خوان گستاو، روزنامه نگار - مادرید
حمله تروریستی در چند نقطه اسپانیا و به ویژه در شهر توریستی بارسلون که بیشترین شمار قربانیان را گرفت، دوباره این بحث را در رسانه های همگانی و شبکه های اجتماعی اسپانیا به وجود آورده است که با «تهاجم فرهنگی و جمعیتی اسلامی» چه باید کرد؟ مردم اسپانیا ابراز نگرانی می کنند که شمار اعراب مسلمان در کشورشان به شتابی نگران کننده بالا می رود و مشکلات امنيتى و اجتماعی و حتی اقتصادی دشواری به وجود می آورد. آن ها همچنین می پرسند که با خطر گروه های تروریستی اسلامی مانند داعش چگونه باید برخورد کرد؟
این نخستین بار نیست که اسپانیا به صحنه عملیات تروریستی که به «اسلام افراط گرا» نسبت داده می شود، مبدل می شود.
در سال های اخیر چندین عملیات تروریستی تکان دهنده در اسپانیا رخ داده که یکی از بد ترین آن ها بمب گذاری در قطار بین شهری بود که بیشتر مسافران آن کارگران بودند که از سر کار باز می گشتند.
مسوولیت جنایات روز گذشته (پنجشنبه) را داعش به عهده گرفت. پیش از آن لندن و پاریس و نیس فرانسه صحنه فجایع تکان دهنده ای از این قبیل بود. تصور می رود که داعش، هر اندازه که در سوریه و عراق بیشتر تحت فشار قرار می گیرد و مواضع مهمی را چون موصل و الرقۀ از دست می دهد، تلاش بیشتری به عمل می آورد تا به کشورهای "نیروهای ائتلاف" که علیه داعش در منطقه می جنگند آسیب برساند و در میان مردمان آن ها ایجاد وحشت کند.
کارشناسان اطلاعاتی می گویند: این تصور که داعش از مرکز فرماندهی خود این خرابکاری ها را تدارک می بیند و افرادی را برای اجرای آن می فرستد، نادرست است. داعش خود از چندین گروه کوچک و بزرگ از افراط گرایان اسلامی تشکیل شده و دارای ستاد فرماندهی واحدی نمی باشد و از نظر لوجیستیک قادر نیست افرادی را برای ماموریت بفرستد.
هویت تروریست ها در اسپانیا و کشورهای دیگر نشان می دهد که آن جنایتکاران از مرکز واحدی دستور نگرفته اند، بلکه خود تحت تاثیر آموزه های افراطی دینی تصمیم به انجام آدمکشی گرفته اند. به گفته کارشناسان، این واقعیت مبارزه با ترور را بسیار دشوارتر می سازد، زیرا عملیات انفرادی و یا جنایاتی که توسط یک گروه چند نفره و خارج ازهرگونه منطق عقلانی انجام می گیرد، قابل شناسایی پیش از وقوع حادثه نیست.
این وحشت همیشه در اروپا وجود داشته که اگر داعش در عراق و سوریه کاملا شکست خورد و جنگجویان آن فراری شوند، شمار بسیاری از آنان ممکن است به اروپا بازگردند و تجربیات خرابکارانه ای را که در خاورمیانه اندوخته اند، در کشورهای محل سکونت مسلمانان به کار اندازند.
این نگرانی، به طور فزاینده ای در اسپانیا وجود دارد. این کشور که نقطه جنوب غربی آن تنگۀ جبل الطارق است، در فاصله بسیار کمی از مراکش قرار دارد و رخنه یابی به آن کشور دشوار نیست. علاوه براین، اسپانیا در دو دهه اخیر صدها هزار نفر کارگر عرب و شمال آفریقایی را در خود پذیرفته است. در شهری مانند «ییدا» چهل درصد از اهالی عرب مسلمان هستند و دیری نخواهد گذشت که به اکثریت مطلق برسند.
این حضور گسترده، با ابراز ناخرسندی شدید اهالی اسپانیایی روبرو شده است. «ییدا» نخستین شهر اسپانیا بود که شهردار آن به طور صریح پوشیدن برقع را ممنوع ساخت. شهرداری همچنین مسجد مسلمانان را با این استدلال که جمعیتی بیش از گنجایش آن روزهای جمعه در آنجا اجتماع می کنند بست. مسلمانان یک محوطه بزرگ پارکینگ را به طور موقت به مصلای خود مبدل ساختند که در آخرین جمعه بیش از پانصد نفر در آن نماز می خواندند.
در همان شهر بود که عربستان سعودی بودجه کلانی را برای ساخت یک مسجد وهابی تخصیص داد. ولی برخی افراد محلی سر بریده خوک در زمین آن جا قرار دادند تا محل را نجس کنند و مسجد برپا نشود.
این درگیری ها کم و بیش در بسیاری از شهرهای دیگر اسپانیا و به ویژه شهرک های کوچک جریان دارد و گاهی رنگ نژادپرستی شرم آوری به خود می گیرد.
شماری از سیاستمداران اسپانیایی که دارای گرایش های ناسیونالیستی افراطی هستند، به صراحت می گویند: یک هزار و سیصد سال پیش بخش های بزرگی از اسپانیا به تصرف سپاه اسلام در آمد و نام اندلس را بر آن جا گذاشتند. اکنون مسلمانان در شمار بسیار بزرگ به اسپانیا باز می گردند – نه برای آن که در فرهنگ و تمدن اسپانیایی ها تحلیل روند، بلکه به این هدف که اسپانیا را دوباره به اندلس مبدل سازند.
آشنایان امور می گویند که شمار مساجدی که در دو دهه اخیر در اسپانیا ساخته شده، از صد مسجد فراتر می رود.
بیشترین مخالفت با حضور مسلمانان، از جانب احزابی در ایالت کاتالونیا (با مرکزیت بارسلون) که خواهان جدایی آن خطه از پیکر اسپانیا هستند. آن ها ادعا می کنند که نژاد پرست نیستند، بلکه تنها با حضور آن گروه از مهاجران مخالفت می ورزند که حاضر نیستند تمدن و فرهگ اسپانیایی را بپذیرند.
سال گذشته دولت مادرید مراسمی به یاد یک هزار و سیصدمین سال تصرف اندلس توسط اعراب مسلمان مراسمی برگزار کرد. برخی سیاستمداران ناسیونالیست پرسیدند چگونه ممکن است رهبران کشوری به پاس اشغال وطنشان توسط بیگانگان مراسم یادبودی از این قبیل برگزار کنند؟
دولت اسپانیا با ایران نیز روابط دوستانه و نزدیکی دارد و صادرات و واردات متقابل به طور نسبی چشمگیر است.
رسانه های همگانی بر این نکته انگشت می گذارند که زاد و ولد در میان خانواده های اسپانیایی دائما در حال کاهش است و مسلمانان دست کم دو برابر آن ها فرزند به دنیا می آورند.
برخی سیاستمداران ناسیونالیستی اسپانیا به صورتی آشکار ابراز نگرانی می کنند که موج مهاجرت اعراب به کشورشان، آن جا را دوباره به یک «سرزمین اشغال شده اسلامی» مبدل کند.
یک سیاستمدار اسپانیایی اخیرا در نطقی گفت: «ابتدا مرد خانواده ظاهرا برای کار به اسپانیا می آید و کوتاه مدتی پس از آن همسر و فرزندانش را می اورد و دیری نمی پاید که پدر و مادرش به اسپانیا مهاجرت می کنند و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ هم به دنبال آن ها می آیند».
رسانه های همگانی بر این نکته انگشت می گذارند که زاد و ولد در میان خانواده های اسپانیایی دائما در حال کاهش است و مسلمانان دست کم دو برابر آن ها فرزند به دنیا می آورند. کارشناسان می گویند که بحران اقتصادی در اسپانیا نیز باعث فرار مغزها می شود. شمار فارغ التحصیلان بیکار در اسپانیا به مرز پنجاه درصد نزدیک می شود و کشور را از نیروی سازنده تهی می کند و همزمان، سیل مهاجران مسلمان از کشورهای شمال آفریقا جریان دارد و این «تهاجمی است که برای متوقف ساختن آن باید به چاره جویی پرداخت.»