در حالی که سازمان ملل متحد از همه کشورهای عضو خواسته تا سال ۲۰۱۵ شمار بیسوادان را به نصف کاهش دهند، علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی کشور می گوید: در سه تا چهار سال آینده (یعنی همزمان با مهلت سازمان ملل متحد) بی سوادی و کم سوادی در ایران ریشه کن خواهد شد.
هرچند یک سال و نیم پیش، علیاحمدی وزیر پیشین آموزش و پرورش، گفته بود: «طی چهار سال آینده جشن پایان بیسوادی را در شهرهای مختلف برگزار خواهیم کرد.» که براساس این وعده، باید طی دوسال و نیم آینده جشن ریشه کنی بی سوادی در ایران برگزار شود.
اما محمداحسان تقیزاده سرپرست مؤسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش که روش سنتی مبارزه با بی سواد در کشور را مورد انتقاد قرار داده، زمان برگزاری این جشن را به ۷۵ سال آینده موکول کرده، می گوید: «ریشه کنی بیسوادی در ایران با روش سنتی ۷۵ سال زمان میبرد.»
براساس آمار رسمی جمهوری اسلامی، هم اینک ۱۴ میلیون بی سواد مطلق در کشور وجود دارد و مسئولان امر برای باسوادکردن ضربتی این شمار بی سوادان کشور، بهره گیری از کامپیوتر و فضای مجازی را پیشنهاد کرده اند.
پیش از این، محسن قرائتی، رئیس پیشین نهضت سوادآموزی از آغاز انتصاب خود همواره با ارائه مهلت های سه چهار ساله اعلام کرده بود بی سوادی در کشور ریشه کن خواهد شد؛ اما این وعده هر سه چهار سال یکبار تمدید شده و کارشناسان آموزشی می گویند به استناد واقعیت چهارده میلیونی شمار بی سوادان کشور، و تفکر حاکم بر این سازمان، مهلت هفتادوپنج سال برای ریشه کنی بی سوادی به واقعیت نزدیکتر است.
یک کارشناس نیز نوشته است: «بی سوادی ریشه در فقر دارد و اکثریت مطلق آنان در میان طبقات فقیر و فرودست جامعه هستند. اقشاری که با پدیده ای به نام کامپیوتر به کلی بیگانه اند. این که چگونه بی سوادان می توانند با بهره گیری از طریق مجازی باسواد شوند، پرسشی ست که رئیس سازمان نهضت سوادآموزی باید بتواند آن را پاسخ دهد.»
همین کارشناس آموزشی با یادآوری داستان «ماشین مبارزه با بیسوادی» نوشته: فریدون تنکابنی نوشته است: «به نظر می رسد تنها راه چاره حل مشکل بی سوادی در کشور ساخت ماشین مبارزه با بی سوادی ست که فریدون تنکابنی در داستانی به همین نام به آن اشاره کرده است. آموزش و پرورش می تواند ساخت این دستگاه را به همان نهادی سفارش دهد که تاکنون ماهواره، هواپیمای جنگی و مسافری، و انواع و اقسام دستگاه های پیشرفته را ساخته وعده کرده به زودی ماهواره سرنشین دار به فضا پرتاب می کند.»
در حاشیه: این هم بخشی از داستان: «ماشین مبارزه با بی سوادی» فریدون تنکابنی:
«به سبب زیادی توالد و تناسل (که خود نتیجهی ترقیات روزافزون مملکت و بالا رفتن سطح زندگی و بهداشت مردم و از میان رفتن بیکاری و حل شدن مشکل مسکن بود.) هنوز چند میلیون بیسواد در کشور باقی بود. (مطابق آخرین سرشماری جمعیت کشور دویست میلیونوخردهای بود.) و چون سازمان ملل، مبارزهی جهانی با بیسوادی را هم به کشور ما سپرده بود، مسؤولان امر عجله داشتند که هر چه زودتر این گروه باقی مانده را باسواد کنند و بعد به سایر کشورهای جهان بپردازند. بنابراین پس از مدتها تفکر و تعمق، چارهای اندیشیدند و برای کسانی که به سرعت به امر مبارزه با بیسوادی کمک کنند، جایزههای کلانی معین کردند. جایزههایی که هفتاد اتومبیل و هفتصد من طلا در برابرش کودکانه و مسخره بود.
شش ماه بعد این فکر بکر نتیجه داد و یک مخترع جوان که از مدرسهی حرفهای فارغالتحصیل شده بود، ماشین «مبارزه با بی سوادی» را اختراع کرد. این ماشین به اندازههای مختلف، یکنفره، چندنفره یا دستهجمعی ساخته میشد و کوچکترین نمونهاش به اندازهی یک اتاقک تلفن بود. از ساختمان دستگاه اطلاعی نداریم (مخترع جوان اسرار آن را کاملاً مخفی نگه داشته و ماشین را به نام خود به ثبت داده بود.) ولی طرز کار آن بسیار ساده بود. آدم بیسواد را در دستگاه قرار میدادند، دستگاه را روشن میکردند، (دستگاه با برق دویستوبیست ولت کار میکرد.) پس از یک دقیقه، آن شخص را که باسواد شده بود، از دستگاه بیرون میکشیدند. در حقیقت به جای یک ماه یا یک سال، برای باسواد کردن هر بیسوادی فقط یک دقیقه وقت صرف میشد، و این صرفهجویی در وقت فوقالعاده اهمیت داشت.
پس از آن که متخصصان ماشین نمونه را آزمایش کردند و درستی کار آن تصدیق و تضمین شد و مخترع جوان جایزه را گرفت، ماشین بزرگ اصلی را نصب کردند و به کار انداختند. در کنار این ماشین فرمانی گذاشته شده بود و روی آن شمارههایی به چشم میخورد. مثل یخچال که درجهی ملایم و سرد و خیلی سرد دارد، این دستگاه هم شمارهها و درجههایی داشت. اگر اهرم را روی شمارهی یک میگذاشتند، در یک دقیقه با سواد بیرون میداد. اگر روی شش میگذاشتند، کسی که در شش دقیقه دورهی ابتدایی را تمام کرده بود، بیرون میآمد. درجهی نه برای دورهی اول دبیرستان، درجهی دوازده برای دیپلم و درجهی شانزده برای لیسانس بود. از لیسانس به بالا را میبایست دوآتشه بکنند. یعنی داوطلب را در فر مخصوص دیگری بگذارند و مجدداً دو دقیقه یا چهار دقیقه حرارت بدهند. در صورت اول فوق لیسانس و در صورت دوم دکتر بیرون میآمد...»