گزارشی از شاشنک بنگالی و رامین مستقیم در روزنامه لس آنجلس تایمز
تظاهرات در بیش از دهها شهر ایران یک گروه جدیدی از معترضین را به میدان آورد: جوان و از طبقه کارگری، که نظام سیاسی فاسد شده کشور توسط ملاهای کشور آنها را از خود رانده است.
کامبیز ۲۸ ساله که فقط به نام کوچک خود را معرفی کرد، لیسانس فیزیک دارد، اما یکی از میلیونها ایرانی جوان است که کاری ثابت ندارند. در چند شب گذشته، او به تظاهرکنندگان در خیابانهای جانبی دانشگاه تهران پیوسته و شعارهائی در مخالفت با رژیم مذهبی داده است.
سعید، جوان ۲۵ ساله دیپلمه ای که در سبزی فروشی پدرش کار می کند، نیز آینده ای برای خود نمی بیند. او خود را انگلی برای خانواده اش می داند. او نیز از معترضین روزهای اخیر بوده است.
کشیدن تصویری کاملاً روشن و صحیح از این شورش دشوار است: دولت ایران به شدت خبرنگاران را زیر نظر دارد و فقط اجازه میدهد تعداد معدودی از خبرنگاران خارجی شناخته شده از تهران به دیگر شهرها بروند. با کند یا مسدود کردن اینترنت هم تماس چه برای معترضین و چه خبرنگاران یک معضل شده است.
اما کارشناسان هم نظرند که شعارهای ضد جمهوری اسلامی و در طرفداری از نظام سلطنتی پیش از انقلاب این گروه جدید، آن را از جنبش سبز هشت سال پیش طبقه متوسط متمایز می کند.
نسل جدید به حسن روحانی امید داشت و قولهایش در این که توافق هسته ای باعث اشتغالزایی خواهد شد. این که بسیاری سوبسیدها هم که بسیاری از طبقه پائین روی آن برای گذران زندگی حساب می کردند در دوران آقای روحانی از بین رفت.
اما یک مشکل معترضین جدید این است که رهبر ندارند، یک پیام منسجم ندارند و حتی منتقدین معمول دولت هم به حرکت آنها امید چندانی ندارند.
ریحانه تراوتی، یک فعال شبکه های اجتماعی می گوید: «من و دوستانم به آنها هم خوانی نداریم. هیچ یک از دوستان فعال من نمیدانند این معترضین که هستند یا چه هستند، و اگر برنامه ای دارند، چیست؟ شعارهایشان هم عجیب است.»
علی انصاری، مؤسس و مدیر انستیتو مطالعات ایران در دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند، معتقد است: «حتی اگر این حرکت در روزهای آینده یا ماه های آینده به جائی نرسد، رژیم با مشکل عمده ای روبروست.»