوی دولت محمدعلی رجایی بود که در دوره اول مجلس هم نماینده بهشهر از مازندران در مجلس شد. در کابینه میرحسین موسوی مدتی وزیر کار شد اما بخاطر اختلاف با موسوی استعفا داد.

هرچند هاشمی رفسنجانی ، توکلی را جدی نمی گرفت اما در آن انتخابات، احمد توکلی توانست با تاکید بر بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمدی سیاست های هاشمی در نطق هایش، چهار میلیون رای کسب کند. در آن انتخابات شانزده میلیون رای داده بودند که ده میلیون آن به حساب هاشمی رفسنجانی ریخته شد. هرچند آرای او به نسبت دوره قبل کاهش یافت، اما هاشمی باز انتخاب شد.

شکست و پیروزی در انتخابات مجلس پنجم
دوره دوم هاشمی رفسنجانی هرچند با اقتدار او به پایان رسید اما فعالیت های تروریستی وزارت اطلاعات او در خارج از کشور به بد نامی او منجر شد طوریکه حتی به ثبت نام او به عنوان متهم در پلیس بین الملل انجامید.

دولت دوم هاشمی در سال ۷۲ در حالی کار خود را آغاز کرد که مجلس چهارم در سال ۱۳۷۰ تشکیل شده بود و بخاطر سخت گیری شورای نگهبان خیلی از نیروهای سیاسی نزدیک به هاشمی رد صلاحیت شدند. با اینکه در سال ۷۲ هاشمی برای اخذ رای اعتماد وزرای خود به مشکل خاصی نخورد اما او را به فکر انداخت که برای بدست گرفتن مجلس دوره بعد دست به کار شود.

او از میان گروه تکنوکراتی که پیرامون خود داشت، حزبی تازه تاسیس بنام کارگزاران را بوجود آورد. وقتی اسفند ۱۳۷۴، کارگزاران سازندگی از سوی شانزده وزیر و مقام دولت هاشمی برای انتخابات مجلس پنجم اعلام حضور کرد، جناح محافظه کار وقت موسوم به جناح راست به مخالفت پرداخت.

اختلاف چنان جدی شد که پای علی خامنه ای به ماجرا باز شد و رهبر جمهوری اسلامی در نامه ای خواستار حذف وزرا از لیست کاندیداها شد که در نهایت پنج معاون رییس جمهوری و شهردار تهران بیانیه جدیدی با عنوان کارگزاران سازندگی دادند و در انتخابات لیستی جدید دادند.

فائزه هاشمی بهرمانی دختر هاشمی در آن انتخابات خوش درخشید. او که پیشتر با حضور در صدر ورزش بانوان و مطرح کردن پیشنهاد دوچرخه سواری بانوان در جمهوری اسلامی اعتباری کسب کرده بود در انتخابات مجلس پنجم سایه به سایه علی اکبر ناطق نوری رای آورد. با اینکه چهره های مثل عبدالله نوری با حمایت هاشمی رای آوردند اما جناح راست نزدیک به آیت الله خامنه ای اکثریت مجلس پنجم را از آن خود کرد.

کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم موفق بود اما حامیان خامنه ای اکثریت را کسب کردند


این شکست کم کم بر سیاست های توسعه هاشمی تاثیر گذاشت. هاشمی متهم به برجسته کردن ارزش های غربی بود و حتی خود رییس جمهوری نسبت به برقراری رابطه با غرب ابراز تمایل می کرد که این از نظر علی خامنه ای و یاران جدیدش قابل تحمل نبود. همین کم کم به تقابل این دو منجر شد.

خامنه ای با تشویق بسیج نیروی شبهه نظامی انصار حزب الله را شکل داد که عملا به مخالفت با دولت می پرداختند و دولت را متهم به تهاجم فرهنگی می کردند.

عدم تحمل مخالفان
اکبر هاشمی رفسنجانی کارنامه قابل دفاعی در مواجه با منتقدانش در زمان ریاست جمهوری اش ندارد.

اوج آن برخوردی بود که با امضا کنندگان نامه معروف به ۹۰ امضایی کرد. فعالان نزدیک به نهضت آزادی و ملی-مذهبی در سال ۶۹، نامه ای به او نوشتند و از وضعیت اقتصادی کشور انتقاد کردند. ۲۳ نفر از امضا کنندگان بازداشت شدند و به گفته برخی از آنها تحت شدید ترین فشارها از سوی وزارت اطلاعات دولت هاشمی قرار گرفتند.

عزت الله سحابی که خود یکی از امضا کنندگان و بازداشت شدگان بود در جایی گفته بود بعد از دستگیری اش چند نماینده در کمیسیون برنامه و بودجه که سحابی را می شناختند به هاشمی برای بازداشت سحابی اعتراض کردند که هاشمی در پاسخ گفته بود، «رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم.»

یکه تازی اطلاعات فلاحیان
در واقع دوره دوم هاشمی به یکه تازی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی تعلق دارد. از فعالیت های برون مرزی سپاه پاسداران تا وزارت اطلاعات. در دو دوره ریاست جمهوری هاشمی، علی فلاحیان وزیر اطلاعات بود. فلاحیان و معاون پر نفوذ او، سعید امامی یا سعید اسلامی در سرکوب منتقدان داخلی و خارجی نقش برجسته ای داشتند.

روز پنجشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، عوامل مرتبط با وزارت اطلاعات ایران، حداقل چهار نفر از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی را در رستورانی به نام میکونوس در شهر برلین آلمان به قتل می رسانند. صادق شرفکندی دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، همایون اردلان نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، فتاح عبدلی نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپاو نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان بقتل رسیدند.

این قتل ها به یک رسوایی بزرگ برای دولت اکبر هاشمی رفسنجانی منجر شد چون بعد از اینکه مسولان جمهوری اسلامی حاضر به پاسخگویی نشدند دادگاه آلمانی رسیدگی کننده به قتل های میکونوس، چهارتن از مقام های جمهوری اسلامی را به دلیل دست داشتن در طرح ترورها متهم کرد. این مقام ها، علی خامنه ای (رهبر جمهوری اسلامی)، اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس جمهوری وقت)، علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه) و علی فلاحیان (وزیر اطلاعات) بودند.

هاشمی رفسنجانی هرگز در مورد این قتل ها و ترور های مشابه دیگر در حذف مخالفان از جمله ترور شاپوربختیار در سال ۱۳۷۰، پاسخ نداد اما بعید است او حداقل از این قتل ها مطلع نباشد. چون به هر حال، وزیر اطلاعات زیر نظر رییس جمهوری فعالیت می کرد.

برخوردهای وزارت اطلاعات تنها در خارج از کشور نبود.
دهها فعال سیاسی بخاطر اعتراض به وضعیت دولت و کشور تا میانه دهه هفتاد بازداشت و زندانی شدند. عمده این بازداشت ها در بازداشتگاه های امنیتی و در شرایط نامناسبی بود. بازجویان ابایی از اعمال خشونت علیه فعالان سیاسی نداشتند.

وزارت اطلاعات با تلقی جدیدی که داشت حتی پا را فراتر نهاد و روی به برخورد با چهره های شاخص فرهنگی و روشنفکران آورد.

در تابستان ۱۳۷۵، وزارت اطلاعات توطئه تدارک دید. در حالیکه جمعی از فعالان فرهنگی و ادبی ایران همچون هوشنگ گلشیری در پاسخ به دعوت انجمن نویسندگان ارمنستان قصد حضور در این کشور را داشتند، با اتوبوس از ایران به سوی ارمنستان حرکت کردند که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قصد داشتند با سرنگون کردن اتوبوس این روشنفکران را بقتل برسانند اما ناکام ماندند. اینجا

در همکاری وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و صدا و سیما، در اواخر سال ۱۳۷۵، بعد از بازداشت چهره های فرهنگی و سیاسی همچون علی اکبر سعیدی سیرجانی، آنها بعد از مدتها شکنجه و آزار به اعتراف مجبور شدند که برنامه هویت در صدا و سیما آنها را پخش کرد.

دوم خرداد
اکبر هاشمی رفسنجانی برگزار کننده انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ بود.

این انتخابات اهمیت داشت چون به نظر می رسید آیت الله خامنه ای با ریاست جمهوری علی اکبر ناطق نوری موافق است اما عمده رای دهندگان مایل بودند که به محمد خاتمی رای دهند که با شعار جامعه مدنی وارد انتخابات شده بود و از سوی منتقدان حکومت مورد حمایت قرار گرفته بود.

هاشمی رفسنجانی برگزار کننده انتخابات دوم خرداد ۷۶ بود


روایتهای زیادی وجود دارد که برخی استانداران قصد داشتند به نفع ناطق نوری تقلب کنند اما اکبر هاشمی رفسنجانی در مقام رییس جمهوری مانع شد.

بعد از آن هاشمی رفسنجانی دوبار دیگر تلاش کرد تا در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم بخت خود را آزمایش کرد اما هر دو بار ناکام ماند.

در انتخابات مجلس ششم مورد انتقاد اصلاح طلبان بود و حتی وقتی با ابطال صندوق های رای، بالاخره به عنوان منتخب تهران به مجلس رسید، از حضور در آن مجلس سرباز زد. برخی روزنامه نگاران او را «عالیجناب سرخپوش» نامیدند و غیر مستقیم وی را عامل قتل های زنجیره ای دانستند. همزمان برخی از اصلاح طلبان مخالف انتقاد از او بودند.

در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هم با اینکه با محمود احمدی نژاد به دور دوم رفت اما رقابت را به او باخت. او و مهدی کروبی اعتقاد داشتند خامنه ای از طریق سپاه و بسیج در آرا دست کاری کرده و احمدی نژاد را با او به دور دوم فرستاد.

اکبر هاشمی رفسنجانی همواره از سوی منتقدانش به فساد مالی متهم می شود. بارها گفته که نه تنها ثروت افسانه ای ندارد بلکه سرمایه اش به نسبت قبل از انقلاب کم هم شده است. فرزندان او نیز به فساد مالی متهم هستند اما هنوز مدرک معتبری در اینباره منتشر نشده است.

در ماه های اخیر دختر او فائزه بخاطر انتقاد از وضع کشور مدتی زندانی بود و پسر او مهدی هاشمی از سوی حامیان رهبر بخاطر آنچه هدایت اعتراضات بعد از انتخابات می نامند، مدتی بازداشت بود و قرار است محاکمه شود.

اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲، بار دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. روایتی از او نقل شده که یکبار کنایه به دوست قدیمی اش، علی خامنه ای زده و گفته بود من همه سمت هایم را با رای مردم کسب کرده ام.

آخرین انتخاباتی که او شرکت کرد و رای آورد، مجلس خبرگان در سال ۸۶ بود اما مدتهاست که دیگر ریاست مجلس خبرگان را از او گرفته اند و تنها بخاطر حکم آیت الله علی خامنه ای، او رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.