یادداشتی در نیویورک پست از ریچارد گلدبرگ، مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دموکراسی ها»
چند روز پیش که ایران پهپادی را درون مرز اسرائیل به پرواز درآورد، ملاها پرزیدنت ترامپ را می آزمودند نه اسرائیل را.
پهپاد ایرانی از روی پهپاد پیشرفته آمریکایی ساخته شده است که سال ۲۰۱۱ به دست ایران افتاد. آن زمان، پرزیدنت باراک اوباما به جای شلیک موشکی برای نابود کردن آن پهپاد اجازه داد ایران به آن فناوری فوق محرمانه دست پیدا کند.
طی سال های بعد، دولت اوباما فشار سنگینی را بر اسراییل وارد کرد تا مانع حمله هوایی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران شود و ضمن مماشات با تهران در مذاکرات هسته ای واکنشی به دستگیری ده ملوان آمریکایی نشان نداد.
بدتر از همه بی عملی در برابر زیرپا گذاشتن خط قرمزهای تعیین شده اوباما در سوریه بر سر استفاده از تسلیحات شیمیایی بود. دولت اوباما می گفت سیستم دفاع هوایی سوریه ایجاد منطقه پرواز ممنوع را بسیار خطرناک کرده است. پس از کشته شدن صدها هزار سوری، اسرائیل شنبه عصر نیمی از دفاع هوایی سوریه را محو کرد.
تهران هنوز نمی داند در برابر رویکرد محکم پرزیدنت ترامپ در برابر ایران چه کند.
از یک سو ترامپ تصمیم به تحریم سپاه پاسداران گرفت. از سوی دیگر توافق هسته ای هنوز پا برجاست و دولت ترامپ کار چندانی برای افزایش هزینه های توسعه طلبی منطقه ای ایران انجام نداده است.
ایران همچنان سلاح به بحرین و موشک به یمن قاچاق می کند، در حالی که در سوریه و لبنان درگیر ساخت کارخانه تولید موشک است.
اکنون زمان آن است که ترامپ در همکاری نزدیک با متحدان منطقه ای بازدارندگی نظامی فعالی را در برابر ایران دوباره برقرار کند.
دولت ترامپ ماه اکتبر سپاه پاسداران را نهادی تروریستی اعلام کرد. حال باید پایگاه های عمده و تسلیحات سپاه در سوریه را بر همین مبنا هدف حمله قرار دهد. چنین اقدامی از بروز یک مناقشه گسترده تر جلوگیری خواهد کرد.
رهبران ایران از رو در رویی مستقیم با یک قدرت نظامی برتر پرهیز می کنند.
ملاها می دانند با تخصیص پول بیشتر به عملیات فرامرزی وضعیت اقتصادی و سیاسی داخلی شان وخیم تر خواهد شد. مردم ایران شعار می دهند «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن». بالا بردن هزینه ها برای تهران در سوریه تنش داخلی را در ایران تشدید خواهد کرد.
ترامپ یقینا باید برای یک رشته واکنش های بالقوه ایران خصوصا از طریق دست نشانده هایش در عراق، سوریه و لبنان آماده باشد. اما این تهدیدها پدیده ای تازه نیستند. مزایای برخورد با سپاه به هزینه های احتمالی آن می ارزد.
نخست، محاسبات استراتژیک تهران شروع به تغییر می کند.
دوم، بازدارندگی نظامی آمریکا پروژه ایجاد «پل زمینی» ایران به دریای مدیترانه را تعطیل می کند.
در نهایت، ایالات متحده اهرم فشار دیپلماتیک خود را در برابر روسیه در سوریه دوباره به دست خواهد آورد. اگر ولادمیر پوتین خواهان حضور بلند مدت در سوریه و نفع بردن از بازسازی آن کشور است یا باید نیروهای ایران را از سوریه بیرون بریزد یا آمریکا و متحدانش این کار را برای او خواهند کرد.
بدون این بازدارندگی، آمریکا به خوابگردی در دوره هژمونی ایران در خاورمیانه ادامه خواهد داد. رویدادهای چند روز اخیر باید یک زنگ بیدارباش باشد.