در ۴۳ سال حکومت جمهوری اسلامی، ورزش ایران نیز چون دیگر حوزههای زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. جمهوری اسلامی از همان آغاز سال ۱۳۵۷ با ورزش غریبه و بخشی از آن با ورزش مخالف بود و بنا به شهادت تاریخ پخش مسابقات ورزشی هم از تلویزیون حرام اعلام شد. با تبدیل باشگاههای ورزشی به پادگان و مسجد و بازداشتگاه، تعطیلی عمومی ورزش کلید خورد.
از بدو ورود روحانیون هم ورزش بانوان کلا ممنوع شد. رشتههایی چون بوکس، شمشیربازی، کونگ فو، شطرنج وحتی تنیس طاغوتی اعلام شد و اعزام های ورزشی توسط روسای انقلابی سازمان تربیت بدنی لغو شد. تا ۱۲-۱۳ سال بعد از انقلاب، حکومت ریشه ورزش را در ایران خشکاند. سالها طول کشید تا حکومت به جای مقابله با پدیده فرا گیری مثل ورزش، استفاده و سوءاستفاده از آنرا یاد بگیرد و دستگاه تبلیغاتی اش را در تلویزیون و رسانه ها روی دوش ورزش بنا کند.
اما وضعیت کنونی ورزش ایران به رغم این تغییر رویکرد در ۲۵ سال گذشته حکومت، همچنان خوب نیست. چه در ورزش قهرمانی و چه ورزش همگانی، ایران بامشکلات بسیاری دست به گریبان هست. از مشکلات مدیریتی، زیرساختی، ناکافی بودن امکانات و تجهیزات ورزش، پایین بودن بودجه در چهار دهه گذشته تاکنون گرفته، تا فرار ورزشکاران و پناهندگی قهرمانان به کشورهای دیگر، تعلیق فدراسیونهای ورزشی یا به دلیل دخالت مستقیم حکومت و یا به دلیل محرومیت از سوی فدراسیون های بین المللی به خاطر زیر پاگذاشتن منشور المپیک و دشمنی با دیگر کشورها و چهار دهه «باید ببازی ها.»
ورزش بانوان، مهمترین قربانی انقلاب
محرومیت نیمی از جمعیت کشور یعنی بانوان از حضور در ورزشگاه های که مردان مسابقه میدهند، محرومیت مردان از تماشای مسابقات ورزشی همسران، خواهران و دخترانشان، و محرومیت بانوان از شرکت در مسابقات ورزشی بین المللی در بعضی رشته ها و زنان حتی با حجاب اجباری امکان شرکت در ورزشهایی که به زعم حکومت غیر اخلاقی و استعماری هست را ندارند. بدنسازی و پرورش اندام، شنا، شیرجه و واترپلو، ژیمناستیک برای آنها حرام است.
همچنین تبعیض وتفکیک جنسیتی به شکل گسترده ای اعمال میشود. در حالیکه چنین محدودیتهایی برای زنان وجود دارد، در بیست سال گذشته، یعنی از پاییز ۱۳۷۷ و بازبهاب آسیایی بانکوک و المپیک تابستانی ۱۹۹۶ اتلانتا به این طرف، مسولان نظام پرچم کاروان های ورزشی را در المپیک و بازیهای آسیایی به خانم ها میدهند و همونطور که در داخل دروغگویی میکنند در مجامع بین المللی هم بدنبال تحمیق جهانیان هستند. فساد در ورزش قهرمانی از بالاترین سطحش در مدیریت که اکنون یک نمونه اش را در فدراسیون فوتبال شاهدیم تا کلاهبرداری و فساد در آکادمی ها وباشگاه ها و استفاده گسترده از مواد نیروزای غیر مجاز و دوپینگ و هزاران مشکل وناهنجاری که جامعه ورزش ایران از ان رنج میبرد.
قیاسی غیرمنطقی
اکنون برخی در ایران ، افزایش شمار مدالها و پیشرفت در بعضی از رشتههای ورزشی را ثمره انقلاب میدانند. جالب است که در این میان رسانه های داخلی با انتشار گزارشهای سفارشی با مقایسه آماری تعداد مدالها واعزام ها با پیش از انقلاب ۵۷ ، این چهار دهه را زمان پیشرفت وشکوفایی ورزش ایران قلمداد میکنند. آنها مقایسه میکنند که مثلا در چهار دهه قبل از انقلاب، ایران در چه تعداد المپیک شرکت کرده و چند مدال گرفته و در چهل سال گذشته. چه میزان مدال در چند دوره کسب شده است.
قیاس تعداد ورزشکاران، اعزام ها و مدالهای پیش از انقلاب و پس از انقلاب بدون در نظر گرفتن شاخص هایی مثل جمعیت ایران، پیشرفت و توسعه فناوری در جهان، افزایش رشته های جدید و متعدد در چهل دهه گذشته ممکن نیست. این موارد قابل مقایسه با سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۷ نیست. مثل اینکه شما تعداد خودروها، تلویزیون و یا موبایل را با تعداد انها با قبل از انقلاب مقایسه کنید و نتیجه بگیرید که ایران پیشرفت چشمگیری کرده است
بر عکس باید مقایسه کرد، که برغم آنکه جمعیت ایران بیش از نصف جمعیت کنونی بوده، ورزش چه جایگاهی داشته است. کیفیت امکانات وتاسیسات ورزشی ایران نسبت به کشورهای همسایه و حوزه خلیج فارس به مراتب بهتر وپیشرفته تر بود. تاسیساتی که میزبانی بازیهای آسیایی تهران را بر عهده داشت هنوز تنها تاسیسات وامکانات استاندارد ورزشی ایران هست. ریاست اغلب کنفدراسیونهای آسیایی مثل فوتبال، تنیس شمشیربازی و کشتی با ایرانیان بود و مقر این کنفدراسیون ها هم در ایران بود. مقایسه کنید با دوران کنونی که قطر میزبان جام جهانی فوتبال هست و ریاست فدراسیون فوتبال در اختیار بحرین. و میزبانی مهمترین مسابقات ورزشی به امارات و قطر رسیده است و پس از انقلاب، ریاست کنفدراسیون رشته کشتی اسیا هم با نمایندگان عراق، قطر و قزاقستان بوده است
باید دید چهل سال پیش کشورهای منطقه کجا بودند واکنون کجا هستند و اگر انقلاب ۵۷ مسیر پیشرفت ایران را متوقف نکرده بود حالا ورزش ایران چه جایگاهی داشت.