مقالهای از ژان فرانسوا سزنک و سامر موسی برای وبسایت لوبلاگ
عربستان سعودی و دیگر اعضای اوپک کاملا روشن کرده اند که اولویت شان دفاع سرسختانه از سهم شان در بازار نفت است نه ثبات در بهای نفت خام ؛ امری که نتیجه اش بنزین ارزان در آمریکا و کاهش تولید نفت شیل (نفت سنگ) در ایالات متحده بوده است.
توسعه فناوری تولید نفت شیل در ایالات متحده، وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه را به موضوعی فراموش شده بدل کرده و در نتیجه موجب تقلیل منافع آمریکا در خاورمیانه شده است. نگرانی رهبران منطقه در این است که این تحول با جنگ در سوریه، عراق، و یمن و افزایش نیاز کشورهای حوزه خلیج فارس به حمایت نظامی آمریکا همزمان شده است. به درخواست های کمک از آمریکا هم عموما با پیشنهاد تقویت ظرفیت های نظامی آن کشورها و تلاش برای ایجاد رابطه با ایران پاسخ داده شده است.
پیشرفت های تکنولوژیک افزایش استخراج از چاه های نفت شیل ضمن کاهش هزینه تولید در آمریکا را امکان پذیر کرده است، اما بسیار محتمل است که هدف تلاش های عربستان برای ضربه زدن به تولیدکنندگانی که نفت را با بهای بالایی تولید می کنند بیشتر روسیه باشد تا تولید کنندگان در آمریکا. افزایش نسبی تولید نفت ایران و عراق هم کاهش تولید نفت شیل آمریکا در بازار ارزان کنونی را جبران خواهد کرد و در صورتی که بهای نفت بالا برود نفت شیل به سرعت وارد بازار شده و قیمت را پایین می آورد. اگر بهای نفت پایین بماند، آمریکا وابستگی کمتری به هر یک از منابع هیدروکربنی خواهد داشت. به این ترتیب، در تمام این سناریوها روند نزولی نفع استراتژیک آمریکا در واردات نفت از خاورمیانه می تواند برای عربستان و همسایگانش ناخوشایند باشد.
فراغت آمریکا از خلیج فارس
وابستگی کشورهای حوزه خلیج فارس به نیروهای آمریکایی برای مقابله با بی ثباتی در منطقه روزافزون است، اما تولید فراوان نفت در داخل آمریکا مشوق چشمگیری بود که واشنگتن به فراتر از خاورمیانه و منطقه آسیا و اقیانوس آرام نگاه کند. آن چه کشورهای حوزه خلیج فارس را بیشتر نگران می کند همزمانی این تحولات با گرم شدن روابط ایران و آمریکا و خستگی فراگیر از مداخلات آمریکا در خاورمیانه است.
آمریکا بعید است با توجه به اهمیت تنگه هرمز برای اقتصاد جهانی، تهدید فزاینده ناشی از اقدامات گروه هایی در منطقه، و اهمیت ژئوپولتیک پایگاه های نظامی آمریکا در قطر، بحرین، و کویت، متحدانش در منطقه را فراموش کند. ولی با تقلیل وابستگی آمریکا به منابع انرژی خارجی، واشنگتن تمایل کمتری به تحمل تمام بار حفظ امنیت و ثبات شبه جزیره عرب داشته و حاضر خواهد بود به نیابت از عربستان در کشورهایی چون سوریه و یمن دست به اقدام نظامی بزند. به عبارت دیگر، هزینه جانی و مالی تامین امنیت جریان انرژی به مقصد ژاپن، کره جنوبی و چین برای آمریکا پرسش برانگیز شده است.
ایالات متحده احتمالا کشورهای منطقه را برای تامین این هزینه ها زیر فشار گذاشته و با کاهش حضور نظامی اش رهبران منطقه را به ساخت قابلیت های نظامی مستقل ترغیب خواهد کرد.
نیروهای نظامی غیر موثر
آن طور که مناقشه در یمن نشان می دهد، با وجود صرف ۷۰۰ میلیارد دلار بودجه دفاعی طی ده تا پانزده سال گذشته، نیروی نظامی عربستان قابلیت موثری ندارد. بحرین، کویت و قطر هم وضع بهتری ندارند. با این اوضاع، سه راه بیشتر پیش روی کشورهای حوزه خلیج فارس نیست: نیروی نظامی مقتدری برای خود در برابر ایران بنا کنند، با ایران مذاکره کنند، یا هر دو را با هم انجام بدهند.
ایران و عربستان در شرایط بهای پایین نفت و کسری بودجه، با تهدید مشترک داعش روبرو هستند؛ دشمنی که با همکاری متقابل تهران و ریاض سریعتر شکست خواهد خورد.
امید می رود که با کاهش اهمیت استراتژیک خاورمیانه برای آمریکا، عربستان و ایران از رفتار تنش آمیز کنونی شان دست کشیده و دریابند که باید بر منافع و دشمنان مشترک شان تمرکز کنند. هر دو این کشورها می توانند و باید مشکلات خودشان را بدون مداخله آمریکا حل کنند. هر چقدر هم که زدن پل ارتباطی میان ایران و عربستان دشوار باشد اما از جنگ هایی با پیامدهای ناشناخته در دو سوی خلیج فارس کم هزینه تر خواهد بود.
* برگردان فارسی این مقاله تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.