ابوالحسن بنی صدر، اولین رییس جمهوری ایران به همان سرعت که نزد انقلابی ها محبوب شد، از چشم رهبران مذهبی افتاد و برکنار شد. دوره شانزده ماهه ریاست جمهوری بنی صدر یکی از مهمترین دوره های تاریخ سیاسی ایران محسوب می شود.
سید ابوالحسن بنی صدر متولد ۱۳۱۲، فرزند نصرالله بنی صدر، از روحانیون با نفوذ همدان بود که با روح الله خمینی دوست بود. دوستی آن دو، سالها بعد بنی صدر جوان را به آیت الله خمینی نزدیک کرد.
اما قبل از این آشنایی، ابوالحسن بنی صدر در دانشگاه تهران در رشته اقتصاد تحصیل و مدتی در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی کار کرد که وابسته به دانشگاه تهران بود.
او از جمله دانشجویان فعال دوره خود بود و به عنوان رابط برخی گروه های جبهه ملی ایران در دانشگاه فعالیت می کرد. حتی به نوشته برخی منابع، در کنگره جبهه ملی در سال ۱۳۴۱ جزو مسوولان سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران شد.
یکسال بعد در حواشی اعتراضات پراکنده در خرداد ۴۲ مورد غضب حکومت شاه قرار گرفت و به پاریس مهاجرت کرد.
همراهی با خمینی
او و صادق قطب زاده از جمله فعالان سیاسی در پاریس بودند که با یکدیگر برای نزدیکی به خمینی رقابت داشتند. زمانی که آیت الله خمینی بعد از ۱۴ سال اقامت در عراق به فرانسه سفر کرد، بنی صدر و قطب زاده هر دو جزو اصلی ترین مشاوران آیت الله خمینی شدند، به خصوص که دنیا تشنه شنیدن از آیت الله آن زمان ۷۷ ساله بود.
بنی صدر و دیگر یاران آیت الله خمینی، با پرواز معروف ۱۲ بهمن سال ۵۷ به ایران بازگشتند. با تشکیل دولت موقت مهدی بازرگان، بنی صدر همزمان با عضویت در شورای انقلاب، به دولت بازرگان پیوست. ابتدا معاون و بعد وزیر اقتصاد و دارایی شد.
ریاست جمهوری
با حمله دانشجویان موسوم به خط امام به سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، دولت بازرگان استعفا داد و فضا برای فعالیت بنی صدر مساعد تر شد. او که همواره از چهره های ملی محسوب می شد و به نسبت اعضای نهضت آزادی کمتر محبوب مذهبی ها بود، با کنار رفتن دولت بازرگان، به اندازه ای به روحانیون نزدیک شد که جامعه روحانیت مبارز یکی از اصلی ترین حامیان او در انتخابات شد.
در اولین انتخابات ریاست جمهوری نظارت چندانی صورت نگرفت و چهره های زیادی نامزد شدند اما ابوالحسن بنی صدر توانست با کسب ده میلیون از ۱۴ میلیون رای، به پیروزی برسد.
مراسم تنفیذ حکم او به خاطر وخامت حال آیت الله خمینی، در بیمارستان برگزار شد و او که اولین رییس جمهوری ایران بود، در مراسم تنفیذ، دست آیت الله خمینی را هنگام دریافت حکم بوسید. رسمی که انقلابی ها پیشتر، به عنوان تجمل و انتقاد به نظام سابق می دانستند اما خود بدان گرفتار شدند.
جنگ اختیارات
بنی صدر با اختیار تام به قدرت رسید. او اختیاراتی داشت که بعد ها هرگز دیگر روسای جمهوری اسلامی ایران نداشتند. از جمله او فرمانده کل قوا در دوران جنگ بود و بعد از عزل او، همواره این مقام در اختیار رهبران جمهوری اسلامی ماند.
ابتدا خمینی اختیارات زیادی به او داد اما کم کم این اختیارات کاهش یافت. اولین دشواری بنی صدر در مقام ریاست جمهوری مواجه با ساختارهای بی نظم و تازه تاسیس برآمده از انقلاب یعنی نهادهایی چون سپاه پاسداران، کمیته های انقلاب اسلامی و دادگاه های انقلاب بود.
وقتی خمینی و مشاوران روحانی اش، تلاش بنی صدر برای محدودیت این نهادها را دیدند، کارشکنی ها شروع شد. بخصوص که آیت الله خمینی با نظارت بنی صدر بر قوه قضاییه و رادیو تلویزیون موافقت نکرد. رهبر جمهوری اسلامی، محمد بهشتی که از منتقدان بنی صدر بود را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور منصوب کرد که در واقع ریاست قوای قضایی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شد.
شوک دوم و بزرگتر به بنی صدر زمان انتخابات مجلس اول وارد شد. از ۲۴۱ کرسی نمایندگی، بیش از نیمی از آن یعنی ۱۳۰ نماینده از حزب جمهوری اسلامی برگزیده شدند که به جناح منتقد بنی صدر تعلق داشت.
فراز و فرودها
اولین چالش بزرگ بنی صدر و مجلس اول انتخاب نخست وزیر بود. او باید از مجلس برای نخست وزیر پیشنهادی خود رای اعتماد می گرفت. مجلس گزینه های او را نمی پذیرفت و در نهایت دو طرف بعد از هفته ها کشمکش، بر سر محمدعلی رجایی به توافق رسیدند.
حسین باقر زاده، تحلیلگر سیاسی مقیم انگلیس، معتقد است تمایل بنی صدر به همکاری با اغلب گروهها، ویژگی مثبت او در دوران ریاست جمهوری کوتاه مدت اش بود.
باقر زاده گفت: «با این که بنی صدر در ابتدا، ظاهراً مورد تایید گروه های مذهبی بود اما واقعیت این است که تقابل بنی صدر با روحانیت از زمان تشکیل حزب جمهوری اسلامی شروع شد. سران این حزب شامل بهشتی، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و خامنه ای بودند و برای انتخابات روی جلال الدین فارسی سرمایه گذاری کردند. منتهی چون فارسی به خاطر این که افغان الاصل بود، صلاحیت حضور در انتخابات را نداشت و این راه را برای پیروزی بنی صدر هموار کرد.»
وی افزود: «آنچه که آقای بنی صدر توانست انجام بدهد این بود که در ابتدای کار سعی کرد از همه نیروهای سیاسی و اجتماعی استفاده کند. او نیروهای جبهه ملی و طیف ملی و مذهبی را دور خود جمع کرد و چهره هایی مثل رجایی را در دولت همراه کرد.
باقرزاده همچنین یادآور شد:«بنی صدر فکر می کرد اگر بتواند نیروهای متفاوت را به هم نزدیک کند، مانع درگیری شدید آنها می شود اما بعد دیدیم که به رغم تلاش های صورت گرفته، اما همه چیز برهم خورد به حوادث سال ۶۰ منجر شد.»
آغاز جنگ عراق و ایران، چالش بعدی بود. بنی صدر با منتقدانش بر سر نحوه اداره جنگ اختلاف داشت. بخشی از توان او و منتقدانش در حملات کلامی در روزنامه های «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» صرف شد.
بنی صدر از موافقان انقلاب فرهنگی بود. حتی زمانی که دانشجویانی با این مصوبه شورای انقلاب مخالفت کردند بنی صدر خود با عده ای از حامیانش به دانشگاه تهران رفت و ضمن یک سخنرانی مصوبه را ابلاغ کرد اما هر چه که گذشت او توان کنترل اوضاع انقلاب فرهنگی را بیشتر از دست داد تا این که بعد ها نحوه اجرای آن را کاری اشتباه دانست.
بنی صدر با گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا موافق نبود و همین مساله منتقدانش در مجلس را در مقابل او قرار می داد. نزدیکی او به سازمان مجاهدین خلق که از گروه های ناراضی ابتدای انقلاب محسوب می شد، خیلی زود تقابل بنی صدر و مخالفان را به نقطه نهایی رساند.
۱۴ اسفند معروف
بنی صدر در روز پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۵۹، به مناسبت سالمرگ دکتر مصدق در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. او که از عملکرد بهشتی در دستگاه قضایی انتقاد داشت و به صراحت از وجود شکنجه و آزار زندانیان سیاسی پرده برداشت. حامیان بهشتی در مراسم اعتراض کردند و قصد برهم زدن مراسم را داشتند اما بنی صدر از حامیان خود خواست که معترضان را از دانشگاه بیرون کنند.
بعد از این واقعه، تا چند روز فضای سیاسی کشور ملتهب شد و آیت الله خمینی کمیته ای برای حل اختلاف تشکیل داد اما این اقدام او موثر واقع نشد.
حسین باقرزاده، تحلیلگر سیاسی مقیم لندن می گوید یکی از نقاط ضعف بنی صدر این بود که درک درستی از پایگاه اجتماعی اش در جامعه آن زمان ایران نداشت.
وی گفت: «آقای بنی صدر توهم داشت و فکر می کرد مردمی که به او رای دادند به خاطر شخص ایشان بوده در صورتی در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸، شایعه شده بود که آقای خمینی به ایشان نظر دارد و از او حمایت می کند. همین شایعه باعث شده بود خیلی ها که پیرو خمینی بودند، به بنی صدر رای بدهند.»
وی افزود: «آقای بنی صدر تصور می کرد این رای ها را مستقل کسب کرده و در اواخر دوره ریاست جمهوری اش بر اساس این توهم، طوری رفتار کرد که می خواست وانمود کند که در برابر آقای خمینی یا سران حزب جمهوری اسلامی ایران می تواند نیروهای خودش را بسیج کند و با آنها درگیر شود.»
باقرزاده اظهار داشت: «مساله دیگر بنی صدر و مخالفان، گرایش و نزدیکی ایشان به سازمان مجاهدین خلق بود که این دیگر برای روحانیونی مثل آقای خمینی قابل تحمل نبود و در نهایت می دانیم که روحانیون حاکم، دولت او را ساقط کردند.»
عزل اولین رییس جمهوری
بهار سال ۶۰ اوج درگیری نیروهای دست اندرکار انقلاب بود. یکسو مذهبی ها و روحانیون نزدیک به آیت الله خمینی و سوی دیگر گروه هایی چون سازمان مجاهدین خلق که تشکیلاتی سازمان یافته داشتند و مسلح بودند.
درگیری و ترور و حذف فیزیکی روایت روزهای بهار ۱۳۶۰ است.
در نهایت ۲۹ خرداد، سازمان مجاهدین خلق توانست صدها هزارنفر از حامیان خود را به خیابان آورد در مقابل حضور حامیان خمینی به درگیری خیابانی منجر شد.
دو روز بعد، در ۳۱ خرداد مجلس شورای اسلامی در فضایی ملتهب، عدم کفایت رییس جمهوری را بررسی کرد که در آن جلسه مجلس ۱۷۷ نماینده رای به عزل بنی صدر دادند. یک روز بعد هم آیت الله خمینی حکم عزل بنی صدر را امضا کرد.
برکناری اولین رییس جمهوری تبعات سنگینی برای دو طرف داشت. مجاهدین خلق روی به جنگ مسلحانه آورد و در چند رشته ترور، چهره های مهمی از مقام های حکومت را به قتل رساند.از سوی دیگر حکومت هم با بی رحمی با معترضان برخورد کرد.
بازنشستگی در پاریس
بنی صدر تا مدتی بعد در ایران زندگی مخفی داشت و وقتی با برگزاری انتخابات زودهنگام، محمدعلی رجایی رییس جمهوری شد، او مخفیانه ایران را به مقصد پاریس ترک کرد.
بنی صدر در پاریس تا مدتی با مجاهدین ارتباط داشت اما بعد از آنها جدا شد و همواره منتقد حکومت جمهوری اسلامی ماند. او در خارج از ایران روزنامه «انقلاب اسلامی در هجرت» را منتشر کرد و هر از چندگاهی در رسانه ها اظهار نظر می کند.
منابع:
- سایت شخصی ابوالحسن بنی صدر
- صفحه بنی صدر در ویکی پدیا
سید ابوالحسن بنی صدر متولد ۱۳۱۲، فرزند نصرالله بنی صدر، از روحانیون با نفوذ همدان بود که با روح الله خمینی دوست بود. دوستی آن دو، سالها بعد بنی صدر جوان را به آیت الله خمینی نزدیک کرد.
اما قبل از این آشنایی، ابوالحسن بنی صدر در دانشگاه تهران در رشته اقتصاد تحصیل و مدتی در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی کار کرد که وابسته به دانشگاه تهران بود.
او از جمله دانشجویان فعال دوره خود بود و به عنوان رابط برخی گروه های جبهه ملی ایران در دانشگاه فعالیت می کرد. حتی به نوشته برخی منابع، در کنگره جبهه ملی در سال ۱۳۴۱ جزو مسوولان سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران شد.
یکسال بعد در حواشی اعتراضات پراکنده در خرداد ۴۲ مورد غضب حکومت شاه قرار گرفت و به پاریس مهاجرت کرد.
همراهی با خمینی
او و صادق قطب زاده از جمله فعالان سیاسی در پاریس بودند که با یکدیگر برای نزدیکی به خمینی رقابت داشتند. زمانی که آیت الله خمینی بعد از ۱۴ سال اقامت در عراق به فرانسه سفر کرد، بنی صدر و قطب زاده هر دو جزو اصلی ترین مشاوران آیت الله خمینی شدند، به خصوص که دنیا تشنه شنیدن از آیت الله آن زمان ۷۷ ساله بود.
بنی صدر و دیگر یاران آیت الله خمینی، با پرواز معروف ۱۲ بهمن سال ۵۷ به ایران بازگشتند. با تشکیل دولت موقت مهدی بازرگان، بنی صدر همزمان با عضویت در شورای انقلاب، به دولت بازرگان پیوست. ابتدا معاون و بعد وزیر اقتصاد و دارایی شد.
ریاست جمهوری
با حمله دانشجویان موسوم به خط امام به سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، دولت بازرگان استعفا داد و فضا برای فعالیت بنی صدر مساعد تر شد. او که همواره از چهره های ملی محسوب می شد و به نسبت اعضای نهضت آزادی کمتر محبوب مذهبی ها بود، با کنار رفتن دولت بازرگان، به اندازه ای به روحانیون نزدیک شد که جامعه روحانیت مبارز یکی از اصلی ترین حامیان او در انتخابات شد.
در اولین انتخابات ریاست جمهوری نظارت چندانی صورت نگرفت و چهره های زیادی نامزد شدند اما ابوالحسن بنی صدر توانست با کسب ده میلیون از ۱۴ میلیون رای، به پیروزی برسد.
مراسم تنفیذ حکم او به خاطر وخامت حال آیت الله خمینی، در بیمارستان برگزار شد و او که اولین رییس جمهوری ایران بود، در مراسم تنفیذ، دست آیت الله خمینی را هنگام دریافت حکم بوسید. رسمی که انقلابی ها پیشتر، به عنوان تجمل و انتقاد به نظام سابق می دانستند اما خود بدان گرفتار شدند.
جنگ اختیارات
بنی صدر با اختیار تام به قدرت رسید. او اختیاراتی داشت که بعد ها هرگز دیگر روسای جمهوری اسلامی ایران نداشتند. از جمله او فرمانده کل قوا در دوران جنگ بود و بعد از عزل او، همواره این مقام در اختیار رهبران جمهوری اسلامی ماند.
ابتدا خمینی اختیارات زیادی به او داد اما کم کم این اختیارات کاهش یافت. اولین دشواری بنی صدر در مقام ریاست جمهوری مواجه با ساختارهای بی نظم و تازه تاسیس برآمده از انقلاب یعنی نهادهایی چون سپاه پاسداران، کمیته های انقلاب اسلامی و دادگاه های انقلاب بود.
وقتی خمینی و مشاوران روحانی اش، تلاش بنی صدر برای محدودیت این نهادها را دیدند، کارشکنی ها شروع شد. بخصوص که آیت الله خمینی با نظارت بنی صدر بر قوه قضاییه و رادیو تلویزیون موافقت نکرد. رهبر جمهوری اسلامی، محمد بهشتی که از منتقدان بنی صدر بود را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور منصوب کرد که در واقع ریاست قوای قضایی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شد.
شوک دوم و بزرگتر به بنی صدر زمان انتخابات مجلس اول وارد شد. از ۲۴۱ کرسی نمایندگی، بیش از نیمی از آن یعنی ۱۳۰ نماینده از حزب جمهوری اسلامی برگزیده شدند که به جناح منتقد بنی صدر تعلق داشت.
فراز و فرودها
اولین چالش بزرگ بنی صدر و مجلس اول انتخاب نخست وزیر بود. او باید از مجلس برای نخست وزیر پیشنهادی خود رای اعتماد می گرفت. مجلس گزینه های او را نمی پذیرفت و در نهایت دو طرف بعد از هفته ها کشمکش، بر سر محمدعلی رجایی به توافق رسیدند.
حسین باقر زاده، تحلیلگر سیاسی مقیم انگلیس، معتقد است تمایل بنی صدر به همکاری با اغلب گروهها، ویژگی مثبت او در دوران ریاست جمهوری کوتاه مدت اش بود.
باقر زاده گفت: «با این که بنی صدر در ابتدا، ظاهراً مورد تایید گروه های مذهبی بود اما واقعیت این است که تقابل بنی صدر با روحانیت از زمان تشکیل حزب جمهوری اسلامی شروع شد. سران این حزب شامل بهشتی، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و خامنه ای بودند و برای انتخابات روی جلال الدین فارسی سرمایه گذاری کردند. منتهی چون فارسی به خاطر این که افغان الاصل بود، صلاحیت حضور در انتخابات را نداشت و این راه را برای پیروزی بنی صدر هموار کرد.»
وی افزود: «آنچه که آقای بنی صدر توانست انجام بدهد این بود که در ابتدای کار سعی کرد از همه نیروهای سیاسی و اجتماعی استفاده کند. او نیروهای جبهه ملی و طیف ملی و مذهبی را دور خود جمع کرد و چهره هایی مثل رجایی را در دولت همراه کرد.
باقرزاده همچنین یادآور شد:«بنی صدر فکر می کرد اگر بتواند نیروهای متفاوت را به هم نزدیک کند، مانع درگیری شدید آنها می شود اما بعد دیدیم که به رغم تلاش های صورت گرفته، اما همه چیز برهم خورد به حوادث سال ۶۰ منجر شد.»
آغاز جنگ عراق و ایران، چالش بعدی بود. بنی صدر با منتقدانش بر سر نحوه اداره جنگ اختلاف داشت. بخشی از توان او و منتقدانش در حملات کلامی در روزنامه های «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» صرف شد.
بنی صدر از موافقان انقلاب فرهنگی بود. حتی زمانی که دانشجویانی با این مصوبه شورای انقلاب مخالفت کردند بنی صدر خود با عده ای از حامیانش به دانشگاه تهران رفت و ضمن یک سخنرانی مصوبه را ابلاغ کرد اما هر چه که گذشت او توان کنترل اوضاع انقلاب فرهنگی را بیشتر از دست داد تا این که بعد ها نحوه اجرای آن را کاری اشتباه دانست.
بنی صدر با گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا موافق نبود و همین مساله منتقدانش در مجلس را در مقابل او قرار می داد. نزدیکی او به سازمان مجاهدین خلق که از گروه های ناراضی ابتدای انقلاب محسوب می شد، خیلی زود تقابل بنی صدر و مخالفان را به نقطه نهایی رساند.
۱۴ اسفند معروف
بنی صدر در روز پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۵۹، به مناسبت سالمرگ دکتر مصدق در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. او که از عملکرد بهشتی در دستگاه قضایی انتقاد داشت و به صراحت از وجود شکنجه و آزار زندانیان سیاسی پرده برداشت. حامیان بهشتی در مراسم اعتراض کردند و قصد برهم زدن مراسم را داشتند اما بنی صدر از حامیان خود خواست که معترضان را از دانشگاه بیرون کنند.
بعد از این واقعه، تا چند روز فضای سیاسی کشور ملتهب شد و آیت الله خمینی کمیته ای برای حل اختلاف تشکیل داد اما این اقدام او موثر واقع نشد.
حسین باقرزاده، تحلیلگر سیاسی مقیم لندن می گوید یکی از نقاط ضعف بنی صدر این بود که درک درستی از پایگاه اجتماعی اش در جامعه آن زمان ایران نداشت.
وی گفت: «آقای بنی صدر توهم داشت و فکر می کرد مردمی که به او رای دادند به خاطر شخص ایشان بوده در صورتی در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸، شایعه شده بود که آقای خمینی به ایشان نظر دارد و از او حمایت می کند. همین شایعه باعث شده بود خیلی ها که پیرو خمینی بودند، به بنی صدر رای بدهند.»
وی افزود: «آقای بنی صدر تصور می کرد این رای ها را مستقل کسب کرده و در اواخر دوره ریاست جمهوری اش بر اساس این توهم، طوری رفتار کرد که می خواست وانمود کند که در برابر آقای خمینی یا سران حزب جمهوری اسلامی ایران می تواند نیروهای خودش را بسیج کند و با آنها درگیر شود.»
باقرزاده اظهار داشت: «مساله دیگر بنی صدر و مخالفان، گرایش و نزدیکی ایشان به سازمان مجاهدین خلق بود که این دیگر برای روحانیونی مثل آقای خمینی قابل تحمل نبود و در نهایت می دانیم که روحانیون حاکم، دولت او را ساقط کردند.»
عزل اولین رییس جمهوری
بهار سال ۶۰ اوج درگیری نیروهای دست اندرکار انقلاب بود. یکسو مذهبی ها و روحانیون نزدیک به آیت الله خمینی و سوی دیگر گروه هایی چون سازمان مجاهدین خلق که تشکیلاتی سازمان یافته داشتند و مسلح بودند.
درگیری و ترور و حذف فیزیکی روایت روزهای بهار ۱۳۶۰ است.
در نهایت ۲۹ خرداد، سازمان مجاهدین خلق توانست صدها هزارنفر از حامیان خود را به خیابان آورد در مقابل حضور حامیان خمینی به درگیری خیابانی منجر شد.
دو روز بعد، در ۳۱ خرداد مجلس شورای اسلامی در فضایی ملتهب، عدم کفایت رییس جمهوری را بررسی کرد که در آن جلسه مجلس ۱۷۷ نماینده رای به عزل بنی صدر دادند. یک روز بعد هم آیت الله خمینی حکم عزل بنی صدر را امضا کرد.
برکناری اولین رییس جمهوری تبعات سنگینی برای دو طرف داشت. مجاهدین خلق روی به جنگ مسلحانه آورد و در چند رشته ترور، چهره های مهمی از مقام های حکومت را به قتل رساند.از سوی دیگر حکومت هم با بی رحمی با معترضان برخورد کرد.
بازنشستگی در پاریس
بنی صدر تا مدتی بعد در ایران زندگی مخفی داشت و وقتی با برگزاری انتخابات زودهنگام، محمدعلی رجایی رییس جمهوری شد، او مخفیانه ایران را به مقصد پاریس ترک کرد.
بنی صدر در پاریس تا مدتی با مجاهدین ارتباط داشت اما بعد از آنها جدا شد و همواره منتقد حکومت جمهوری اسلامی ماند. او در خارج از ایران روزنامه «انقلاب اسلامی در هجرت» را منتشر کرد و هر از چندگاهی در رسانه ها اظهار نظر می کند.
منابع:
- سایت شخصی ابوالحسن بنی صدر
- صفحه بنی صدر در ویکی پدیا