روند سلب حق مالکیت منازل مسکونی در بسیاری از مناطق ایالات متحده کاهش یافته است، اما هنوز هر ماه، دهها هزار نفر از آمریکاییها خانههای خود را از دست میدهند. اين بخشی از تغييراتی است که بر اثر رکود بزرگ اقتصادی رویداده است، تغييراتی که به طبقه متوسط جامعه آمریکا آسیب رسانده و برخی از مشاغل را به کلی منسوخ کرده است.
با این حال یک بانک کوچک در غربمیانه آمريکا، از طريق دادن آموزش مهارتهای لازم به مشتريان خود جهت شاغل ماندن و تلاشی دوباره برای گرفتن سهم خود از «رويای آمريکايی»، سایر مؤسسات مالی را به چالش میکشد.
از سال ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۸۶ خورشیدی) تاکنون، بیش از ۵ میلیون خانوار آمریکایی خانههای خود را، به دليل عدم توانايی در پرداخت اقساط ماهانه، از دست دادهاند.
کاترینا هولمز، يکی از کسانی است که نزديک بود خانهاش را از دست بدهد. او چند هفته پس از خريدن یک خانه برای خانوادهاش، کار خود را از دست داد. این مدیر بازاریابی که گزينه ديگری در برابر خود نمیديد، با «فيفت ترد بانک»، بانکی که از آن وام خرید خانه گرفته بود، تماس گرفت. تصور هولمز اين بود که بانک به او خواهد گفت بايد از رويای خانهدار شدن صرف نظر کند.
خانم هولمز با يادآوری آن روزها میگويد «فيفت ترد بانک میتوانست به من بگويد که بايد از خانه بروی؛ ولی چنين حرفی به من نزدند. اگر میگفتند، اوضاع خيلی بدتر میشد؛ برای همین من مجبور نشدم با اوضاع بدتری روبرو شوم.»
«فيفت ترد بانک» امسال تصميم گرفت بخشی از بودجه تبليغاتی خود را صرف استخدام يک شرکت مشورتی برای وامگيرندگانی کند که شغل خود را از دست دادهاند. کار مربيان شرکت مزبور اين بود که به مشتريان بيکار شده بانک ياد بدهد چگونه به دنبال فرصتهای جديد بروند و دوباره برای خود کاری دستوپا کنند.
هولمز تنها یکی از کسانی است که از اين تصميم بانک بهرهمند شده و به موفقیت رسيدند. او شغلی در صنعت بهداشت و درمان پيدا کرد، و فيفت ترد بانک یک مشتری وفادار بدست آورد. لاری ماگنسن سخنگوی بانک میگويد اين نمونه يک «تصميم خوب تجاری» است.
آقای ماگنسن گفت «سلب حق مالکيت برای همه يک فاجعه است. برای خانوادهای که خانهاش را از دست میدهد، يک تراژدی است. برای جامعه هم چيز خوبی نيست و در بسياری از موارد، بانک وامدهنده در اثر اين اتفاق مقدار قابل توجهی پول از دست میدهد. بنابراين، هيچ بانکی دلش نمیخواهد خانهای را از کسی پس بگيرد. پس اين راه حل بسيار خوبی برای همه طرفين است.»
راندال جکسون پس از ۹ ماه بيکاری، داشت منزل مسکونیاش را در شيکاگو از دست میداد. آخرین چیزی که او از بانک انتظار داشت اين بود که در یافتن شغل به او کمک کند و راهنمای او شود.
جکسون در اين مورد گفت «از اين که فيفت ترد بانک داشت چنین برنامهای را به من پيشنهاد میکرد کاملا شوکه شده بودم. فوراً ثبتنام کردم، و بعد فهميدم که اين بهترین کاری است که در تمام عمرم کردهام.»
علاوه بر کمک به تهيه رزومههای مناسب، اين برنامه ۱۶ هفتهای شديداً بر راهنمایی شغلی به صورت رو در رو متکی است. جان کورتنی مدیر عامل شرکت «نکست جاب» می گوید «راهنمايی و کمک رو در رو مهم است. بیکاری میتواند بارسنگینی بر دوش جویندگان کار بگذارد.»
وی همچنین گفت «گام نخست کمک به ایجاد اعتماد به نفس است. رزومهای که فقط مشاغل قبلی متقاضی را فهرستوار عنوان نمیکند، بلکه همه دستاوردهايش را منظور کرده، باعث میشود که متقاضی کمی سرش را بالاتر بگيرد و با اميد بيشتری به بازار کار نزديک شود و با اعتماد به نفس بیشتری برای کار به مصاحبه برود و شغل را از آن خود کند.»
درحالی که سلب حق مالکیت از زمان بحران مالی اکنون به پائینترین سطح خود کاهش یافته است؛ هر ماه حدود ۱۰۰ هزار خانوار آمریکایی با چشم انداز از دستدادن خانههای خود روبرو هستند. لاری ماگنسن، از فيفت ترد بانک میگويد، بانکها و مؤسسات مالی که به ایجاد شرایطی کمک کردند که به بحران منتهی شد، باید بخشی از راه حل باشند.
او در ادامه گفت «قطعا بسیاری از کسانی که در ایجاد بحران دست داشتند، و نیز همه ما، باید در رفع بحران بکوشيم و به اين مسايل بپردازيم.»
برنامه اشتغالزايی «فيفت ترد بانک» ادعا میکند برای مشتريان درازمدت خود که بيکار شدهاند ۴۰درصد موفقيت داشته است. میانگین سراسری اشتغال مجدد برای بيکاران ۱۱ درصد است.