دیلی استار چاپ بیروت، در مقاله ای بقلم سجاد جیاد تحت عنوان «ایران بخشی از نفوذش را در عراق از دست داد» می نویسد برای نخستین بار در عراق، جمهوری اسلامی ایران قادر نبود که نخست وزیر بر گزیند و خودش را در موضعی یافت که به تحولات عراق و انتخاب نخست وزیر واکنش نشان دهد.
بهمین دلیل، برای نخستین بار ایران قدری از نفوذش را در عراق از دست داد.
اوایل هفته جاری، علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران، بنمایندگی از سوی دولت متبوع خود اعلام کرد که ایران از روند قانونی برای گزینش جانشین نوری المالکی، نخست وزیر، حمایت می کند. همزمان گروه شبه نظامی اصحاب الحق که از پشتیبانی ایران بر خوردارست، موضعی شبیه ایران را اعلام کرد.
ایران مطمئنأ میخواست از انشعاب علنی در داخل ائتلاف ملی شیعه و نبرد قدرت بر سر انتخاب نخست وزیر پرهیز کند.
در هفته های گذشته از تغییر موضع ایران در برابر مالکی گزارشهائی تأئید نشده منتشر شد، اما چنین تغییر موضعی خواست ایران نبود، بلکه این سیاست تازه بدلیل تغییرات در صحنه سیاسی عراق بر تهران تحمیل شد.
از زمان سقوط موصل، سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس جمهوری اسلامی، تقریبأ بطور مستمر در عراق حضور داشت تا با تقویت و حمایت از ارتش عراق از پیشروی داعش به بغداد جلوگیری کند.
سلیمانی تمایلی به برکناری مالکی نداشت و نمیخواست که آمریکا برکناری او را به عنوان شرطی برای حمایت از عراق علیه داعش تحمیل کند. در نتیجه، ایران مشاوران نظامی به عراق فرستاد و هواپیماهای جنگی عراق را که از زمان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ در ایران بوده به عراق باز گرداند. ایران همچنین شبه نظامیان را از سوریه به عراق برگرداند تا تأخیر در کمک نظامی آمریکا به عراق را جبران کند.
ظهور و اوجگیری داعش در عراق مطمئنأ به زیان ایران بود. عدم دسترسی به سوریه برای ایران یک ضربه بزرگی بود. اکنون هم که هواپیماهای جنگی آمریکا بر فراز خاک عراق در پروازند کار دسترسی ایران به سوریه را از پیش هم دشوارتر ساخته است. علاوه بر این عوامل ایران در عراق ممکنست هر لحظه هدف قرار گیرند. حضور آمریکا هم در عراق باعث ناآرامی ایران است که در گذشته گفته بود با بی ثبات کردن عراق؛ نیروهای آمریکائی را وادار به خروج از عراق می کند.
اما، تحولات نظامی اخیر، ایران را غافلگیر کرد و به کاهش نفوذ این کشور در عراق منجر شد.
برای ایران دلیلی برای برکناری مالکی وجود نداشت زیرا که ایران با نقاط ضعف، شبکه ها و اسرار مالکی آشنا بود و نخست وزیر عراق کلیه خواسته های ایران را بر آورده می کرد. او بود که به ایران اطمینان داد که به حضور دائمی نظامی آمریکا پایان دهد و اجازه دسترسی ایران به سوریه را برای حمایت از رژیم اسد داد.
نخست وزیر تازه عراق ممکنست چندان در برابر تقاضاهای ایران رام نشود و یا شاید برای ایران وقت زیادی بگیرد تا او را مطیع کند.
تغییر مالکی همچنین خطر از هم پاشیدن ارتش عراق را داشت که ایران بهیچوجه و به هیچ قیمتی نمیخواست شاهد آن باشد.
اما، دست و بال ایران توسط آمریکا و همچنین الیت سیاسی عراق بسته بود. آیت الله علی سیستانی، در اواخر ماه ژوئیه و اوایل اوت هم در اعلامیه علنی و هم در نامه خصوصی به حزب الدعوا نوشت که یک دوره سوم برای مالکی را نخواهد پذیرفت. چنین حرکت غیر منتظره ای از سوی این رهبر شیعه و توافق احزاب شیعی عراق با او باعث حیرت ایران شد.
در همین حال، انزوای رو به گسترش مالکی ادامه یافت تا جاییکه حتی سلیمانی نیز مالکی را در یک موضع انعطاف ناپذیر یافت. تلاشهای ایران برای حفظ ائتلاف ملی با ناکامی مواجه شد تا حدی که اعضای حزب سابق الدعوا جمال جعفر ابراهیمی را برای نخست وزیری در نظر گرفتند چیزی که بزرگترین تهدید برای نفوذ ایران در امور سیاسی عراق محسوب می شد.
این چنین بود که ایران با عجله نامزدی حیدر العبادی برای نخست وزیری را تأئید کرد. ایران نتوانست خود را در موضع مخالف ائتلاف ملی ببیند و ریسک سبقت گیری آمریکا و دیگران را پذیرا شود.