دون جيووانی <BR> Don Giovanni

کارگردان: جوزف لوزی
ايتاليا، ۱۹۷۹، رنگی، ۱۸۵ دقيقه

اپرای ايتاليايی زبان دون جيووانی شاهکار عالم موسيقی کلاسيک ساخته آمادئوس موزارت بسال ۱۷۸۷ ميلادی در اين فيلم شگرف بطرز قشنگی بازسازی شده بطوريکه روح آن اثر کلاسيک حفظ شده است. آنها که فيلمهای موزيکال و بخصوص اُپرايی زياد ديده اند گفته اند که اين فيلم يکی از بهترين آنهاست.

داستان دون جيووانی در واقع روايت افسانه دون ژوان، زن باز اسطوره ای، است که ابتدا دختر فرماندار نظامی شهر سويل را اغوا کرده و سپس خود فرماندار را در دوئلی می کشد. سپس برای خوار کردن نام فرماندار در نزد مردم شهر، دون ژوان با تمسخر مجسمه فرماندار را به ضيافتی فرا می خواند، ولی مجسمه در اين مجلس به جان آمده و دون ژوان را کشان کشان با خود به جهنم می برد.

هنگامی که افسانه دون ژوان، که اصولا اسپانيايی است، بصورت اُپرا و بزبان ايتاليايی بازنويسی شد، به کاراکتر ها نام های ايتاليايی دادند. بنابراين، دون ژوان ترجمه شد به دون جيووانی و فرماندار شد کمانداتوره. بهرحال، اجرای تئاتری اپرای دون جيووانی در شهر سويل و در سال ۱۶۰۰ ميلادی عرضه می شود. اما در روايت سينمايی فيلم لوزی، داستان در ناحيه ای از ونيز بنام ونتو اتفاق می افتد که بهانه خوبی بود برای فيلمبرداری از چند نمونه از زيباترين معماری های جهان.

در فيلم خواننده پرقدرت اپرای ايتاليا «روگرو ريموندی» نقش دون جيووانی را بر عهده دارد. وی در صحنه ای پس از ناکام ماندن در فريب دونا آنا، با پدرش کمانداتوره برخورد می کند. در صحنه برخورد اين دو، دون جيووانی که جوانی است قوی هيکل پدر دونا آنا را با شمشير خود به قتل رسانده و سوار بر اسب از صحنه می گريزد.

صبح روز بعد دون جيووانی به نزد دونا الويرا، زنی که قبلا او را تصاحب کرده و رهايش کرده بود، می رود. مصدر او، «لپورللو» (Leporello )، در صحنه بعدی طوماری را گشوده و نشان می دهد که اربابش تا کنون ۲۰۶۵ زن از هر فرقه و طبقه و شکل و قواره ای را تصاحب کرده است.

کمی بعد می بينيم که مقدمات عروسی دو دهقان زاده بنام های «زرلينا» و «ماستو» در جريان است و دون جيووانی سعی در اغوای عروس دارد. اين صحنه فراموش نشدنی ای است زيرا در طی آن دون جيووانی و زرلينا ترانه زيبای «دستانت را بمن بده» (La ci darem la mano ) را بطور دو صدايی اجرا می کنند. بنظر می رسد زرلينا بدش نميآيد که خودش را تسليم دون جيووانی کند، اما سربزنگاه دونا الويرای خشمگين و کينه توز سر می رسد و نقشه دون جيووانی را نقش بر آب می کند.

از طرف ديگر دونا آنا به راز قتل پدرش پی می برد. بزودی دون جيووانی بتوسط دونا آنا و نامزدش، دون اُتاويو، و همچنين از طرف نامزد زرلينا، ماستو، و دونا الويرا تعقيب می شود. عليرغم مشکلات فزاينده اش، دون جيووانی در صدد اغوای خدمتکار دونا الويرا بر می آيد، و لباسهايش را با خدمتکار خودش، لپورللو، عوض می کند و لپورللوی بيچاره خودش را در محاصره دشمنان خشمگينی می يابد که او را با دون جيووانی عوضی گرفته اند. دون جيووانی بسر قبر کمانداتوره می رود و از مجسمه او دعوت به شام می کند و مجسمه هم اين دعوت را می پذيرد. مجسمه مقتول وقتی که سر دعوت حاضر می شود، مستقيما بطرف دون جيووانی می رود. دون جيووانی وحشت زده پسان پسان بطرف شعله های تنور شيشه سازی می رود و طعمه حريق می شود.

بيننده لازم نيست که حتما اُپرا شناس و يا موزيکدان باشد تا از اين فيلم لذت ببرد. از آنجا که بازيها همه خوب و ويراستاری فيلم بطرز استادانه ای انجام گرفته، و صحنه های فيلمبرداری همه با دقت انتخاب شده اين فيلم يکی از موفقترين و بيادماندنی ترين فيلمهای اُپرايی است که تاکنون ساخته شده است. بخصوص اين امر که هيچ صحنه ای بلندتر از آنچه که بايد نيست و همه جا با دقت و ظرافت اديت شده است به فيلم قدرت و جذابيت خاصی می دهد. نبوغ جوزف لوزی در اين بود که توانست اين شاهکار موزارت را با تصاوير ديدنی جذابی تکميل کند.