هرچند موسیقی «راک اندرول» دوران تکاملی خود را در ایالات متحده آمریکا گزرانده و در دوران پس از جنگ دوم جهانی به اوج محبوبیت رسیده است اما بنا بر حقایقی که درکتاب تازه ای به قلم «کریستوفر نولز» منتشر شده تاریخ نواختن این موسیقی پرسروصدا به دوران باستان و بیش از ٢ تا ١٠ هزار سال پیش می رسد.
بنا بر نوشته «نولز» در کتاب «تاریخ ناشناخته راک اند رول» این نوع موسیقی پرسروصدا ریشه در مکتب های فکری محرمانه و آئین های مذهبی مردمان پیش از تاریخ دارد.
در این کتاب تازه، کریستوفر نولز به خوانندگان خود نشان می دهد که چگونه این ژانر از موسیقی آمریکایی بخشی از یک واقعه تاریخی وسیع تر در رابطه با داستان پیدایش و تحول بشری است : «این مکتب های تفکر زیرزمینی و محرمانه پاسخی بود به آئین های مذهبی خشک و غیرانسانی که در آن دوران در میان مردم تمدن های مختلف وجود داشت.»
نولز می گوید:« زئوس در یونان، ژوپیتر در روم و «آمون را» در مصر از خدایان ادیان و مذاهب رسمی بودند که قوانین خشک و غیرقابل انعطافی را برای مردم عادی و معمولی بوجود آورده بود. همین مسئله باعث شده بود که بخش عظیمی از مردم با آن ها بیگانه شوند و به این صورت بود که مکتب های فکری خارج از جریان های اصلی پدید آمد که اغلب آن ها به پرستش خدایان «باروری» و «حاصلخیزی» می پرداختند و بر اساس فصل ها و چرخه زندگی پایه گذاری می شدند. مردم در این دوران احساس نیاز مبرمی به ایجاد ارتباط با نیرویی بزرگ تر از خود پیدا کرده بودند.»
موسیقی که در ضمن برگزاری مراسم تشریفات مذهبی و آیین پرستش این باورهای مذهبی جنبی انجام می شد به صورتی خودرو، سریع، با سرو صدا و درهم ریخته ، بسیار شبیه به موسیقی راک اندرول امروزی اجرا می شد.
نولزمی گوید:«مصری های دوران باستان عبادتگاه هایی داشتند که در آن سردسته زنان خواننده حکم ستاره آن عبادتگاه را داشت. آن ها جشنواره هایی ترتیب می داند که درطول آن آبجو خوری و شنیدن موسیقی رواج داشت. برخی حتی ارکسترهای «هوی متال» خود را داشتند. اعضای این ارکسترها، گاه زره پوش و گاه با لباس های چرمی و شمشیر در حالی که فریاد می کشیدند با سرو صدا وارد جمع مردم می شدند. این حرکات و سروصداها در آن دوران هم مثل امروز نوعی «فرار» برای مردم به شمار می رفت. فراری که بی نهایت به آن نیاز داشتند.»
کریستوفر نولز می گوید:«انسان به صورتی طبیعی به هیجان نیاز دارد. به هیجان و آسودگی، فراغت، آزادی و تسکین. درواقع بشر به صورتی مداوم به این روان پاکسازی ها نیازمند است. به این احساسی که شبیه به تصفیه و تطهیر است. این مسئله را می توان بخوبی در میان مردم در مناطق مختلف جهان تشخیص داد. این یک نیاز درونی و بخش ضروری از زندگی بشر به شمار می رود. این احساس شکستن قوانین برای یک مدت کوتاه، بیرون زدن از واقعیت ها و پیمان های همیشگی و روزانه زندگی. بنابراین تمدن ها ممکن است به صورت ظاهری و سطحی دچار تغییر و تحولاتی گوناگون بشوند اما در حقیقت این نیازهای اولیه بشری همواره در طول زمان ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد یافت.»
کریستوفر نولز معتقد است این گرایش هاچه در دوران باستان و چه در زمان حال حاضر همواره به صورت یک حرکت و جنبش ضد جریان های اصلی آغاز شده اند:«در دوران باستان هم مثل امروز دروحله اول از این گونه جنبش ها استقبال نمی شده است بلکه به آن ها به عنوان جنبش هایی ضد جریان اصلی و مخالف نگاه می شده است که گاه حتی چالش هایی هم برای مقامات به ویژه مقامات رسمی در «روم» باستان به همراه داشته است. به همین دلیل هم مردم با ترس از دولت و به صورت محرمانه برای انجام این مراسم او آئین ها به دور هم جمع می شدند. در نتیجه ابتدا به آن ها به عنوان یک جریان «شورشی» نگاه می شد که بعدها و کم کم مورد قبول قرار گرفت. خیلی شبیه به «راک اندرول» که در آغاز پیدایش باعث بسیاری شد و بعضی ها حتی دست به سوزاندن صفحه های این موسیقی زدند و رسانه هام جنجال های زیادی در اطراف این موسیقی برپا کردند. اما در نهایت همانطور که دیدیم راک اندرول مورد قبول واقع شد. به نظر من این پروسه در طول تاریخ بشری همواره و به اشکال مختلف تکرار شده است.»
نولز در بخش هایی از کتاب «تاریخ محرمانه راک اندرول» به بررسی سیر تکاملی موسیقی راک اندرول پرداخته است که در ابتدا نوعی بیان شوریدگی های نسل جوان بوده است که بعدها تبدیل به نمادی از فرهنگ آمریکایی می شود.
نولز در این مورد می گوید:«این یک پروسه حیرت آور است. ابتدا با «ریتم و بلوز» Rythem & Blues شروع می شود و کم کم تبدیل به «راک بیلی» Rock a Billi و نهایتا «راک اندرول» می شود. کمی بعد ما شاهد موسیقی «سول» Soul هستیم. راک موسوم به «سایکدلیک» Psychedelic که در دهه شصت میلادی رواج پیدا کرد در واقع سرچشمه و آغازگر پیدایش انواع دیگر موسیقی خلاف جریان اصلی مانند «هوی متال» Heavy Metal و «پانک»Punk است. بعدها «راک هنری» Art Rock و «راک پیشرو»هم از همین جریان نشات می گیرد. در دوران باستان هم راک پیشرو، هوی متال و پانک وجود داشته است.
آیا ستارگان راک اند رول امروزی از شباهت هایی که بین آن ها و هنرمندان ماقبل تاریخ وجود داشته با خبرند؟
«نولز» می گوید:«در این مورد باید به دوران الویس پریسلی بازگردیم. مسئله جالب در مورد الویس این است که او دقیقا پروسه ای را که در آن قدم گذاشته بود می شناخت. برای مثال او خود را شبیه به «آپولو» آرایش می کرد. لباس هایش مثل ابرقهرمان های خیالی با «شنل» تزئیین شده بود. بیتل ها هم همین روند را دنبال کردند. آن ها در زمان اوج معروفیت ومحبوبیت خود تبدیل به خدایانی بی همتا شدند. ما به جان لنون به صورت یک شهید راه راک اندرول نگاه می کنیم چون به هرحال هر مذهبی به یک شهید نیاز دارد. الویس جوان مرگ شد اما او تنها نبود. راک اندرول شهید های دیگری هم داشته است که «جیم موریسون» و «بادی هالی» جزو آن ها هستند. جیم موریسون به خوبی از پیدایش مکتب های تفکر زیرزمینی درطول تاریخ بشر آگاه بوده است و حتی در برخی از اشعار خود درمورد آن ها صحبت کرده است. اما من فکر نمی کنم اعضای گروه های پانک امروزی زیاد از این ارتباط های فرهنگی با اطلاع باشند.»
درواقع «نولز» معتقد است که بین راک اندرول امروزی و آن حرکت و جنبش اصلی تفاوت های فاحشی وجود دارد:«دوران طلائی راک اندرول به نظر من در سال١٩٦٥ و با بیتل ها آغاز شد. این همان زمانی است که به راک اندرول به صورت یک هنر نگاه می شد و بین آن و موسیقی رقص تفاوت های زیادی وجود داشت. با پیدایش «ام تی وی» MTV در دهه هشتاد میلادی راک اندرول همگانی می شود و مردم نه تنها آن را می شنوند بلکه آن را روی صفحه تلویزیون تماشا می کنند. امروز هم موسیقی راک اند رول همه جا حضور دارد. چه در تبلیغات تجارتی و چه در برنامه های کودکان اما این موسیقی دیگر آن جذابیت لازم را برای نسل جوان ندارد.»
کریستوفر نولز نویسنده کتاب «تاریخ محرمانه راک اندرول» بر این مسئله تاکید دارد که موسیقی یک پروسه است که همواره تداوم خود را حفظ کرده و ما یک بار دیگر شاهد دوران طلائی تازه «راک اندرول» در تاریخ بشری خواهیم بود. موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی انسان ها در طول تاریخ بشری بوده و هم چنان خواهد بود.