دیدگاه | جان پناهجويان «ملعبه» دست قاچاقچيان انسان!

مهاجران در مرز فرانسه- آرشیو

بهروز اسدی *- در میانه جشن کریسمس، این عید پیام آور ”صلح و دوستی و محبت» و در روزهای پایانی سال میلادی ۲۰۲۱، صدها تن از انسان‌های بیگناه و پناهجو که تنها برای زندگی امن‌تر به راه پرمخاطره به اروپای غربی قدم گذاشته‌اند جان خود را از دست دادند.

در شب کریسمس یک کشتی بادبانی با حدود هشتاد سرنشین در حدود پنج کیلومتری جزیره پاروس یونان واژگون شد. قایق های گارد ساحلی و ۹ قایق خصوصی، یک هلیکوپتر و یک هواپیمای نظامی در طول شب دریا را جستجو کردند؛ ۶۳ نفر را نجات دادند، اما حداقل ۱۶ نفر غرق شدند و جان باختند.

در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، تصاویر مرگ انسان ها در مرزهای اروپا جهان را تکان داد و امروز همان وقایع به اشکال مختلف و روزانه در مرزهای اروپا تکرار می شود. واقعیت آن است که ارقام رسمی تنها تصويری کلی از فجايعی که رخ می دهد را به دست می دهند: بر اساس گزارش آژانس پناهندگان سازمان ملل از ژانویه تا نوامبر ۲۰۲۱ بیش از ۲۵۰۰ نفر در دریای مدیترانه هنگام تلاش برای ورود به اتحادیه اروپا جان خود را از دست داده اند. اما این فقط یک تخمین است. بر اساس مشاهدات سازمان های حقوق بشری تعداد تلف شدگان از دریا و زمین بیش از اینها است. از آنجایی که اتحادیه اروپا ماموریت نجات دریایی را در ابتدای سال ۲۰۲۰ متوقف کرده و عملیات نجات عملا قطع شده اند بسیاری از قایق ها به سادگی غرق می شوند، بدون این که کسی بویی ببرد - و به همین دلیل، این جانباختگان در هیچ آماری ظاهر نمی‌شوند.

توجه کنيم که سیاست برگشت دادن و عودت پناهجویان در سرلوحه اتحادیه اروپا در سیاستگذاری کلان مهاجرت انسان ها و بویژه پناهجویان قرار دارد. اين رويکرد در دیگر مرزهای خارجی اروپا نیز اعمال می شود. هنگامی که اوایل پاییز، دیکتاتور بلاروس الکساندر لوکاشنکو، هزاران نفر را به مرز لهستان برای ورود به اتحادیه اروپا منتقل کرد، مقامات لهستانی به سادگی آنها را تحت عنوان سیاست ابزاری لوکاشنکو به عقب راندند. این افراد برای هفته ها در سرزمین هیچکس (مرزهای خنثی) بین آن دو کشور به دام افتاده بودند. در چنين متنی است که حقوق بشر هر روز در مرزهای خارجی اتحادیه اروپا به صورت آشکار و غیرآشکار نقض می شود. مهاجران و پناهجویان غرق می شوند و در جنگل یخ می زنند یا به زور به عقب رانده می شوند. در اکثر موارد سازمان های نجات پناهجویان اطلاع پیدا نمی کنند و در برخی موارد گاردهای ساحلی مانع از فعالیت های انسانی و نجات پناهجویان می شوند.

آيا چنين سياستی می تواند از پاگذاشتن انسان ها به راه پرخطر پناهجویی در کشورهای اروپايی پيشگيری کند؟

مشاهدات گواهی می دهند که پاسخ به اين پرسش قاطعانه منفی است. با وجود همه تدابیر و فعالیت های ضدپذیرش پناهجویان اروپا و حتی با وجود شدیدترین کنترل مرزی، نمی توان مانع از ادامه مسیر پناهجویان به سوی اروپا شد. تنها نتيجه اين است که مسیرهای عبور روز به روز خطرناکتر و پیچیده تر می شوند. مقامات یونانی این ارزیابی را دارند که قاچاقچیانِ پناهجویی استراتژی خود را تا حدودی تغییر داده اند. بسیار کمتر از پیش با قایق های کوچک موتوری از ترکیه به سمت جزایر یونانی نزدیک مانند لسبوس یا ساموس درحرکت و جابه جایی هستند، زیرا گارد ساحلی یونان به شدت در منطقه دریایی اژه گشتزنی و نظارت و کنترل می کنند و پناهجویانی را که به مرزهای دریایی اروپا در اژه وارد می شوند، مکرراً به داخل آب های ترکیه بر می گردانند، اجرای این عملکردها در مرزهای اروپا خلاف قوانین و موازین بین المللی و میثاق های خود اتحادیه اروپا است.

با اين همه، عملکردهای اینچنینی و اعمال زور و تهدید و اخراج علیه انسان های بی گناه تبدیل به یک تمرین و عملکرد روزمره گارد ساحلی به اشکال متفاوت گردیده است. اکنون قاچاقچیان انسان مهاجران را در قایق های بادبانی به معنای واقعی بار می زنند و سعی می کنند، با وجود تمامی خطرات دریا، بین جزایر یونانی، از طریق راه دریایی مرکز دریای اژه، به ایتالیا ببرند.

در اين ميان نکته مهم ديگر اين است که در این سیل مهاجرت ها و کوچ های اجباری، فقط مردان جوان نیستند که توسط قاچاقچیان در قایق های بادبانی و بدون هیچ تدابیر ایمنی دست به ریسک می زنند و با جانشان بازی می کنند. در میان این پناهجویان تعداد زیادی خانواده و کودکان خردسال وجود دارند. اکثر آنها در این شرایط سخت و طاقت فرسا چندین ماه در سفر هستند. گارد ساحلی یونان در همین چند روز گذشته ۲۷ کودک خردسال را از یکی از قایق های واژگون شده نجات داد. شکی نيست که زنان و کودکان اولین قربانیان این بازی مرگ و زندگی در عبور به اروپای غربی هستند. هنوز تعداد زیادی در شهرهای مرزی بلاروس و لیتوانی به دنبال راه گریز به اروپای غربی سرگردان هستند. عمده آوارگان در لیتوانی افغانستانی هستند. عقب نشینی های غیرقانونی اروپا عملا باعث مرگ این انسان ها میگردد و متاسفانه اعتراضی عمومی نسبت به این شرایط وجود ندارد. پناهجویان در مرزهای اروپا در کشورهای بوسنی و کرواسی یا صربستان و مجارستان، فراموش شدگانی هستند که سالیان سال در راه خطرناک مهاجرت غیرقانونی به اروپای شمالی به سر می برند. سرنوشت این پناهجویان در یک بازی، و به عبارتی «گیم سرنوشت»، قرار دارد. آنها با وجود تمامی فشارها و اذیت و آزارها توسط ارگان های دولتی و پلیس های مرزی باز تلاش برای زندگی بهتر و امیدواری شان را رها نکرده اند.

واقعيت تاسف بار اين است که عملکرد کنونی اروپا در قبال این وضعیت تبدیل به یک بیماری مزمن سیاسی شده است. به جای پیگیری علل و عوامل وجودی پناهجویی و آوارگی و کوچ اجباری و جستجوی راه حل، اروپا سیاست برگرداندن و مبارزه علیه نیروهای مدافع حقوق پناهندگان را در دستور کار خود قرار داده است. و از آنجا که مهاجرت و پناهجویی به صورت قانونی و طبق موازین بین المللی امکان پذیر نیست، قاچاقچیان انسان ها از این بازار مکاره نهایتِ استفاده را برده و کماکان به شیوه های گوناگون برای منافع مادی سبب مرگ و میر پناهجویان می شوند.

اروپا ۸ میلیارد دلار بودجه برای مبارزه مشترک علیه قاچاقچیان انسان قرار داده است. این تصمیم بدون توجه به علل و دلایل آوارگی و مبارزه عملی با دلایل آوارگی و کوچ اجباری و مشکلات آن انجام گرفته است. افغانستان و سوریه و کوچ های اجباری مردم این دو کشور نمونه های بارزی هستند از این که آوارگان، قربانیان سیاست های بین المللی و قاچاقچیان انسان شده اند. ایرانیان پناهجو قربانیان سیاست های یک رژیم تمامیت خواه هستند که سياست های ايدئولوژيکش کشور را به لحاظ سياسی و اقتصادی و فرهنگی به بن بست کشانيده و هرگونه صدای اعتراض و حق خواهی آزادیخواهی را در نطفه با ضرب و شتم و زندان و اعدام خفه می کند. شهروندان ايرانی برای آزادی و امنیت مجبور به گریز و خروج غیرقانونی هستند و ناچار دست به دامن قاچاقچیان انسان میشوند. سرنوشت آنان، همچون هزاران انسان ديگر، آگاهانه و ناآگاهانه، به دست این کارگزاران پدیده مهاجرت غیرقانونی افتاده است.

پس از تحمل مشقات فراوان جانی و مالی، پناهجويان با رسیدن به کشورهای مرزی اروپا همچون یونان، تازه با مشکلات عدیده ديگری روبرو می شوند. عدم انتقال آنان به دیگر کشورهای اروپایی و ایجاد محیطی طاقتفرسا بر فشارها می افزايد. هم اکنون بسیاری از پناهجویان بدون غذا، بدون دارو، بدون لباس گرم در یونان به دنبال پذیرش هستند، هفته ها است که هیچ پولی از دولت دریافت نکرده اند و از گرسنگی رنج می برند. دلیل غیرموجه و غیرقانونی این وضعيت اين است که دولت یونان پرداخت کمک های اتحادیه اروپا را به تاخیر انداخته و پناهجویان را در کمپ های بزرگ همچون کارا تاپه در لسبوس و در آتن الوناس و مالاکاسا و روزینا، و در مثالی دیگر، در جزیره ساموس در کمپی که تفاوت چندانی با زندان ندارد، به صورت کمپ بسته نگهداری می کنند. اکنون کودکان شب ها با شکم خالی و اشک در چشم به خواب می روند. این بی قانونی در برابر دیگر اعضای کشورهای اتحادیه اروپا انجام می گیرد.

در این شرایط، بی تفاوتی و عدم اعتراض به اعمال غیرقانونی، تبدیل به یک بیماری مزمن سیاست اتحادیه اروپا در مقابل پذیرش پناهجویان شده است. سیاست های اعمال شده تاکنون تنها و تنها در خدمت نیروهای راستگرای اروپا و ضد موازین و قوانین بین الملی بوده است. از مهاجرت و آوارگی و کوچ اجباری نمی توان با این ابزارها و سیاست ها جلوگیری کرد. پذیرش جدی وجود پناهجویان و آوارگان باید تبدیل به بخشی از سیاست های بلندمدت اروپا شود و این امر تنها با اعتراض و فشار عمومی میسر است.

در برابر چنين فجايعی، امروز ضرورت مبرم دارد از وجدان اجتماعی و انسانی جامعه و مسئولان اتحادیه اروپا پرسش شود تا کی می خواهند به این بیماری مزمن اروپا و سیاست بی تفاوتی در قبال انسان هایی که جان و هستی خویش را برای رسیدن به یک جای امن تر و سرپناه امن تر به ریسک گذاشته اند، پاسخگو نباشند. بايد مصرانه از اروپا خواست به ارزش های انسان دوستانه پايبند باشد و به تعهداتش در قبال پذیرش پناهجویان عمل کند.

*بهروز اسدی مدیرعامل سازمان غیرانتفاعی مالتزر و بنیانگذار سازمان غیرانتفاعی دفاع از حقوق پناهجویان پرو آزول در آلمان و اروپا است.

نظرات بیان شده در این گزارش الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.