حکایت یک جدایی، فاصله ای ناگزیر؛ درروایتی از دو شخصیت که نامشان طی فیلم، به ندرت برده می شود. زنی که ازتنگناهای تحمیلی در گریز است و در اندیشه آنکه فرزندش را هم فراری دهد، مردی که مسئولیت برشانه هایش گران است، اما این گرانی را به جان می خرد تا بار نسیان پدر را سبک کند.
«جدایی نادر ازسیمین» بدواً در ایران و بعداً در پهنه جهان اقبال فراوان یافت. خوش درخشیدن این فیلم شاید در داستان سهل و ممتنعی ریشه دارد که قصه بالقوه هر زندگی است، فارغ از بوم و تبار، یا شاید در نقش آفرینی درخشان بازیگران توانای آن. شاید هم در میزانسن ساده و ژرفش. هر چه هست، کمتر منتقد شاخصی این فیلم را نپسندیده؛ خواه در ایران یا جای جای جهان. مسعود فراستی در میان این شمار اندک است؛ منتقدی که بیرحمانه فیلم را مورد نقد قرار داده و به طور خاص از میزانسن فیلم و استفاده از دوربین روی دست- که کاربرد آن را «تقلید» و «ادا» خوانده، به تندی انتقاد کرده و آشفتگی دنیای امروز سینما را یکی از دلایل راه یافتن جدایی نادر ازسیمین به عرصه رقابتهای اسکار دانسته است.
علیرضا سجادپور- مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – اسکار را مراسمی مانند بسیاری از جشنواره های دنیا می خواند و آن را تحت تأثیر سیاستهای آمریکا می داند و راه یافتن فیلمی ایرانی را به نامزدی این مراسم، اتفاق درخور اعتنایی تلقی نمی کند.
یک بام و دوهوا
مهم است یا نه؟ سیاسی هست یا نه؟ برای خوش نام کردن ایران است یا بدنام کردن آن کشور؟
معاونت سینمایی وزارت ارشاد از سویی پدیده اسکار و معرفی شدن فیلمی ایرانی به آکادمی آن را کم اهمیت و دارای ریشه های سیاسی می خواند و از سوی دیگر، تنشها و تضادهای میان تهران و واشنگتن را دلیل اندک بودن احتمال آن می داند که جدایی نادر از سیمین برنده اسکار شود.
برای نخستین بار در تاریخ سینما، فیلمی ایرانی توانسته در دو بخش فیلمنامه تألیفی و فیلم خارجی نامزد اسکار شود. پیشتر، فیلم بچه های آسمان – ساخته مجید مجیدی- توانسته بود به نامزدی بخش فیلمهای خارجی آکادمی اسکار برگزیده شود.
مسعود فراستی- منتقد ایرانی که سخت مخالف فیلم جدایی نادر از سیمین است - راه یافتن آن را به بخش رقابت جدی برای ربودن جایزه بهترین فیلم خارجی آکادمی اسکار، دارای دلایل سیاسی می خواند و ابراز عقیده علیرضا سجادپور را شوخی می نامد. به تعبیر دیگر، فراستی می گوید اگر فیلم اسکار بگیرد، به دلایل سیاسی است؛ وگرنه فیلم، از منظر سینمایی ضعیف است. در این حال، سجادپور می گوید فیلم، به لحاظ سینمایی خوب است و اگر جایزه نگیرد، به دلایل سیاسی است، و اینها تنها دو تنی نیستند که این گونه می اندیشند. روشن نیست که کدام تعبیر درست است؛ اگر تعبیر درستی در کار باشد.
کار برگزیده شدن فیلم برای معرفی به آکادمی اسکار، توسط وزارت ارشاد انجام می گیرد، اما وزارت ارشاد فیلم پیشنهادی بنیاد سینمایی فارابی را به آکادمی اسکار معرفی می کند. جدایی نادر از سیمین را هم گروهی ۹ نفره از بنیاد سینمایی فارابی برگزیده اند. وزارت ارشاد در آستانه معرفی این فیلم در شهریور ماه، تأکید کرد که آنچه جوسازی رسانه ای خواند، باید کنار گذارده شود تا این ۹ نفر بتوانند تصمیم بگیرند.
گروهی این، گروهی آن پسندند
رقیب اصلی جدایی نادر از سیمین، فیلم پانوشت است، فیلمی که از اسرائیل نامزد اسکار شده است. طی پنج سال اخیر، این چهارمین بار است که فیلمی از اسرائیل به این مرحله راه می یابد. دیگر رقبای ایران – که به باور منتقدان سینما رقبای جدی نیستند- فیلمهایی از کانادا، بلژیک و لهستانند. در این میان، فیلم جدایی و فیلم پانوشت بیش از فیلمهای دیگر، توجه تحسین آمیز منتقدان، جامعه سینمایی و مردم را در سطح جهان- به ویژه در آمریکا- نصیب خود کرده است.
فیلم اسرائیلی پانوشت ساخته ژوزف سیدار نیز چون فیلم جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی، فیلمی خانواده محور است؛ هر چند جنس قصه و جهت روایت آن، با فیلم فرهادی متفاوت است. حکایت پانوشت، حکایت رقابت علمی یک پدر و پسر است. این فیلم مورد توجه و تحسین فراوان منتقدان سینما قرار گرفته است.
به دور از عرصه سیاست و در عالم هنر، گونه ای دیگر از رویارویی میان تهران و تل آویو نمایان است. این درحالی است که این دو فیلمساز، خصومتی با یکدیگر ندارند. سیدار گفته که با فرهادی طی دیداری کوتاه آشنا شده و چشم به راه دیدار دوباره با اوست. این شهروند اسرائیلی افزوده است که حضور فیلم جدایی در عرصه رقابتهای اسکار، سطح رقابت را بالاتر برده.
تعبیرهای گوناگونی از فیلم جدایی شده؛ در میان آنها تفسیر معنای نقش پدر بیمار نادر است که گرفتار بیماری آلزایمر است و این که پیرمرد، استعاره ای است از جامعه ایران. به گزارش خبرگزاری رویترز، وقتی این پرسش با اصغرفرهادی- سناریست و سازنده فیلم- طرح شده، او پاسخ داده است: «اگر برداشتتان این باشد، شخصیت او را دست کم گرفته اید.»
به رغم آنکه فرهادی از قربانیان خطوط قرمز قوانین سینمایی و اعمال سانسور در ایران است، همواره تأکید ورزیده که کار فیلمسازی را به دور از اندیشه یا انتقاد سیاسی انجام داده و از صحنه سیاست دوری گزیده است.