خلاصهای از مقاله الی گرانمایه در نیویورک تایمز
تهران و ریاض طی دهه ها رقابت بی رحمانه، حتی زمان حمایت از نیروهای رقیب در خاور میانه، به طور کلی یک خط قرمز را رعایت می کردند: عدم مداخله مستقیم در امور داخلی یکدیگر. اما به نظر می رسد که این توافق ضمنی در حال از بین رفتن است.
بدون شواهد قطعی، ایران عربستان سعودی را به حمایت از عملیات نظامی جدید "حزب دموکرات کردستان ایران" برای بی ثباتی و براندازی جمهوری اسلامی متهم می کند. اخیرا گروهی از مقامات استانی و یک نماینده مجلس در منطقه مرزی هدف سوء قصد قرار گرفتند. عربستان پیشتر از سوی ایران به حمایت از گروه های جدایی طلب اهوازی متهم می شد. حملات تهران علیه ریاض با سخنرانی اخیر شاهزاده ترکی الفیصل، رییس پیشین اطلاعات عربستان، در گردهمایی سالانه سازمان مجاهدین خلق، شدت گرفته است.
ریاض هم تهران را به تحریک اقلیت شیعه عربستان و تلاش برای براندازی خاندان سعودی از طریق حمایت از حزب اﻟله حجاز متهم می کند. هفته گذشته عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی، ایران را به مدیریت و اجرای بمبگذاری برج های خبر در سال ۱۹۹۶ و پناه دادن به رهبران ارشد القاعده در سال ۲۰۰۳ متهم کرد.
برای متوقف کردن سر ریز شدن این تنش چه می توان کرد؟
دست کم، مقامات سعودی باید از اقداماتی که شائبه توطئه برای تغییر رژیم در تهران را ایجاد می کند، پرهیز کنند. عربستان باید به دقت مراقب چگونگی ایجاد روابط با گروه های مسلح کرد در غرب ایران باشد. رهبری ایران هم باید از تحریک سعودی ها دوری کند.
هر دو کشور به خاطر خودشان هم که شده، باید برای رسیدگی به خواست های مشروع گروه های اقلیتی که در خطر فزاینده افراط گرایی قرار دارند به اقدامات بیشتری دست بزنند.
غرب باید از اتحادش با عربستان سعودی و گشایش جدید در روابطش با ایران برای هشدار علیه اقداماتی که امنیت منطقه ای را تهدید می کند، استفاده کند.
شهروندان خاور میانه از روی استیصال در پی رهبری هستند که به جای آشوب بیشتر، امید را برای نسل های آتی نوید دهد؛ و عربستان سعودی و ایران میتوانند در این جهت گام بردارند. اما هر کدام ابتدا باید بیش از پیش از مداخله در امور داخلی یکدیگر پرهیز کنند.