محافظان دنا در خطر
حفاظت از منطقه دنا نیز مانند حفاظت از همه میراث های فرهنگی و طبیعی در جهان، بر عهده دولت است. اما بدون مشارکت و همیاری مردم این امر تقریبا ناممکن است. مشارکت مردم از طریق فعالیت سازمان های غیر دولتی حامی محیط زیست، شوراها و نهادهای روستایی و محلی و همیاری مردم محل امکان پذیر است. مسئولیت دولت ها، از جمله پیشنهاد قوانین لازم برای حفاظت از محیط زیست، پرهیز از طرح های عمرانی کارشناسی نشده که سبب تخریب و تعرض به میراث های طبیعی و بشری شده و معمولا خسارت هایی جبران ناپذیر به بار می آورند، گماشتن ماموران آموزش دیده از جنگل بان و دشت بان و محیط بان و شکاربان برای مراقبت از منطقه و مجهز بودن آنان به تجهیزات امنیتی و دوربین های مدار بسته برای کنترل و ممانعت از تعرض متخلفان و متعرضان به مناطق حفاظت شده است.
کار این ماموران بسیار دشوار است. باید از نیروی بدنی لازم برای پیمودن کوه و کویر و سنگ و صخره برخوردار باشند، از زدن به دل رودها و آبشارهای خروشان نهراسند و گرمای سوزان و سرمای طاقت فرسا را با برخورداری از حداقل وسایل و امکانات رفاهی تاب آورند. همچنین باید از چنان اراده و قدرت روحی بهره مند باشند که بتوانند زندگی تنها را در انزوای طبیعت و دوری از خانواده و جامعه تاب آورند و این ها همه در برابر دریافت دستمزدی که به سختی می تواند به خط فقر اعلام شده رسمی برسد.
آقای کهرم می گوید: حقوق و مزایای محیط بان لیسانسیه با پنج سال سابقه حدود ۴۵۰ هزار تومان در ماه است و شاید ۱۰۰ هزار تومان هم به عنوان فوق العاده دریافت می کنند. آنها با حداقل معیشت و در شرایط خطرناک زندگی می کنند.
در واقع محیط بانان با پذیرفتن محفاظت از طبیعت، محرومیت های اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی رابه جان می خرند.
محیط بانی، کاری پرخطر- اسماعیل کهرم، مربی و مدافع محیط زیست از خطرهای کار محیط بانان چنین یاد می کند: برخی از خطرات به خاطر شرایط طبیعی است. مثل گم شدن در برف و کوه، سقوط از پرتگاه ها، غرق شدن در رودخانه های پرشتاب...
این ماموران که به خاطر عشقی که به طبیعت دارند، دشواری های آن را می پذیرند، با خطر دیگری برای انجام وظیفه خود روبرو هستند که ربطی به طبیعت ندارد. خطر انسان ها: شکارکشان بی رحمی که برای تفریح یا تغذیه از گوشت شکار با سلاح و استفاده از غارها و کمین گاه های طبیعی به جان جانوران بی دفاع نادر و حفاظت شده می افتند و به اعتراض و هشدار محیط بانان با سلاح پاسخ می دهند. اسماعیل کهرم «مقابله با شکارچی های متخلف و مقابله با شکارکش های بی رحم» را در شمار خطرهایی که جان محیط بانان را تهدید می کند می آورد. او می گوید: تاکنون ۱۱۲ محیط بان به توسط شکارچی های متخلف یا شکارکش ها کشته شده اند که سرنوشت قاتلان آنها بستگی به گرفتن رضایت از ولی دم شکاربان مقتول دارد. بعضی شان اعدام شده اند. در پاره ای از موارد هم با اخذ دیه رضایت حاصل شده و شکارکش قاتل آزاد!
نگاهی به خبرهای خبرگزاری ها و سایت های خبری و محیط زیستی خود گویای خطرهایی ست که بر سر راه محیط بانان قرار دارد.
به نوشته سایت محیط بان: محیط زیست ایران در سال گذشته (۱۳۸۹) شاهد شهادت ۶ نفر از بهترین محیط بانانش بود. بدین ترتیب شهدای محیط بان ایران به عدد ۱۱۲ رسید و تعداد محیط بانان مجروح و معلول از بیش از سیصد نفر است.
محمد جواد محمدی رئیس سازمان محافظت از محیط زیست: ما در سال جاری یک شهید و در سال گذشته ۸ شهید محیط بان داشتیم.
نسبت مرگ محیط بانان به تعدادشان به حدی بالاست که روز ۱۳ اسفند ماه در تقویم رسمی به نام شهدای محیط بانی نامگذاری شده است و برای آگاه کردن مردم از اهمیت کار محیط بانان، سازمان حفاظت از محیط زیست روز تولد امام رضا یا «ضامن آهو» را روز ملی محیط بان نامیده است.
محمد درویش، کارشناس و مدافع محیط زیست، رقم های دیگری نیز به این رقم اضافه می کند: ۱۱۲ نفر در سازمان محیط زیست، ۱۱ نفر در سازمان جنگلها و مراتع، کشته و پنج هزار نفر به خاطر دفاع از طبیعت ایران، مجروح و معلول شدهاند.
اسماعیل کهرم درباره چگونگی کار شکارکش ها می گوید: شکارکش ها معمولا با سلاح غیر مجاز در منطقه غیر مجاز به حیوانات حمایت شده در فصول ممنوع (بهار و تابستان) تیراندازی می کنند و به تعداد غیر مجاز جانوران را شکار می کنند. نظر به این که هیچ گونه مقرراتی را رعایت نمی کنند لذا از کشتار ماده آبستن، ماده و یا بره تازه زاده هم ابایی ندارند و بزرگ ترین خطرها را برای نسل حیات وحش ایجاد می کنند و آن ها را به انقراض می رسانند. انقراض نسل شیر ایرانی و ببر مازندران از نمونه های بارز این گونه خسارات است.
صدای آمریکا: چه پیش بینی هایی برای مقابله با این خطرها لازم است ؟
اسماعیل کهرم: پیش بینی های لازم یکی انتخاب محیط بانان از میان شکارچی های محلی، چوپان ها، جوانان با آمادگی بدنی کافی است و دیگر وضع قوانین محکم برای حفاظت از مناطق تحت کنترل سازمان محیط زیست.
رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست می گوید: از دو سال پیش با راه اندازی یگان حفاظت، محیط بان ها از لحاظ حقوقی ضابط دستگاه قضایی تلقی می شوند و وقوع هر حادثه ای هنگام انجام ماموریت مورد حمایت مقام قضایی است. همچنین این افراد به عنوان ضابط قضایی از پشتوانه نیروی انتظامی هم برخوردارند. به گفته او از شش سال پیش قانون ایجاد یگان محافظت برای محیط بانان تعیین شده اما به عهده فراموشی افتاده بود.
نکته مهم دیگر برای مقابله با خطرهایی که هم محیط زیست و هم حافظان و محیط بانان را تهدید می کند، افزودن بر تعداد محیط بانان است.
دلهره و نگرانی حامیان محیط زیست ایران تنها به خاطر تخریب و تجاوزهای رسمی و غیررسمی علیه این منطقه استثنایی نیست. اکنون بیش از سه سال و نیم است که موضوع غم انگیز دیگری نیز مشغله خاطر آنان است. سرنوشت یک محیط بان. اسعد تقی زاده. حدود ۳۳ ساله که از مرداد ۱۳۸۷ تا کنون، یعنی سه سال و چهار ماه است که در زندان یاسوج به اتهام قتل عمد زندانی ست و در انتظار مرگ پیر می شود. این محیط بان به اتهام قتل به اعدام محکوم شده و هر لحظه بیم آن می رود که اعدام شود.
حکم قصاص برای محیط بان دنا - به گفته دادستان یاسوج، اسعد تقی زاده در سال ۱۳۸۸ در دادگاهی در یاسوج به اتهام قتل عمد به اعدام با طناب دار محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور نقض شد و برای بررسی دوباره به دادگاه هم ارز ارجاع شد. از آنجا که در استان دادگاه هم ارز وجود نداشت پرونده در اختیار دادگاه هم ارز در شیراز قرار گرفت. این دادگاه نیز حکم به قصاص محیط بان داد. این حکم هم زمان با روز ملی محیط بان در ۲۲ مهر۱۳۹۰ به تایید دیوان عالی کشور رسید.
ماجرا چه بود؟
خدیجه مقدم، از فعالان محیط زیست درباره چگونگی ماجرا نوشته است: اسعد تقیزاده، جوان محیط بان اداره محیط زیست کهکیلویه و بویراحمد در منطقه حفاظتشده دنا به خدمت مشغول بود که در درگیری با پنج نفر متخلف که یک کل وحشی را در ارتفاع سه هزار متری شکار کرده بودند، ناچار به تیراندازی و باعث کشته شدن جوانی به نام مجتبی رضایی از اقوام خود میشود که همراه شکارچیان متخلف بوده است. شکارچیان فرار میکنند. اسعد پیراهنش را پاره میکند و زخم آقای رضایی را میبندد و او را به سرعت از کوهستان به سمت درمانگاه میبرد. مجروح اما تاب نمیآورد و بر اثر خونریزی از بین میرود. او که به گفته پدرش نه سلاح داشته و نه شکارچی بوده، در این میان بی گناه کشته میشود.
ارتکاب قتل عمد، صحت و سقم:
اسعد میگوید: من برای دفاع از خودم تیراندازی کردم و قصد کشتن کسی را نداشتم.
مادر اسعد میگوید: کسی که دلش نمیخواهد بال پرندهای زخمی شود چطور ممکن است راضی به کشتن انسانی باشد؟ و پدر مجتبی می گوید: فرزند من گردشگری بود که بیگناه کشته شد.
اسماعیل کهرم می گوید: مرگ آقای رضایی بنا به اقرار پدر مرحوم از روی عمد نبوده و آن ها سابقه و شناختی از هم نداشته اند. او به همان اندازه قاتل است که یک نفر به اشتباه یک نفر را با ماشین زیر کرده باشد.
آقای کهرم درباره علت صدور حکم اعدام که برای قتل عمد درنظر گرفته می شود می گوید: قوه قضائیه طبق قوانین مربوط به حمل سلاح و از روی شواهد و قرائن اسعد را محکوم کرده و چگونگی روند پرونده رسانه ای نشده و مردم هم اطلاعی در این زمینه نداشته اند که از او حمایت کنند.
محمد جواد محمدی، رئیس سازمان محیط زیست می گوید: در حال حاضر موضوع اصلی علم قاضی است که می گوید قتل عمد اتفاق افتاده است. او می گوید: درک قاضی و علم قاضی مبنی بر خصومت شخصی و قتل عمد است. در حالی که واقعیت این گونه نبوده و حادثه در زمان انجام یک ماموریت اداری و وظیفه سازمانی پیش آمده که منجر به فوت یک شکارچی غیر مجاز شده است.
او تاکید می کند که: با انجام پیگیری حقوقی ثابت می کنیم که این حادثه قتل عمد نبوده ودر عین حال تلاش برای جلب رضایت خانواده متوفی و صرف نظر از اجرای حکم انجام می شود.
مادر اسعد که با سایت عصر دنا گفتگو کرده در پاسخ به این پرسش که: مگر این حادثه در منطقه حفاظت شده نبوده و آقای تقی زاده مگر محیط بان نیست و حکم ماموریت نداشته که حکم اعدام برایش صادر شده است؟ می گوید: چرا مامور دولت است و روز درگیری با شکارچیان هم حکم ماموریت داشته و چند محیط بان دیگر نیز در این صحنه حاضر بوده و اتفاقا حین درگیری با پنج شکارچی همه به هم شلیک کرده اند. من و پدرش به او نگفته بودیم برو کوه و به کسی شلیک کن. او با حکم قانون در حال انجام ماموریت بوده است.
اسعد تقی زاده کیست؟
اسماعیل کهرم که برای نجات اسعد از مرگ پیگیرانه تلاش می کند، می گوید با اسعد به طور مرتب ازطریق تلفن های او از زندان در تماس است و می افزاید: اسعد دارای تحصیلات دبیرستانی بوده. دو سال به طور افتخاری و از روی علاقه برای محیط زیست کار کرده و بعد از آن به استخدام در آمده و حدود ۱۰ سال سابقه خدمت داشته. عاشق کوه و بیابان. هنوز هم در کنج زندان از عشق و علاقه خود به طبیعت می گوید. به گفته خودش ۱۲ روز بوده که عقد کرده بوده که به زندان افتاده. مادرش با لهجه «سی سختی» می گفت: سه ساله که خونه ما شیونه.
گلنار روح افزا، مادر اسعد درباره پسرش گفته است: اسعد دلش نمی خواست حتی یک پرنده زخمی شود. به طبیعت بسیار علاقه مند و انسانی رئوف و مهربان است. امکان ندارد کسی از دستش ناراحت شود و پنج دقیقه بعد با او آشتی نکند. در کوه روزه می گرفت و با زبان روزه به حفاظت از طبیعت می پرداخت. عاشق کارش است. بارها شد کسانی که در کوه گم شده بودند را نجات می داد و به خانه می آورد. دلش نمی خواست بال گنجشکی بشکند... چون دلش مثل پرنده بود، به همین خاطر هم رفت محیط بان شد. دو سال بطور افتخاری با محیط زیست شهر سی سخت همکاری می کرد. ... خودش بزرگ شده طبیعت است. ما در طبیعت به دنیا آمده ایم و با طبیعت اخت داریم. حفاظت از طبیعت در خون ماست چون زندگی ما در طبیعت بوده. دو سال بدون حقوق و هیچ انتظاری رفت و با ماموران محیط زیست همکاری کرد. ۱۰ سال پشت سر هم محیط بانی کرد و الان سه سال است که زندان است... حتی یک روز مرخصی نداشته است.
گلنار روح افزا می گوید: اسعد آدم بی تجربه یی نبود که بی احتیاطی کند. سه سال پشت سر هم مامور نمونه شهرستان بوده و یک سال هم در استان از فعالیت هایش تقدیر شده است. قطعا ضرورتی در کار بوده که از اسلحه استفاده شده است. به خدا امید دارم و برای نجات فرزندم که هیچ تعمدی در کارش نبوده از همه طلب کمک دارم.
مادر اسعد درباره درخواست عفو از خانواده مجتبی می گوید: من مادرم و می فهمم که کسی فرزندش را از دست می دهد چه حال و روزی دارد... آنها جوان از دست داده اند و حال و روزشان از ما بدتر است. البته ما فامیل هم می شویم. من خیلی برای آنها ناراحتم، الان وضع این خانواده را بیشتر درک می کنم چون خودم فرزند دارم. اما فرزند من مامور بوده و آن روز در حال انجام ماموریت بوده و قطعا تعمدی در کارش نبوده. اما آنها اجازه ندادند خدمت شان بروم و ما هم منتظر هستیم .
استاد دانشگاه و فعال محیط زیست می افزاید: بنده تابه حال او (اسعد) را ندیده ام و فقط چندین بار با ایشان تلفنی صحبت کرده ام. ارتباط یک طرفه است از داخل زندان با تلفن کارتی (کارت تلفن). (زنگ می زند). ما نمی توانیم به ایشان تلفن بزنیم. اما در همین تماس های تلفنی می دانم که او از نظر روحی به قول خودش «له و لورده و داغان است.» لحظه شماری می کند که یا این طرف و یا آن طرف شود. سه سال و چهار ماه در انتظار مرگ.
آقای کهرم می افزاید: بنده او را تشویق کرده ام که اگر شده برای انصراف خاطر سرنوشت خود را بنویسد و تا آنجا که می دانم به این کار مشغول است.
کارشناس برجسته محیط زیست ایران می گوید با خانواده تقی زاده دیدارهایی داشته است: خانواده اش اصلا او را گناه کار نمی دانند. خودش هم می گوید هرلحظه از خدا می خواهد او را ببخشد. می گوید می خواهد دست آقای رضایی را ببوسد و از او تقاضای عفو و بخشش کند. خانواده مقتول او را مقصر می دانند. می گویند اسعد تقی زاده فرزند آن ها را کشته و باید مجازات شود.
پدر مجتبی رضایی، جوان ۲۲ ساله مقتول، که معلم است، تاکنون بر قصاص فرزندش اصرار ورزیده و خواستار اجرای قانون شده است.
اسماعیل رضایی در گفت و شنود اختصاصی با عصردنا در یاسوج گفته است: من ایرانی هستم و تابع قوانین آن و اعتقاد دارم در مملکتم قانون حکفرماست پس تابع این قانون بوده و هستم.
او در پاسخ به این سوال که آیا از حق قانونی خود در قبال اجرای حکم اعدام محیطبان دنا می گذرید یا خیر؟ می گوید: منتظر تصمیم نهائی قوه قضائیه هستم و یقین دارم قوه قضائیه قوه قانونی است.
http://isdle.ir/news/index.php?news=7032
او حتی نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی نوشته که در سایت عصردنا asredena.com منتشر شده است.
او در این نامه گفته است که فرزندش شکارچی نبوده و سلاح نداشته و تنها به دوربین و قمقمه و کوله پشتی مجهز بوده است. او در این نامه از آیت الله خامنه ای خواسته است از حکم قوه قضائیه (قصاص) و اجرای قانون درباره محیط بان دنا پشتی بانی کند.
در پی تایید حکم اعدام محیط بان دنا در دیوان عالی کشور موج عظیمی از حمایت ها در جلوگیری از اعدام او برخاست.
اسماعیل کهرم: حدود سه ماه است که فعالان محیط زیست با تشکیل جلسات و امضای تومار و درخواست از رئیس قوه قضاییه، رئیس جمهوری، رئیس و نمایندگان مجلس و حتی رهبری درخواست نجات تقی زاده را از اعدام کرده اند.
آقای کهرم پیش بینی می کند: در صورت اعدام محیط بان اسعد تقی زاده فاتحه محیط طبیعی ایران آن طور که ما می شناسیم خوانده خواهد شد. اگر اسعد اعدام شود دیگر محیط بانان هیچ انگیزه ای برای حمایت و حفاظت طبیعت و حیات وحش ایران ندارند و حتی یک تکه از طبیعت مملکت باقی نمیماند. دیگر هیچ محیط بانی حاضر نیست تفنگ به دوش در مناطق کشیک بدهد و از آسایش و حتی زندگی خود بگذرد... او گرمای اتاق پاسگاه را به سرمای طبیعت و خنکی مطبوع پای کولر را به گرمای کشنده کویر ترجیح خواهد داد. و می افزاید: تلاش من برای نجات تقی زاده تنها نیست، برای نجات محیط زیست ایران است.
دو محیط بان دیگر در انتظار قصاص
اسعد تقی زاده اولین محیط بانی نیست که به خاطر تیراندازی و قتل حکم قصاص گرفته است و مجتبی رضایی نیز اولین کسی نیست که به تیر محیط بانی کشته شده است. همچنین ده ها محیط بان در راه انجام وظیفه خود به دست متخلفان و شکارکشان کشته شده اند. تا آنجا که رسما بر آنان نام شهید گذاشته اند.
اما تنها اسعد تقی زاده نیست که با حکم قصاص در انتظار مرگ به سر می برد. محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، که در آخرین روزهای مرداد ۱۳۸۷ در محل وقوع قتل بوده و وضعیت شهر را پس از این واقعه به چشم دیده است، در سایت مهار بیابان زایی ضمن توصیف وضعیت غیرعادی و رعب آور شهر در آن زمان می نویسد: غیر از اسعد تقیزاده، دو محیط بان دیگر نیز در انتظار قصاص هستند.
http://mohammaddarvish.com/desert/archives/1021
نویسنده وبلاگ مهار بیابانزایی بزرگترین چالش محیط بانان را نبود حمایتهای قانونی دانسته و میگوید: «در طول سی سال اخیر ما ۱۱۲ نفر از محیط بانانمان را از دست دادهایم و پرسشی که از قانون گذاران کشور، از دفتر حقوقی سازمان حفاظت از محیط زیست و کارشناسانش و از قوه قضاییه مطرح میشود این است که چرا تا کنون برای حل این مشکل یک راهکار اجرایی و عملی تهیه و ارائه نکردهاند؟ مگر از جان انسانها چه چیز مهمتر است که نه دولت در قالب لایحه و نه نمایندگان مجلس طرحی در این باره ارائه نکردهاند؟»
به گفته او: ماه گذشته اتفاق مشابهی در شیراز و همین دو سه روز پیش نیز اتفاق دیگری در یزد افتاده و یک محیط بان در طرح حفاظت از یوزپلنگ یک شکارچی را در یک درگیری کشته است. هر دوی این محیط بانان نیز اکنون در صف قصاصند و مدیر کل محیط زیست یزد رفته تا از خانواده شکارچی جلب رضایت کند.
او می گوید در نود سال اخیر در آمریکا حدود ۲۵ محیط بان کشته شدهاند که به گفته آقای درویش دلیل مرگ ۹۵ درصد آنها حوادث طبیعی مانند سقوط از کوه بوده است. اما در ایران در سی سال اخیر ۱۱۲ نفر محیط بان و ۱۱ نفر جنگلبان به دست شکارکش ها هلاک شده اند. یعنی تلفات ۱۲۳ نفری که در هیچ کشور دیگری مشابه ندارد ...این رقم بیش از ۵ برابر تلفاتی است که در تمام ایالات متحده آمریکا به بار آمده، آن هم در طول ۹۰ سال و نه ۳۰ سال و تازه به دلیل سوانح و حوادث طبیعی.
چه باید کرد؟
۱- آموزش محیط بان - پدر مجتبی رضایی در گفتگویی که با سایت عصر دنا داشته، گفته است: بچه من توسط محیط بانی که آموزش ندیده، ماموریت در منطقه نداشته و سلاحی که با آن فرزند مرا کشته متعلق به او نبوده، کشته شده و برخی با دادن خوراک تبلیغاتی غلط به رسانه های خارجی ... نگرانی ها را دوچندان می کنند. او گفت: این ها به جای این که فرزند مرا بکشند بیایند فرهنگ سازی کنند و محیط بانان را آموزش دهند تا فرد دیگری کشته نشود.
گذشته از صحت یا عدم صحت فرضیاتی که در این سخنان مطرح شده، مسئله آموزش محیط بانان امری است که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم بر آن تاکید می کند. به نوشته سایت سبزپرس، http://isdle.ir/news/index.php?news=6922
محمد جواد محمدی، در همایش سراسری محیط بانان که به مناسبت روز محیط بانی در مشهد برگزار شده بود، با اشاره به حکم اعدام محیط بان دنا گفت: چرا باید محیط بانی که وظیفه اش را انجام می داده طوری عمل کند که قاضی پرونده این اقدام را قتل عمد تشخیص بدهد؟ او از محیط بانان خواست آموزش خود را در استفاده از سلاح و قوانین مربوط به شکار و صید ارتقا دهند. پیشنهاد دیگر او استفاده از ظرفیت های نوین، مانند دوربین های مدار بسته برای حفاظت مناطق در عرصه های طبیعی بود.
جالب آن که این سخنان در حالی گفته می شود که سازمان حفاظت محیط زیست خود مسئول استخدام و آموزش محیط بانان است.
۲- حل تناقض در قانون- بهبود قوانین نیز از دیگر راه های جلوگیری از این حوادث شمرده شده است. سایت دنا/دیده بان طبیعت بختیاری http://www.tabiatbakhtiari.com/archives/1272 این حکم اعدام را ناشی از ضعف قوانین و وجود ابهام ها، تناقض ها و مواد غیر منطقی در قانون «حمل و بکارگیری سلاح» می داند. این سایت با تاکید بر ضعف سازمان محیط زیست در آموزش اولیه و حین خدمت محیط بانان می نویسد، در چنین شرایطی امکان آن هست که محیط بانان ندر مواجهه با شکارچیان غیرمجاز و قانون گریز تحت تأثیر شرایط محیطی، وظیفه مندی و عرق محیط زیستی خود دست به اقداماتی بزنند که فاقد پشتیبانی های قانونی باشد.»
این سایت می افزاید: درحادثه منطقه دنا، این محیط بان به دلیل قراردادی بودن نوع خدمتش در سازمان حفاظت محیط زیست، فاقد مجوز لازم برای حمل و بکارگیری سلاح بوده و در درگیری ایجاد شده از سلاح همکارش استفاده نموده است. قطعا اگر او از آموزش لازم برخوردار بود اقدام به استفاده از سلاح همکارش و تیراندازی با آن نمی کرد و مطمئنا همکار او هم از آگاهی و توجیه لازم برخوردار نبوده که اگر از دانش و آگاهی لازم برخوردار بود اجازه استفاده از سلاحش را به همکار قراردادی اش هرگز نمی داد.
اما محمد درویش این نظر را قاطعانه رد می کند. صاحب وبلاگ مهار بیابان زایی می نویسد: علی رغم خبری که رسانهها مبنی بر قراردادی بودن تقیزاده و نداشتن مجوز حمل سلاح منتشر کرده بودند، دفتر حقوقی سازمان حفاظت از محیط زیست این موضوع را در بیانیهای تکذیب کرده است. در این بیانیه که با هماهنگی روابط عمومی سازمان محیط زیست و کارشناس دفتر حقوقی تنظیم شده، صراحتا آمده که تقیزاده دوره ضابط قضایی را دیده بوده، مجوز حمل سلاح را داشته و حتی با اسلحه خودش شلیک کرده بوده است.
او به مشکل قانونی در این زمینه اشاره می کند و می افزاید: محیط بانان با توجه به شرایط کاری خود، وضعیتی شبیه نیروهای انتظامی یا شبه نظامی دارند اما هنگام درگیری مسلحانه یا خطرات مشابه، فقط قوانین کارمندان دولتی در مورد آنان اعمال میشود. این در حالی است که محیط بانان، برای استفاده از سلاح، آموزشهای مربوط به تیراندازی را نیز می گذرانند. اما علیرغم داشتن مجوز حمل سلاح و گذراندن دوره آموزشی استفاده از آن، نه می توانند از جان خودشان دفاع کنند و نه این اسلحه میتواند زندگیشان را بیمه کند. اگر با این اسلحه مهاجم را زخمی کنند باید دیه بدهند و اگر او را بکشند باید قصاص شوند.
آقای درویش این را نقص بزرگ قانون و ضعف عملکرد سازمان محیط زیست میداند و معتقد است که اگر حکم اعدام تقی زاده اجرا شود، ۲۷۰۰ محیط بان ایرانی، دیگر انگیزهای برای دفاع از طبیعت نخواهند داشت.
او تاکید میکند که: اگر میبینیم که هنوز محیط بانهایی هستند که همچنان سلحشورانه به وظایف خودشان عمل میکنند و جان خودشان را به خطر میاندازند به خاطر این است که محیط بانها آدمهای عاشقی هستند.
سایت مرجع حیات وحش http://vahsh.ir/?p=1799 اصلاح قوانین حمل و استفاده از سلاح و نیز گسترش منابع انسانی و افزایش تعداد محیط بانان رسمی مجاز به کاربرد سلاح و متناسب با حجم وظایف و وسعت مناطق را برای جلوگیری از این وقایع پیشنهاد کرده است.
علی سمیعی، رئیس اداره حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: وقتی تخلفی رویت میشود محیط بان ابتدا نیاز به اعلام «ایست»، سپس تیر هوایی و در صورت افاقه نکردن تیراندازی به سمت کمر به پایین متخلف دارد و در صورت «ضرورت» شلیک به صورت جدی انجام میشود… محیط بانان تنها زمانی میتوانند از اسلحه خود بطور مستقیم استفاده کنند که مورد هجوم و در خطر مرگ قرار گرفته باشند و از تیراندازی مستقیم به سمت طرف مقابل منع شده اند. نباید به خاطر یک حیوان،یک انسان کشته شود و این در قانون ذکر نشده اما چنین اتفاقاتی به دلیل وضع شغلی محیط بانان محیط زیست رخ میدهد.
اسماعیل کهرم نیز در گفتگو با وب سایت صدای آمریکا، بر ضعف و نارسایی قانون حمل و کاربرد سلاح برای محیط بانان تاکید می کند. او در عین حال می گوید: ما (دوستداران محیط زیست ایران) معتقدیم اساسا نباید محیط بان و شکارچی مقابل یکدیگر قرار گیرند. بلکه با ترتیب دادن کلوب های شکار در شهرها و حتی دهات می توان مسئله حفظ طبیعت و حیات وحش را بدون نیاز به تقابل شکارچی و شکاربان به بهترین نحو عملی کرد. بسیاری از مناطق ( حتی کشورهای همسایه ایران) به این توفیق راه یافته اند.
آیا طناب دار برگردن اسعد تقی زاده گره می خورد؟
با تایید حکم قصاص برای اسعد تقی زاده در دیوان عالی کشور، طناب دار در نزدیکی گردن اوست. اما اسماعیل کهرم «صد درصد» امیدوار است که آقای رضایی رضایت می دهد. او می گوید: آقای رضایی مردی است فرهیخته، فرهنگی و مقید به اعتقادات مذهبی ناب. من مطمئن هستم که ایشان راضی به اعدام اسعد نخواهد شد. ولی از ایشان درخواست دارم که متوجه شوند که هر نفسی که اسعد در زندان یاسوج می کشد، مرگ تدریجی است و هیچکس نباید راضی شود که یک انسان تا این درجه شکنجه ببیند.
او خطاب به پدر مجتبی رضایی می گوید: اگر تصمیم به گذشت دارید هرچه زودتر به جهانیان اعلام کنید و ببینید که همه عالم منت گذار بزرگواری شما خواهد بود. اگر چند سال اسعد را در شرایط تعلیق بین حیات و مرگ نگه دارید، ارزش عفو و گذشت شما کمرنگ می شود. گذشت شما همین امروز ارزشمندتر است. باور بفرمایید!
حکم قصاص اسعد تقی زاده، که دادگاه جرم او را قتل عمد و با طناب دار تعیین کرده است، با استیذان اولیای دم مقتول از رئیس قوه قضائیه هر روز ممکن است به اجرا درآید. در این میان سازمان حفاظت از محیط زیست و مدافعان و دوستداران محیط زیست ایران نیز تلاش های خود را برای جلب رضایت و گذشت پدر مجتبی رضایی ادامه می دهند.
سبزپرس – گروه محیط طبیعی: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: نخواهیم گذاشت حكم اعدام محیطبان دنا اجرا شود و به هر طریقی با جلب رضایت خانواده شكارچی كشته شده، سعی می کنیم كه این حكم اجرا نشود.
به گزارش سبزپرس، «محمد جواد محمدی زاده» در همایش سراسری محیطبانان كه به مناسبت میلاد امام رضا (ع) و روز ملی محیطبان در مشهد برگزار شد، ضمن ابراز تاسف از آموزش ندیدن برخی از محیطبانان افزود: چرا باید محیطبانی كه وظیفهاش را انجام میداده طوری عمل كند كه قاضی پرونده این اقدام را قتل عمد تشخیص دهد.
او تاكید كرد: ندانستن علم بهكارگیری سلاح و آموزش ندیدن در این زمینه موجب شده تا قاضی پرونده مجاب شود كه محیطبان ما مرتكب قتل شده و حكم قصاص برای او صادر كند.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست افزود: برخی محیطبانان در حال بازنشستگی هستند ولی هنوز آموزشهای لازم راندیدهاند. سوال این است كه چگونه كسی كه به استفاده از سلاح و قوانین مربوط به شكار و صید اشراف ندارد میتواند به حفاظت و صیانت از محیط زیست كمك كند.
او با بیان اینکه «نبود علم کافی و آموزش مناسب موجب این گونه اتفاقات ناگوار می شود» به محیطبانان توصیه كرد در مورد آموزش و یادگیری، قویتر عمل كنند و اطلاعات خود را در زمینه مسایل قانونی بالا ببرند.
می شود با استفاده از دوربین مدار بسته از عرصه ها حفاظت کرد.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: توصیه بعدی من استفاده از ظرفیتهای نوین در امر حفاظت از عرصههای طبیعی است . آیا در برزیل با این همه وسعت جنگل از محیطبان استفاده میكنند یا اینكه میشود با استفاده از بالگردهای بدون سرنشین و استفاده از دروبینهای مدار بسته از عرصهها مراقبت كرد.
او افزود: استفاده از ظرفیتهای اجتماعی جوامع محلی میتواند موجب شود كه آنها نیز به كمك سازمان حفاظت محیط زیست بیایند و در حفاظت از عرصههای طبیعی به ما كمك كنند؛ اگر مردم آموزش ببینند و بدانند كه خودشان ذینفع هستند، از مناطق زیستی حفاظت خواهند كرد.
امروزه بسیاری از سازه های بشر مانند سدها بیهوده هستند.