در یکی ازبخش های پایانی فیلم کنسرت مایکل جکسون به نام «این است»، فیلمی که از روی صحنه های تمرین کنسرتی که با واقعه مرگ این ابرستاره پاپ، هرگز در لندن اجرا نشد برداشته شده است، یک رد و بدل دوستانه میان مایکل و «کنی اورتگا»، طراح رقص و کارگردان فیلم «این است» جریان پیدا می کند. کنی اورتگا با شوخی برخی از حرکات معروف رقص مایکل جکسون از جمله حرکات دست و خنده های کودکانه او را تقلید می کند.
مایکل جکسون که نظاره گراین صحنه است ضمن شوخی و خنده به «اورتگا» می گوید:«من این حرکات را از مهمانداران هواپیما وقتی درهای خروج اظطراری را به مسافران نشان می دهند یاد گرفته ام.»
این یکی از لحظات درخشان فیلم کنسرت مایکل جکسون است که نه تنها جنبه هایی از خلاقیت و هنرآوازخوانی و رقص مایکل جکسون را نشان می دهد بلکه به نوعی گوشه هایی از افکار واندیشه های این خواننده فقید و پرطرفدار را نیز برای تماشاگران و هواداران بی شمار او روشن می سازد. تماشاگرانی که از طریق فیلم «این است» فرصتی می یابند تا به جهان از دریچه چشم مایکل جکسون نگاه کنند و ارتباطی که او از طریق صدا و حرکات موزون با تماشاگرانش ایجاد می کرده است را بهتر بشناسند.
فیلم «این است» تنها درچند بخش کوتاه چنین فرصتی را به تماشاگران خود می دهد تا بتوانند با پروسه هنری و حرفه ای مایکل جکسون آشنا شوند. اما همین چند صحنه کوتاه کافی است تا از فیلم حاضر یک سند ارزشمند وقابل بررسی بوجود آورد که درعین حال از نقطه نظرسینمایی هم یک فیلم زیبا و حساب شده محسوب شود.
فیلم «این است» بیش از هرچیز نوعی ستایش است از جرم سماوی و صدای ملکوتی مایکل جکسون که درفیلم آن را، سالم، دست نخورده و فناناپذیر می بینیم. هرچند مایکل جکسون درزمان مرگ ۵۰ ساله بود و با وجود بیماری ها و دردهای گوناگونی که در طول ۱۰ سال گذشته از آن ها رنج کشیده بود اما این وقایع لااقل درفیلم حاضر به نظر می رسد که تاثیری بر کیفیت صدا و حرکات او نداشته است.
درمجموع فیلم کنسرت مایکل جکسون که با صحنه هایی شورانگیز و زیبا، که گاه حتی درمکانی بین واقعیت و رویا قرار گرفته است به صورتی آزار دهنده است. چرا که تماشای این صحنه ها تماشاگر را به این اندیشه وامی دارد که چنانچه این سلطان پاپ زنده می ماند و کنسرت های خود را طبق برنامه اجرا می کرد، با انرژی و هیجانی که درحرکات او در فیلم مشاهده می شود، شاید می توانست یکی از مهم ترین بازگشت های موفقیت آمیز به صحنه هنررا در تاریخ موسیقی جهان بوجود آورد.
صدای مایکل جکسون در صحنه های فیلم هنوز از قدرت وقوت زیادی برخوردار است. دربرخی موارد مثلا هنگام خواندن آوازهای تکنفری چون «طبیعت انسان»، صدای مایکل جکسون شنونده را مسحور می کند. در بخش های دیگر و هنگام خواندن ترانه های دیگری چون «بیت ایت» یا «سیاه وسفید» هنوز هم همان شورو هیجان برانگیزنده همیشگی درصدای مایکل جکسون موج می زند.
رقص مایکل جکسون نیزدر فیلم «این است» به نظر چون همیشه پرانرژی و کم نظیراست و برای تماشاگر مشکل است باورکند که این هنرمند پرتحرک با حرکاتی سبکبال و نیرومند می تواند ۵۰ سال سن داشته باشد.
جلوه های ویژه و قطعات کوتاهی که برای نمایش در کنسرت « او توی» لندن درنظر گرفته شده بود نیز لایه های درخشانی را به فیلم اضافه کرده است. از جمله قطعه«تریلر» که تماما بازسازی شده و صحنه های ترسناک گورستان آن را تبدیل به یک فیلم هنری به سبک و سیاق فیلم های هراس آور«تیم برتون» کرده است.
در بخش دیگری از فیلم «این است» مایکل جکسون دریک مستند کوتاه که قرار بود برروی پرده بزرگ تالار کنسرت به نمایش درآید، تبدیل به یکی از ستارگان فیلم های قدیمی هالیوود می شود و در فیلم هایی از «گیلدا» با شرکت ریتا هیورث گرفته تا «این چه جای تنهایی است» تماشاگر شاهد حضور مایکل جکسون درکنار چهره های بیادماندنی سینمای هالیوود است.
مایکل جکسون در یکی از صحنه های فیلم کنسرت «این است»از گوشی مخصوصی که به او داده شده است ایراد می گیرد ودرجایی دیگر با دستپاچگی به نوازندگان خود پرخاش می کند که چرا او را واداشته اند که از صدای بالای خود استفاده کند:«من نبایست الان از این صدا استفاده کنم. من دارم سعی می کنم صدایم را گرم کنم. چرا این کار را با من می کنید؟» اورتگا با نمایش این صحنه ها درفیلم درحقیقت می خواهد به تماشاگر خود نشان دهد که مایکل جکسون، این هنرمند کم نظیر هم در نهایت انسانی بوده چون تمام انسان های دیگر.
فیلم «این است» با صحنه هایی از مصاحبه با رقاصانی که برای همکاری با مایکل جکسون انتخاب شده اند آغاز می شود. صحنه هایی که پیش از مرگ جکسون گرفته شده و شور وهیجانی که بین این رقاصان جوان برای فرصت طلائی که به آن ها داده شده تا با جکسون به روی صحنه بروند، صحنه غم انگیزی را بوجود می آورد.
صحنه های دیگرفیلم، رقص های دستجمعی گروه را هنگام اجرای ترانه «بزن به چاک» و رقص تکنفره«بیلی جین» توسط جکسون را نشان میدهد که از هرجنبه ای که به آن ها نگاه شود، کامل و احساس برانگیز به شمار می روند. رقص و آوازهایی که برای تماشاگران خیالی اجرا می شوند، در زیربنای فیلم «این است» یک احساس غم انگیز، حضوری دائمی دارد. این همان بخش تراژیک فیلم است که تماشاگر را به این اندیشه وا می دارد که چه حیف که مایکل جکسون نتوانست این کنسرت را درمقابل جمعیتی زنده و واقعی اجرا کند.
اورتگا، فیلم «این است» را که دراصل برای آرشیو خصوصی مایکل جکسون ساخته شده بود به شیوه ای کارگردانی کرده است که تماشاگررا مجذوب خود می کند و به جای نمایش صحنه هایی از تمرین های سخت وملال آورخسته کننده، او را به دنیای خالص و شکننده مایکل جکسون، این هنرمند کم نظیر می برد واو را درحال انجام حرفه ای نشان می دهد که از آن لذت می برده و به خاطر آن آفریده شده بود.