نامه مشترکی از سوی سردبیران شش وبسایت خبری ایران به دفتر ما رسید. این نامه چند سئوال حساس درباره روش سازمانهای خبری بین المللی و پوشش خبری آنان از وقایع اخیر ایران مطرح کرده است. این نامه به طور مشخص گزارشها و گزارشگران غربی را متهم کرده است وظیفه خود را با شرافت و بطور حرفه ای انجام نداده اند. چرا؟
سردبیران به موردی اشاره کرده اند که، به گفته آنان، رسانه های غربی گزارشی را به نقل از یک بلاگ ایرانی درباره مرگ یک زن جوان منتشر کرده اند، که به گفته آنان هنگامی که پس از تظاهرات بعد از انتخابات دستگیر و زندانی شده بود، مورد آزار جنسی قرار گرفت. این سردبیران چنین شکایت کرده اند: «آیا به نظر شما انتشار خبری به این ابعاد از منبع یک وبلاگ گمنام و بی نام و نشان، اقدامی حرفه ای است؟»
سپس اشاره کرده اند به موضوع ندا آقا سلطان. سردبیران وبسایتهای ایرانی حضور یک پزشک جوان در ویدئوی مرگ ندا را مشکوک دانسته و پرسیده اند: چرا او پنج روز قبل از مرگ ندا از بریتانیا به ایران آمد و یک روز بعد از واقعه ایران را به سوی بریتانیا ترک کرد، و در آن جا با بی بی سی مصاحبه کرد؟ سردبیران بار دیگر حرفه ای بودن ژورنالیستهای غربی را در ندیده گرفتن توضیحی دیگر برای مرگ این زن جوان مورد سئوال قرار داده اند.
این نامه در ادامه، بی بی سی فارسی و صدای آمریکا را متهم کرده است بینندگان خود را به شرکت در تظاهرات ضد دولتی تشویق می کنند، شکایتی که دائما از مقامهای ایرانی شنیده می شود. آنها به طور مشخص در مورد مصاحبه صدای آمریکا با عبدالمالک ریگی، که اکنون در بازداشت ایران است، شکایت کرده اند و او را از رهبران تروریست خوانده و مدعی شده اند که از سوی صدای آمریکا بعنوان یک قهرمان معرفی شده است.
در این جا نامه جالب تر می شود. ژورنالیست های وبسایت های ایرانی می گویند آنها این نامه را «نه در دفاع از دولت آقای احمدی نژاد، بلکه در دفاع از واقعیتهای جاری در ایران» نوشته اند. آنها از سازمانهای خبری غربی خواسته اند این موضوع را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و قضاوت کنند که آیا رفتارشان «حرفه ای... منصفانه و بی طرفانه» بوده است یا نه؟
سردبیران سایتهای: الف، فردا، همشهری آن لاین، جهان، خبر آن لاین و تابناک این نامه را امضا کرده اند.
جالب است که هیچ یک از این سایتها توسط مقامهای ایرانی بسته نشده است، در حالی که چندین رسانه دیگر در داخل کشور بسته و تعدادی از ژورنالیست ها بازداشت شده اند.
این موضوع این سوال را مطرح می کند: آیا این سردبیران تلاش می کنند وظیفه دولت را در قالب حرفه رسانه ای انجام دهند؟ به سادگی می توان تصور کرد مقامهای دولت سردبیران را احضار کرده و به آنها «پیشنهاد» کرده باشد که به نفع آنهاست چنین نامه ای خطاب به رسانه های غربی بنویسند. زیرا، ساده بگویم، واقعیتها بحث آنها در نامه شان را تایید نمی کند.
بنابراین اجازه بدهید برخی سوالها را برای سردبیران ایرانی مطرح کنیم:
۱ - آیا رسانه های داخلی ایران آزاد و قادر اند گزارشهای عینی، دقیق و جامع درباره رویدادهای کشور منتشر کنند؟
۲ – آیا ژورنالیست های غربی اجازه دارند بعد از حضور در ایران آزادانه و بدون محدودیت حرکت کنند؟
۳ – آیا مقامهای ایرانی به شهروندان اجازه همکاری با رسانه های غربی و یا اجازه دسترسی به منابع خبری و تصویری غربی می دهند؟
البته ما می دانیم که پاسخ به این سئوالها به ترتیب چنین است: نه، نه، و نه. من به سردبیران ایرانی که این نامه سرگشاده را نوشته اند، پیشنهاد می کنم قبل از آن که بر خود فرض بدانند که به همکاران غربی خود نظر مشورتی بدهند، وضع خود را در داخل خانه مرتب کنند.
قصد من کمرنگ جلوه دادن مشکلات ژورنالیست های مسئول در ایران نیست، که سعی در تنازع بقای حرفه ای دارند. ولی همه ژورنالیست ها باید از خودشان بپرسند تا کجا می توانند پیش بروند و هنوز احترامشان نزد خودشان باقی بماند. در این رابطه باید اشاره کنم که بسیاری از ژورنالیستهای ایرانی ترجیح داده اند کشورشان را ترک کنند. من آنها را می ستایم که برای باقی ماندن بر اصول حرفه ای شان به این فداکاری دست زده اند.
آلکس بليدا
مدير شبکه خبری فارسی صدای آمريکا
نامه مديران شش وبسايت به سردبيران خبری آمريکا را از اينجا بخوانيد