یک روزنامه چاپ تهران در گزارشی تحت عنوان «بشکه باروت بازنشستگی» به بحران صندوقهای بازنشستگی پرداخته و نوشته ۱۹۷ شرکت زیرمجموعه صندوق بازنشستگی کشور وجود دارد که کل ارزش داراییهای شرکتی صندوق بازنشستگی «فقط کفاف ۱۸ ماه مستمری صندوق را میدهد.»
روزنامه هممیهن در این گزارش تاکید کرده بر اساس آخرین صورتهای مالی شرکتها کل بازدهی نقدی شرکتهای صندوق بازنشستگی فقط ۸ درصد است.
برهمین اساس این گزارش میافزاید بعضی از شرکتهای صندوق بازنشستگی مانند «بشکه باروت» بوده و زیان انباشه ۱۶۰۰ میلیارد تومانی این شرکتها را «به مرحله بحران» رسانده است.
هممیهن در واکاوی چرایی به بحران رسیدن صندوقهای بازنشستگی سعی کرده سهم قابل توجهی برای دوران پادشاهی پهلوی قائل شود اما در نهایت اعلام کرده که انتصابات مکرر و سیاسی از آسیبهای این صندوق است. در این گزارش تاکید شده که در یک بازه سهساله، «شستا» پنج مدیرعامل داشته و سایر صندوقهای بازنشستگی نیز همین مشکلات را داشتهاند.
زیانده بودن شرکتها موضوع قابل انکاری نیست به طوری که حتی مدیران دولتی هم به آن اعتراف میکنند. در همین راستا شانزدهم مرداد ماه، «عارف نوروزی» مدیرعامل شستا عنوان کرده بود: «امسال ۵۸ شرکت که سود و درآمد پایین دارند میفروشیم و از شستا جدا میکنیم و ۲۸ شرکت شستا نیز امسال به دلیل درآمد پایین منحل میشوند.» اظهاراتی که شماری از کارشناسان آن را مقدمه سازی برای واگذاری برخی از شرکتهای مهم به جای اصلاحات ساختاری و بازگشت شرکتها به مدار سوددهی دانستند.
در همین رابطه خبرگزاری حکومتی ایلنا نیز در گزارشی نوشته است: «فعالان کارگری خواستار ارائه توضیحات شدند، این ۵۸ شرکت کدامها هستند، چرا سود و درآمد پایین دارند، آن ۲۸ شرکتی که باید منحل شوند به این معنا که دیگر حتی قابل فروش نیستند.»
حسین حبیبی، فعال کارگری در واکنش به انحلال برخی شرکتها و احتمال واگذاری برخی دیگر در قالب طرح مولد سازی با بیانِ اینکه «شستا را دولتخور» نکنید، گفته است: «شستا دولتی نیست، نه دولت و نه مدیرانِ دولتنشانده نمیتوانند برای آن تصمیم بگیرند و شرکتهای آن را به نام مولدسازی یا هر نام دیگری و به کام دولت بفروشند.»
خبرگزاری ایلنا همچنین تاکید کرده که مشخص نیست روی چه حسابی، نقشه راهِ مولدسازی را در مورد شستا به کار میگیرند و پول حاصل از فروش شرکتها و زمینهای شستا کجا قرار است برود.
به نوشته ایلنا، «این پولها نصیب کارگران و بازنشستگان نمیشود، وقتی مستمریبگیران بعد از ماهها اعتراض، هنوز و همچنان یکسوم خط فقر حقوق میگیرند و تمام علاج مدیران دولتی در یک متناسبسازیِ چند صد هزار تومانی خلاصه میشود.»
این شرایط بحرانی در صندوقهای بازنشستگی در نهایت بازنشستگان را وارد بحران تامین معاش کرده و آنها را در شرایط سخت تورمی با چالشهای متعددی از جمله ناتوانی در تامین نیازهای اولیه خود مواجه کرده است.
برهمین اساس است که در سالهای اخیر، تجمعات اعتراضی بازنشستگان در شهرهای مختلف شدت گرفته است و تقریبا هر روز گروهی از بازنشستگان در رستههای مختلف صنفی دست به برگزاری تجمعات اعتراضی میزنند.
در همین رابطه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، یکشنبه ۶ آبان، با اعلام حمایت از فراخوانهای تجمع بازنشستگان، هشدار داد که «نباید با بهانههایی همچون تحریم یا شرایط جنگی، حقوق این قشر زحمتکش، بهویژه بازنشستگان، نادیده گرفته شود.»
بیانیه این شورا تاکید کرده بود که افزایش ناچیز حقوق، بدون در نظر گرفتن خط فقر و تورم، همچون همسانسازی و رتبهبندی، تنها «فریبکاری» حکومت است که دولت پزشکیان نیز مانند دولتهای گذشته آن را ادامه میدهد.