نیویورک تایمز روز چهارشنبه با انتشار گزارشی به موضوع اعتصاب کارکنان صنعت نفت در جنوب ایران پرداخته و آن را نشانهای از گسترش دامنه اعتراضات اخیر دانسته است.
نیویورک تایمز در این گزارش به آغاز اعتصاب کارکنان بخش نفت و انرژی ایران - از جمله کارکنان پالایشگاه نفت آبادان و کنگان و پروژه پتروشیمی بوشهر در عسلویه - و تداوم اعتصابها به رغم دستگیری «یازده کارگر در روز سهشنبه» اشاره کرده و پیشبینی کرده است که دامنه این اعتصابها افزایش یابد.
این روزنامه با اشاره به اهمیت «اعتصابهایی که میتوانند به اقتصاد آسیب بیشتری وارد کنند، بهویژه اعتصابهایی که توسط اتحادیههای بازار و بخش نفت و انرژی» در تاریخ ایران، از اعتصابها در این بخشها به عنوان ابزار قدرتمندی که فروپاشی حکومت محمدرضا شاه پهلوی را تسریع کرد، یاد کرده است.
در این مقاله همچنین با اشاره به گزارش سازمانهای حقوق بشری آمده است، اگر چه در این دور از اعتراضات دست کم ۱۸۵ نفر، از جمله ۲۴ کودک، کشته و هزاران نفر زخمی یا بازداشت شدهاند. اما معترضان که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند، با نادیده گرفتن سرکوبهای خونین، این اعتراضات عمومی را به چهارمین هفته رساندهاند و حالا کارگران صنعت نفت نیز برای ابراز پشتیبانی، اعتصاب کردهاند.
به گزارش نیویورک تایمز، علاوه بر مهسا امینی، دو دختر دیگر به نامهای نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده نیز به عنوان نمادهای اعتراضات اخیر مطرح شدهاند، تصاویر و پوسترهای آنان در همه جا از جمله شبکههای اجتماعی دیده میشود، و نام آنها نیز بر زبان معترضان در خیابانها جاری است. نیکا و سارینا که هر دو ۱۶ ساله بودند، در جریان اعتراضات خیابانی ناپدید شدند و خانوادههایشان تنها زمانی از وضعیت دخترانشان آگاه شدند که نیروهای امنیتی اجسادشان را تحویل دادند.
به گزارش این روزنامه، پیش از این نیز اعتراضات سراسری علیه جمهوری اسلامی به راه افتاده بود. اما همه آنها با واکنش سریع و مرگبار حکومت و نیروهای امنیتی روبرو شدند و هیچکدام از آنها به اندازه جنبش اخیر پردوام و فزاینده نبودند و نتوانسته بودند با چنین صدای رسا، با آتش زدن روسریها و شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «جمهوری اسلامی، نمیخواهیم نمیخواهیم» مستقیما رهبری نظام مذهبی را تهدید کنند.
اکنون در چهارمین هفته، اعتراضات ضرباهنگ خاصی به خود گرفته است. هرچند روز یکبار، مثلا شنبهها، تظاهرات بزرگتر سراسری برگزار میشود و اعتراضات روزانه در ابعادی کوچکتر در محلات و نافرمانیهای مدنی هم همچنان ادامه دارد.
این روزنامه مینویسد با تداوم فزاینده جنبش اعتراضی، شماری از مقامات حکومتی نیز لحن خود را تغییر دادهاند. برای نمونه محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور خامنهای، گفته است: «این اعتراضات ریشه طولانی دارد و با زور نمی توان مملکت را اداره کرد.»
غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه که نقش موثری در سرکوبها داشته است، نیز میگوید حاکمیت در سیاستهایش اصلاحاتی را اعمال خواهد کرد. هرچند بسیاری از ایرانیان این ژست اژهای را ناصادقانه ارزیابی میکنند و می گویند حاکمیت به ناتوانی خود برای سرکوب اعتراضات پی برده است.
دور جدید اعتراضات سراسری ایران از ۲۵ شهریور آغاز شده و در همه استانهای کشور جریان داشته است.
در جریان این دور اعتراضات که پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت از سر گرفته شده است، تا کنون شعارهایی از جمله «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر دیکتاتور»، «زن، زندگی، آزادی»، «خامنهای قاتله، حکومتش باطله»، «فتنه ۵۷، عامل هر فلاکت»، «این آخرین پیامه، هدف خود نظامه»، «آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است»، «کردستان، چشم و چراغ ایران»، «کشتن برای روسری، تا کی چنین خاک بر سری»، «نه روسری، نه توسری، آزادی و برابری»، «فکر نکنید امروزه، قرار ما هرروزه»، «وای به روزی که مسلح شویم»، «رضا شاه، روحت شاد»، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد، به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد»، «هر یه نفر کشته شه، هزار نفر پشتشه»، و «کردستان، زاهدان، خونین تمام ایران» سر داده شده است.
مهسا امینی ۲۲ ساله که به همراه خانوادهاش از سقز به تهران سفر کرده بود، ۲۲ شهریور توسط گشت ارشاد بازداشت و به مرکز پلیس امنیت اخلاقی، مشهور به بازداشتگاه وزرا منتقل شد. او ساعاتی بعد با آمبولانس به بیمارستان کسری برده شد و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد و ۲۵ شهریور جان باخت.