لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۰۸:۰۷

درسهایی بزرگ از میرزای کوچک


آ میرزا پیشی همچنان خیره پشت پنجره
آ میرزا پیشی همچنان خیره پشت پنجره

"غایت صداقت عاطفی را در گربه می توان یافت. انسان، به هر دلیلی، گاه احساساتش را پنهان می کند اما گربه نه"

ارنست همینگوی

دستانش را تا می کند زیر تنش و خیره به منظره روبرو نگاه می کند

چشمان تیله ای اش لبریز از آرامش است

با صبوری انتظار می کشد

انتظار نشانه کوچکی از حیات

او قدر هر جنبشی در طبیعت را می داند

رقص برگها

جست و خیر سنجابها

پرواز پرنده ها

حتی آشغالهای ریز و درشتی که در باد به این سو و آن سو می روند

ساعتها می نشیند و نگاه می کند

خودخواهی در وجودم می جوشد

می خواهم به من توجه کند

صدایش می زنم

میوی خفیفی می کند و بدنش را کش می دهد

این یعنی دوستم دارد

او این عشق را انتخاب کرده

من را مالک خود نمی داند

هر زمان بخواهد عشق می ورزد

به هر شیوه ای که صلاح بداند

در تصمیم هایش مصمم است

آنچه را بخواهد به دست می آورد

هیچ چیز حواسش را پرت نمی کند

با صبر و آرامش تمرکز می کند تا به هدف برسد

در لحظه زندگی می کند

نه به دیروزش فکر می کند که با بیماری سختی دست به گریبان بوده

نه به فردا که آیا سرپناهی داشته باشد یا نه

لبریز از شور زندگی است

قانع است

در فضای بسته و تکراری آپارتمان من هم احساس خوشبختی مطلق می کند

برای شادی اش، دریچه کوچکی به طبیعت کافی است

واقعیت را می بیند ولی از خیالهایش دست نمی کشد

می داند دستش به جنبنده های بیرون نمی رسد

با این حال مصرانه از پنجره ای به پنجره دیگر دنبالشان می کند

برخی می گویند گربه بی وفاست

اما از زمانی که میرزا قدم به زندگی ام گذاشته هر روز بیشتر می فهمم که چقدر درک ما آدمها از مفاهیمی مثل همین وفاداری محدود است.

وفا را چطور معنا می کنید؟

آیا اگر جان شما برای کسی ارزش نداشته باشد، اگر مورد آزار و اذیت قرار بگیرید، اگر روح و جسمتان را زخمی کنند، باز هم به فرد ظالم وفادار می مانید؟

فلسفه زندگی گربه اینطور نیست. او تنها به کسانی وفادار است که دوستش دارند و برای جانش، زندگیش و موجودیتش ارزش و احترام قائل هستند

گربه متکی به خود است

زمانی که با خطر روبروست، به انسان پناه نمی آورد بلکه به تنهایی می جنگد

او احساساتش را مخفی نمی کند

اما دردهایش را پنهان می کند

و زمانی که با نگاه آرام و مهربان در چشمان آدم خیره می شود، عضلات حنجره اش را با سرعت منقبض منبسط می کند و مکانیزم شفابخش درونش را فعال می کند، زخمهاست که التیام پیدا می کند و دردهاست که بخار می شود.

XS
SM
MD
LG