در روز بیست و پنچم ماه مارس سال ۱۹۱۱ میلادی ، یکصد و ۴۶ نفر در آتش سوزی در یک کارخانه نساجی در شهر نیویورک سوختند. کشته شدگان بیشتر کارگران زن مهاجر بودند. این آتش سوزی که آتش ترای انگل نام گرفت، موجب خشم عمومی نسبت به شرایط غيرعادلانه و نا امن محیط کار شد و به مبارزه ای سخت بین کارگران و مدیریت در خصوص این شرایط انجامید. این مبارزه حتی پس از گذشت یک قرن، پایان نیافته است.
این واقعه دردناک، در طبقه سوم ساختمان اَش در یک روز شنبه در حوالی ساعات اتمام کار در کارخانه نساجی ترای انگل رخ داد. آتش نیمه خاموش یک سیگار در طبقه هشتم، جرقه این آتش سوزی بود. ساکنان طبقه دهم که مالکین نیز در میان آن ها بودند، با تماس تلفنی از آتش سوزی مطلع شدند و موفق به فرار شدند. بیشتر کارگران در طبقه نهم، وحشت زده با در قفل شده مواجه شدند و نتوانستند بگریزند. تنها چند سطل آب و دسترسی به یک آسانسور کوچک برای نجات کافی نبود. دست کم ۵۰ تن در آتش سوختند. نردبان های اضطراری تنها به طبقه ششم می رسید. عابرین در خیابان مقابل، شاهد مرگ بیش از ۵۰ نفری بودند که خود را از طبقه ششم به پایین پرتاب کردند. ۱۹ نفر خود را به فضای زیر آسانسور پرتاب کردند و بیست تن نیز خود را از خروجی اضطراری غیراستاندارد به پایین انداختند.
لی بِنین، استاد دانشگاه آدلفی و یکی از نویسندگان کتاب در خصوص آتش سوزی ترای انگل می گوید، حرص و طمع و رقابت بیرحمانه در صنعت نساجی موحب این واقعه شد.
آقای بِنین می گويد: «سودجویی باعث شد آن ها به ایمنی محیط کار بی توجه باشند. قرار دادن این همه کارگر در محلی که به اندازه کافی خروجی نداشت، باعث این فاجعه شد. مالکین این کارخانه سیستم اطفای حریق نداشتند. حتی در مقابل نصب آن نیز مقاومت نشان می دادند.»
موضوع ایمنی محیط کار از دو سال قبل از این آتش سوزی مطرح بود و موجب اعتصاب بیش از ۲۰ هزار کارگر نساجی در سال ۱۹۰۹ شد. کارگران اعتصابی تقاضای افزایش حقوق و کاهش ساعات کار را نیز مطرح کردند. در آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساعت کار متدوال بود. مالکین صنایع نساجی حتی اوباش و فاحشه ها را برای بر هم زدن اعتصاب کارگران زن اجیر می کردند. آن ها حتی برای بازداشت کارگران اعتصابی به پلیس رشوه می دادند. صاحبان کارخانه ترای انگل به کارگران اجازه عضویت در اتحادیه ها را نمی دادند. آتش سوزی ترای انگل خاطره اعتصاب را در اذهان کارگران زنده کرد و ۴۰۰ هزار کارگر در یک روز بارانی یاد قربانیان این آتش سوزی را گرامی داشتند.
لی بنین می گوید: «مردم با تعجب از خود می پرسیدند، اگر اعتصاب با قاطعیت پیروز شده بود، اگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را برده بودند، آیا می توانستند از آتش سوزی جلوگیری کنند.»
مقام های دولتی دیگر نمی توانستند به این فاجعه بی اعتنا باشند. کاترین وبر، نویسنده کتاب ترای انگل، تاریخچه این آتش سوزی، در آخرین مراسمی که برای یادبود قربانیان این حادثه در دانشگاه آدلفی برگزار شد، گفت: «این احساس همگانی در کشور وجود داشت که باید کاری در این ارتباط انجام داد. برای اولین بار دولت فقط در خدمت صاحبان کار نبود، فقط در خدمت منافع تجار نبود، بلکه عملاً به عنوان حامی مردم به آن نگاه می شد.»
دولت نیز در واکنش به این انتظار عمومی، مقررات ایمنی محیط کار، حداقل دستمزدها و حداکثر ساعات کار را تعیین کرد. مقرراتی که تا به امروز در سراسر آمریکا به اجرا گذاشته می شود.
اما سال گذشته، در آتش سوزی مشابه در بنگلادش، ۲۱ کارگر نساجی سوختند. شهناز بِگُم که مادرش را در این حادثه از دست داد می گويد: «مادرم برای شیفت شب به کارخانه رفت. کارخانه آتش گرفت و او نتوانست به علت قفل بودن درها از آتش بگریزد. او در آتش سوزی کشته شد.»
هریس و بلانک، صاحبان کارخانه ترای انگل، به علت اقدام عمد در قفل کردن در کارخانه به بهانه ممانعت از دزدی، توسط هئیت منصفه مجرم شناخته شدند. این تصمیم به جنبش کارگران توان بیشتری بخشید.
پروفسور لی بنین می گوید، موج بیکاری ها و انتقال مشاغل به کشورهای دیگر که فاقد قوانین مناسب کارگری هستند، می تواند پیروزهای جنبش کارگران در یکصد سال پیش را به یک پیروزی توخالی بدل کند. آقای بنين در ادامه می گويد: «کارگران اگر بخواهند واقعاً از چنین حوادثی جلوگیری شود، جنبش آنان باید یک جنبش جهانی باشند. باید ورای مرزها همبستگی داشته باشند. شرکت ها فراملی و بین المللی هستند، جنبش کارگران نیز باید همین طور باشد.»
ساختمان نساجی ترای انگل، جایی که آتش سوزی در آن رخ داد، به دانشگاه نیویورک اهدا شد و اکنون ساختمان علوم براون نام دارد. یادمان های نصب شده در این ساختمان، یادآور واقعه ای است که قربانیان و خاطره آن را برای جنبش کارگران آمریکا جاودانی خواهد کرد.