محسن ایراندوست - روزنامه نگار، برلین
شمار عملیات تروریستی در اروپا و دیگر کشورهای جهان که در کمتر از دو دهه رخ داده واقعا تکان دهنده است. این جنایت ها ظاهرا با حمله به برجهای دوقلوی نیویورک در سال ٢٠٠١ میلادی آغاز شد و در سالهای اخیر اکثر کشورهای اروپایی را در بر گرفته است. از تهاجم تروریستی اخیر در اسپانیا، تا تعرض در فنلاند و چاقو کشی در روسیه، و از حملات مسلحانه در پاریس تا هجوم کامیون به داخل جمعیت در شهر نیس، از منچستر بریتانیا تا پل معروف برج لندن و حوالی پارلمان که مظهر دموکراسی آن سرزمین است، همه جا انسانهای بیگناه هدف قرار گرفتند و قربانی خشونت و افراط گرایی و انسان ستیزی شدند.
در واقع نمیتوان در جریان انجام عملیات گسترده تروریستی، تنها از داعش و القاعده نام برد. درست است که بیشترین شمار حملهها در یکی دو سال اخیر در کشورهایی بوده که در ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده علیه داعش در سوریه و عراق شرکت دارند، ولی در کشورهایی مانند هند و تایلند نیز عملیات تروریستی اسلامی رخ داده است. همه اینها را باید در یک فدراسیون بینالمللی قرار داد که خود اعراب آن را «الجهاد العالمی» میخوانند.
آن چه در مورد بسیاری از عملیات تروریستی ماه ها و سال های اخیر در اروپا به چشم می خورد، این واقعیت است که تقریبا همه آدمکشان افراد جوانی هستند که از یک کشور مسلمان (معمولا خاورمیانه یا شمال آفریقایی) آمده اند و نسل دوم در کشور مورد تجاوز به حساب میآیند.
این جوانان یا در آن کشور به دنیا آمده اند یا هنگام مهاجرت خانواده، افراد خردسالی بوده اند. آنها در کشورى كه به آن حمله شده، درس خوانده و از همه مزایای شهروندی برخوردار بودهاند. ولی مشکلی به وجود آمده و آن اینکه آنها از کشور پدری کاملا جدا شده و هنوز در جامعه اروپایی جا نیافتاده و خو نگرفتهاند.
این جوانان طعمه خوبی برای سازمانهای ترور اسلامی هستند. زیرا در فرهنگ محلی جا نیفتاده اند و خلاء فکری در آنها وجود دارد و به مساجدی کشانده میشوند که معمولا با پول گروههای سلفی یا وهابی و قشری ساخته شده است. از اینجا تا کشانده شدن به عملیات تروریستی راه درازی در پیش نیست.
همچنین، گروهی چون داعش امکانات رسانهای بسیار حرفهای به کار انداخته و جوانان مسلمان را در سراسر جهان، از طریق اینترنت به سوی خود می کشاند.
این واقعیت، برای سازمان های اطلاعاتی آلمان و فرانسه و بریتانیا و ایتالیا و اسپانیا و نروژ و فنلاند و هلند و دیگر کشورها یک مشکل بزرگ ایجاد می کند و آن دشواری شناسایی و پیگیری آنانی است که ممکن است رفتار مظنونانهای داشته باشند.
این جوانان عرب و مسلمان، همانند اهالی محلی لباس می پوشند، زبانشان را به روانی صحبت می کنند و همه جا و همه کس را میشناسند.
این افراد معمولا در گروههای کوچک، و گاهی به طور تنها عمل می کنند.
نوع اسلحهای هم که به کار می برند، از نظر اطلاعاتی مشکلساز است و شناسایی آنها را پیش از وقوع جرم دشوار میسازد.
درست است که در برخی اماکن سلاح گرم به کار رفته است. ولی در بسیاری موارد دیگر، اسلحه مورد استفاده یک اتومبیل یا کامیون یا چاقو و ساطور بوده است که به آسانی به دست میآید.
در شبکههای اجتماعی که از جانب داعش و گروههای ترور دیگر اداره می شوند، به تروریستهای بالقوه توصیه شده است که از هرگونه «آلت قتاله» که به آن دسترسی دارند استفاده کنند. سازمانهای اطلاعاتی چگونه میتوانند این افراد را قبل از وقوع جنایت شناسایی کنند؟
هدف این گرایش مرامی جوانان بسیار علنی است: مبلغین میگویند که اسلام تنها دین راستین بشریت است و شامل همه دستورات و قوانین برای اداره کردن کشورها و تعمیم عدالت در جهان است و والاترین ارزش های اخلاقی در آن گنجانیده شده و باید رهبری دنیا را به دست گیرد – «و بالاخره چنین خواهد شد.»
یک گزارشگر اسپانیایی به نام «انریکه تسیمرمن» و برنامهساز شبکه تلویزیونی آنتنا٣ ، در رشته برنامههای آموزنده درباره تروریسم اسلامی، از دیدار با شماری از زندانیان جوان داعشی در عراق سخن میگوید که به او گفته اند: «از دست دادن شهر موصل یا الرقه در سوریه چه اهمیتی دارد؟ ما در سراسر دنیا پراکنده میشویم و اسلام خود را پیش خواهیم برد و پیروز خواهیم شد.»
علیه چنین شیوه تفکر نمیتوان با شکنجه و اعدام و تیرباران مبارزه کرد. یکی از این جوانان لبخندی زده میگوید: «به فرض آن که مرا هم اعدام کنید، ولی اندیشه و مرام و باور دینی ما باقی میماند.»
اکنون پرسش آن است که چگونه میتوان با این جنبه منفی که به نام دین مبین اسلام عرضه می شود دست و پنجه نرم کرد؟
شاید نخستین گام آن باشد که رهبران مسلمان دلسوز، در هر نقطه جهان این پدیده را مکروه اعلام کنند و علیه آن فتوا بدهند و اعلام كنند كه افرادى كه مرتكب اين گونه جنايات مى شوند مخالفان واقعى دين هستند.
ولی متاسفانه در طول دو دهه اخیر هیچ عالم دینی یا مرجع تقلید اسلامی چنین فتوایی صادر نکرده است.
امروز بسیاری از کشورهای اروپایی امتیازات رفاهی گستردهای را که در گذشته در اختیار پناهجویان قرار میدادند یکی پس از دیگری باطل میکنند.
در کشور کوچک هلند، در ماه های اخیر یک رشته قوانین تبعیض آمیز علیه این پناهجویان به اجرا گذاشته شده و در بسیاری شهرها پوشیدن حجاب ممنوع شده است.
آلمان درها را گشود و حدود یک میلیون نفر آوارگان کشورهای مسلمان را در خود پذیرفت. ولی امروز بسیاری از آلمانی ها از این میهمان نوازى پشیمانند.
آمريكا ورود شهروندان شش کشور را که دولتهای تروریست پرور دارند، ممنوع یا محدود میكند.
در اسپانیا دو میلیون نفر مسلمان زندگی می کنند که بیشترین آنها افراد مسالمت جویی هستند، ولی یک اقلیت انگشت شمار، با ارتکاب این گونه جنایات، آن مهاجران را که تنها هدفشان رسیدن به یک زندگی بهتر است، بدنام میکنند.
تروریستها با این عملیات خود، تمدن بشری را هدف قرار دادهاند.
ارزیابیهای بیان شده در این نوشتار برداشت نویسنده آن است و الزاما دیدگاه صدای آمریکا محسوب نمیشود.